درود بر راهنما که مانند قلههای ایثار استوار و مانند گوهری، گرانقدر است. کسی که با نسیم علم و دانش، طراوت خاصی به بدنهای خواب و ناآگاه ما بخشید، کسی که ما را از تاریکی به سوی روشنایی و سربلندی هدایت کرد. بهراستی اگر راهنما نبود، چه کسی دستگیر ما در این طوفان سهمگین زندگانی و چراغ راه ما در این ظلمت میشد؟ آنها راهی را به ما نشان دادند که توانایی رسم تصویر آینده خود را داشته باشیم.
ایزد منان را سپاس، این توفیق را نصیبمان کرد تا با راهنما مسافر قاسم و راهنما همسفر فاطمه، زوج زحمتکش و بخشنده نمایندگی وکیلییزد به گفتوگو بنشینیم. آنها دروازهای را باز کردند و بیمنت ما را سیراب و جانی دوباره بخشیدند تا با آموزشهای کنگره یاد بگیریم، چگونه زنده باشیم و زندگی کنیم.
راهنما همسفر فاطمه همراه با مسافرشان راهنما مسافر قاسم، با آنتیایکس مصرفی تریاک و شیره، مدت یازده ماه و یازده روز با روش DST و داروی OT با راهنمایی همسفر افسون و مسافر علی سفر کردند و درحال حاضر چهار سال و ده ماه است که با دستان پرتوان آقای مهندس آزاد و رها هستند؛ درادامه راهنما مسافر قاسم سفر سیگار خود را با راهنمایی مسافر کاظم گذراند و مدت چهار سال و هشت ماه است که رها است. ورزش در کنگره، راهنما همسفر فاطمه بدمینتون و راهنما مسافر قاسم تنیس روی میز است.
![](/EditorFiles/Image/IMG_4950.jpeg)
زیبایی کنگره را در چه دیدید که بعد از رهایی برای خدمت در کنگره ماندگار شدید؟
راهنما مسافر قاسم:
برای جواب دادن به این سؤال، سه پارامتر را درنظر میگیرم:
۱- نظم و انضباطی که در کنگره است.
٢- عشق و محبتی که در بین اعضای کنگره وجود دارد.
٣- آموزشهای ناب و استثنایی کنگره که در کتابها و جزوهها آمده است و از همه مهمتر آموزشهایی که هر هفته توسط آقای مهندس و استاد امین از طریق سیدی، در دسترس کلیه اعضای کنگره، اعم از مسافران و همسفران قرار میگیرد؛ درواقع علمی که در هیچکجای جهان ندیدم، علم درست زندگیکردن و عشقورزیدن به همه مخلوقین.
چه مدت از تشکیل لژیون شما میگذرد؟ بزرگترین موهبتی که در کنگره و این مسیر دریافت کردید چه بوده است؟
راهنما مسافر قاسم:
با دریافت شال راهنمایی از جناب مهندس و کسب اجازه از دیدهبان محترم راهنمایان، یک سال و چهار ماه است که توفیق خدمت در لژيون را دارم. کنگره نعمتهای زیادی به من ارزانی داشته است؛ در وهله اول، فکر میکردم رهایی از مواد، تنها چیزی است که از کنگره بهدست میآورم؛ ولی بهمرور زمان به حال خوش رسیدن و در زندگی آرامشداشتن و اینکه قدر داشتههایم را بهتر بدانم و به عزیزانم عشق بورزم، موهبتهایی بوده است که از کنگره دریافت کردهام. درادامه مسیر در سفر اول و دوم، رهایی از سیگار و اجازه خدمتکردن به من داده شد. با قبولی در آزمون راهنمایی، دریافت شال تازهواردین و درادامه شال نارنجی و تشکیل لژیون، بالاترین موهبتی بود که از کنگره دریافت کردم.
راهنما همسفر فاطمه:
به یاری خدا در تاریخ ۱۴۰۰/۹/۹ شروع به خدمت در لژیون نمودم و الآن سه سال و دو ماه و هفده روز است که در کنار دوستان خوبم درحال آموزشگرفتن و انتقال آموزشهای کنگره هستم.
من همسفر درابتدا که به کنگره آمدم، اولین هدفم، رهایی مسافرم از دام اعتیاد بود؛ ولی در طول مسیر آنقدر آموزشهای خوب و عالی دریافت کردم و دانستم که باید با دو نیروی عشق و ایمان حرکت کنم تا خودم نیز در کنار مسافرم به سلامت به مقصد و آرامش برسم.
بزرگترین موهبتی که کنگره به من داده، علم و هنر درست زندگیکردن همراه با تفکر سالم است؛ درواقع اگر بخواهیم زندگی کنیم، باید یکسری قوانین و اصول را رعایت کنیم. آموزشهای کنگره به من آموخت که ما به این حیات آمدهایم تا حل مشکلات را بیاموزیم و کوشش کنیم کلید مسائل غیرقابلحل را پیدا کنیم؛ زیرا هر قفلي کلیدی دارد. آموختم که انسان با شناخت خود و تواناییهایش میتواند بهترین عملکرد را داشته باشد.
چگونه میشود آسیبهایی که یک مصرفکننده به خانواده وارد کرده است را جبران کرد؟
راهنما مسافر قاسم:
اولین چیز این است که بپذیریم که خواسته یا ناخواسته آسیب وارد کردهایم و حتماً باید درصدد جبران آن باشیم. وادی هشتم به ما میگوید: اگر هدف ما سلامتی، صلح، عشق و محبت باشد، بایستی درابتدا حساب خودمان را تسویه و به صفر نزدیک کنیم و یا جبران خسارت نماییم. بیشترین آسیبی که مسافران در زمان مصرف به همسفران و کلاً خانواده وارد میکنند، از نظر روحی و روانی است؛ برای همین در وهله اول، باید نیازهای عاطفی را برطرف کرد و در وهله دوم، به نیازهای مادی توجه نمود. خدا را شکر چگونگی آن را در کنگره آموختهایم و مقدمه همه اینها، در بهتر سفرکردن و آموزشگرفتن پایهریزی میشود.
ماندگارترین جملهای که از راهنمای خود در سفر اول شنیدید و باعث تحول در شما شد چه بود؟
راهنما همسفر فاطمه:
استاد عزیزم همسفر افسون از من سؤال کردند که آیا خواسته خدمت در جایگاه راهنمایی در کنگره را دارید؟ و گفتند: بزرگترین و شکوهمندترین نماد حقشناسی انسان، خدمت به بندگان نیازمند پروردگار است و عشق خدمت، به زیبایی در تلاش شما مشهود است؛ از قدرت مطلق میخواهم که این مهم را با تجربه رفیعترین جایگاهها، روزی شما بگرداند و من سعی کردم بتوانم با فرمانبرداری و تلاش بیشتر در کنگره، خدمتگزار لایقی باشم.
خدمتکردن در کنار یکدیگر، چه تأثیری در جایگاه شما داشته است؟
راهنما مسافر قاسم:
با خدمتکردن در کنار یکدیگر، انرژی مضاعفی بهدست میآوریم؛ میتوانیم آموزشهای کنگره را به همدیگر انتقال داده و سپس در لژیون در اختیار رهجویان خود قرار دهیم؛ همچنین میتوانیم در زندگی مشترک کاربردی کنیم و به درک متقابل نسبت به یکدیگر برسیم که در بالا رفتن جایگاهمان در زندگی بیتأثیر نیست. امیدوارم هر جایگاهی که بهدست میآوریم، ظرفیت پذیرش آن را داشته باشیم.
راهنما همسفر فاطمه:
من و مسافرم با آمدن به کنگره، یک زبان مشترک را فراگرفتیم، خدمتکردن و آموزشگرفتن در کنار هم، برای رسیدن به یک هدف مشترک و تلاش برای قدرشناسبودن از داشتهها، باعث ایجاد عشق و محبت عمیقی میشود که به آرامش منتهی خواهد شد. إنشاءالله بتوانیم انتقالدهنده این آرامش در این جایگاه به دیگران باشیم.
بهنظر شما ضرورت آمدن همسفر به کنگره را در چه میدانید؟
راهنما همسفر فاطمه:
بهنظر من یک همسفر در طول مدت مصرف مسافر خود، بر اثر اصابت ترکشهای اعتیاد، صدمه دیده و خیلی از حسهای او بسته است. در کنگره از همسفر بهعنوان بال پرواز یاد شده است؛ آموزشهای کنگره به همسفر کمک میکند تا بیماری اعتیاد و همچنین خود را بشناسد و با آموزشها و طیکردن وادیها برای رسیدن به عشق واقعی، پرستاری سالم و پرانرژی در کنار مسافری که در مسیر درمان است، باشد. در سیدی نقش همسفر اشاره شده است که همسفر نقش مکمل را دارد؛ تکتک ما همسفران، برای خوبشدن حال خودمان به کنگره میآییم تا به تعادل، آرامش و حس خوب برسیم و آنگاه به عزیزانمان هم یاری برسانیم.
بهعنوان راهنما اگر مسافری سفر درستی ندارد یا نقابی به چهره خود دارد، وظیفه یک همسفر چیست؟
راهنما مسافر قاسم:
مسافرانی که در کنگره سفر میکنند اگر همسفر داشته باشند، نسبت به کسانی که همسفر ندارند بهتر سفر میکنند؛ حال اگر مسافری به هردلیلی سفر درستی ندارد، اولین کسانی که متوجه میشوند، همسفر و راهنمای او هستند. همسفر به هردلیل نباید در مورد سفر مسافر دخالت کند و سد راهش شود؛ ولی میتواند در این سفر او را همراهی کند، به او انگیزه بدهد و تشویقش کند تا بهتر سفر کند. همسفر باید آموزشهایی که از کنگره دریافت میکند را در زندگی کاربردی کند تا مسافر تغییرات را در همسفر و زندگیاش ببیند و درک کند که او هم بفهمد باید تغییر کند. همسفر طوری رفتار کند که مسافرش بداند در این سفر تنها نیست و یار و یاوری دارد، از آینده روشن و زندگی بهتر برايش بگوید و به او امید بدهد؛ البته همه اینها آموزشهایی است که توسط راهنما داده میشود. با عشق، محبت و احترام متقابل به یکدیگر، مسافر انگیزه بیشتری برای سفر بهتر پیدا میکند.
پیام شما برای کسانی که جدیداً جایگاه راهنمایی را کسب کردهاند چیست؟
راهنما همسفر فاطمه:
درابتدا به همه عزیزانی که توانستند با تلاش خودشان و کمک راهنمایان، در آزمون راهنمایی قبول شوند تبریک میگویم. إنشاءالله درادامه مسیر موفق باشند و خداوند به آنها قوت بدهد. پیام من یادآوری آموزشهای کنگره و بهنوعی درس پسدادن است. میدانیم که اولین و مهمترین مشخصه یک راهنما در کنگره۶۰، محبت، عقل و ایمان، همراه با علم، دانش و آگاهی است. استاد امین در سیدی گره مسئولیت میفرمایند: زمانیکه به ما مسئولیتی داده میشود، طبق وادی یازدهم برای اینکه چشمه جوشان باشیم، علاوهبر اینکه باید به آموزشها و منابع آموزشی وصل باشیم، باید اختلاف پتانسیل را در خود بهوجود آوریم و پذیرش مسئولیت برای ما جنبه حجاب پیدا نکند.
استاد امین در سیدی معلم به این موضوع اشاره کردند: درست است که راهنما تاریکی را تجربه کرده و هنوز یک بخشی از وجودش روشنایی و یک بخشی از آن تاریکی است؛ اما راهنما کارش سخت است، او باید بر منیت و قدرتطلبی خودش غلبه کند؛ چون تاریکی از پشت به او فشار میآورد و تاریکی رهجو هم از طرف دیگر وجود دارد، اگر راهنما از نفس خودش پیروی کند، آنوقت هر دو با هم سقوط میکنند.
پیروی از قوانین، حفظ حرمتها، نظم و انضباط، مسئولیتپذیری و رعایت رابطه استاد و شاگردی، به راهنما کمک میکند که بتواند وظایف خود را به خوبی به انجام برساند.
بهعنوان کلام آخر، اگر برای اعضای نمایندگی که برای همیشه دوستدار شما هستند و محبت شما را فراموش نمیکنند، توصیهای دارید بیان کنید.
راهنما مسافر قاسم:
میخواهم از وادی چهاردهم بگویم، همان وادی عشق و محبت، آنجا که میگوید: آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، تنها پیوند محبت، ما را به هم متصل نگاه خواهد داشت. ذرات عشق و محبت در تمامی وجود ما ردوبدل میگردد و به ما توان حرکت از سکون را میدهد. خدا را شکر که عضو کوچکی از کنگره۶۰ هستم. إنشاءالله همه ما قدردان محبتهای آقای مهندس و کلیه خدمتگزاران کنگره۶۰ باشیم. در نمایندگی، عزیزان بیش از اندازه به اینجانب ابراز لطف و محبت میکنند که خود را لایق آن نمیدانم. دوستان در کنگره، مخصوصاً اعضای نمایندگی، هديههایی هستند که در زندگی به من داده شده است؛ پس از صمیم قلب دوستشان دارم، به آنها عشق میورزم و برایشان بهترینها را آرزومند هستم. سپاسگزار خداوند هستم که به من اجازه داد تا در کنار آنها خدمت کنم. امیدوارم همه عزیزان خدمتهای کنگره را تجربه کنند و از حال خوش آن بهره ببرند.
راهنما همسفر فاطمه:
خداوند را شاکرم که مسیر کنگره را به ما نشان داد و توانستیم در کنار یاران محبت قرار بگیریم و حلقه کوچکی برای زنجیر محکم کنگره۶۰ باشیم. از خداوند میخواهم به آقای مهندس دژاکام، طول عمر و سلامتی بدهد تا بتوانند به همه اهداف قشنگ خود در کنگره دست پیدا کنند. برای دوستان خوبمان آرزوی سلامت و موفقیت برای انجام خدمتها در کنگره را دارم؛ إنشاءالله با کاربردیکردن آموزشهای کنگره، پیامرسان خوبی باشند برای کسانی که هنوز راه را پیدا نکردهاند و روزی شاهد این باشیم که تکتک این عزیزان هم، حلقه اتصالی برای شعبههای بیشتر و پیشبرد اهداف کنگره شده باشند؛ این مهم بهدست نمیآید، مگر با تلاش، کوشش و فرمانبرداری که از فرمانبرداری میتوان به فرماندهی رسید. إنشاءالله همه دوستان سلامت و موفق باشند.
ضمن تبریک هفته راهنما به شما دو راهنمای پرتلاش، ممنون از اینکه وقت خود را در اختیار ما قرار دادید. از شما سپاسگزاریم که دستان پرمهر و مملو از امید خود را از سر ما برنداشتید و ایمان و بخشش را به ما آموختید تا از اسارت این دنیا، خود را رها کنیم.
طراح سؤال: همسفر فروزنده رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون چهارم)
عکاس: همسفر زهرا. ط رهجوی راهنما همسفر زینب (لژیون دوم)
ارسال: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر زینب (دبیر سایت)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
1147