English Version
This Site Is Available In English

نظم است که به DST جان میدهد

نظم است که به DST جان میدهد

نهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم مسافر محمود، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر کرمعلی با دستور جلسه «وادی دوازدهم وتاثیرآن روی من» در روز پنج شنبه چهارم بهمن 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر توفیق حاصل شد که در کنار شما همراهان باشم، به محض نشستنم اینجا یاد خاطره قدیم افتادم بعضی از اتفاقات یک سری خاطرات را زنده می‌کند یاد ۸ سال پیش در همچنین میزی اکبر آقا دبیر بود من نگهبان الان یک پله آمدیم این طرف اکبر آقا نگهبان و من استاد و کمتر کسی فکر می‌کرد کنگره ۶۰ از آنجا که ۴ تا ۵ تا لژیون بود در قزوین و نهایتاً ۷۰ ۸۰ نفر آدم ،الان کاسپین، دهخدا، الوند، بوئین زهرا، آبیک ماشالله، ان وقت کسی فکرش را هم نمی‌کرد اما خدا را شکر، بودم و هستم ،دارم این روزها را می‌بینم و تبریک می‌گم به عزیزانی که در آزمون راهنمایی قبول شدند قسمت همسفران و مسافران انشالله که بتوانند در آینده خدمتگزاران خدومی برای کنگره ۶۰ باشند .
در مورد دستور جلسه ، آخر امر،امر اول اجرا می‌شود، این دستور جلسه از یک اول و آخری استفاده می‌کند یعنی یک مبدا و یک مقصد حنی دارد یک مسیر را برای ما مشخص می‌کند می‌گوید اگر خواسته‌ای داری برای رسیدن به خواسته ات باید یک مسیری را طی بکنی و در نهایت توی این مسیر یک سری کارهایی را باید انجام بدهید، آخر امر به خواسته‌ات می‌رسی و بر همین مبنا است که کنگره ۶۰ شکل گرفته تمام خدمت‌ها در اینجا همین گونه‌اند به طرف، شال مرزبانی می‌دهند بعد ۱۴ ماه تازه مرزبان می‌شود ،یا طرف ایجنت می‌شود بعد ۱۴ ماه تازه ایجنت می‌شود یعنی در آخر امر اون بحث اول اجرا می‌شود.

ولی متاسفانه ما آدم‌ها دنبال راحتی هستیم برای همین از بچگی تو ذهن ما فرو کردن که خواستن توانستن است و ما هم قبول کردیم خواستن توانستن است در صورتی که اینطوری نیست از فعل خواستن تا توانستن کلی مسیر باید طی شود تا برسید به توانستن همین بگویی خواستن توانستن تمام شد نه میگه ،خواستن ،دانستن، برخاستن، توانستن و در نهایت سپردن آن هم اگر خدا بخواهد یعنی یک مسیر پر پیچ و خمی دارد من یک جمله می‌گویم از من به یادگار نگه دارید، هر وقت ،هر موقع یک هدف و خواسته وبرنامه‌ای داشتید چند بار در ذهن خود تکرار بکنید و بعد حرکت بکنید اینکه من چه می‌خواهم اصلا مهم نیست کائنات برای خواسته‌های من تره هم خورد نمی‌کند.
مهم این است که برای خواسته خود حاضرم چقدر هزینه بکنم آن تاوان دادن مهمه، همه عزیزان از اون پله‌ها که آمدن پایین برای یک هدف آمدند وگرنه کسی نیامده اینجا که دکتر بشود یا کسی نیامده اینجا موشک بالستیک هوا کند همه ما دنبال یک هدف مشترک آمده‌ایم آن هم درمان اعتیاد اما چه اتفاقی می‌افتد که بعد از ۱۰ ماه یک سری از عزیزان نتیجه نمی‌گیرند دقیقاً موضوع همین است آنها فقط خواسته‌اند، یعنی فقط میخوان ولی برای خواسته خود حاضر نیستند که هزینه بکنند تاوان بدهند و به همین خاطر ته کار نتیجه نمی‌گیرند.
تجربه شخص من، راهنمام گفت برو با خودت چند چند کن که چه کاره‌ای اگر می‌خواهی مصرف کنی برو مصرف کن میایی کنگره برای چه خودت را علاف می‌کنی می‌خواهی خوب بشوی با خودت عهد کن و بیا بشین روی این صندلی و خوب شو و برو پی کارت، من یک شب تا صبح فکر کردم نهایتاً صبح به این نتیجه رسیدم و برگشتم گفتم محمود از این به بعد قراره تو دیگه مواد مصرف نکنی به هر قیمتی، می‌خواهی بمیری بمیر ولی دیگر مواد مصرف نکن بیکار شدم ولی مواد مصرف نکردم بی‌پول شدم، غرورم شکسته شد، شرمسار شدم خیلی اتفاقات بدی توی زندگی من اتفاق افتاد ولی من مواد مصرف نکردم و خوب نتیجه‌اش را هم گرفتم.
نتیجه اش این بود که توانستم برگردم به زندگی و اون هدفی که به دنبالش بودم در آخر امر به دست آوردم همینطوری نیست اون هزینه‌هایی که من داشتم می‌دادم را ندیده اید،و امروز من را می‌بیند، این اکبر آقا را تقریباً من در مسیر درمانش بودم دیدم چه هزینه‌هایی را پرداخت کرده هفته‌ای ۵ الی۶ روز از آبیک بلند بشوی بیایی قزوین خیلی سخت است ما به طرف می‌گوییم آقا یک ربع ۵ بعد از ظهر در کنگره حضور داشته باش پیش خود فکر می کند دیرتر برودچه اشکالی دارد ،آقا شربت را سر ساعت مصرف کن میگه حالا نیم ساعت بالا وپایین بشود چه می‌شود هرچه می‌گوییم نقطه، مقابل روبرو ما می‌گذرد در نهایت نتیجه هم نمی‌گیرد.
هزینه دادن اینجوری نیست هزینه دادن یعنی اینکه باید پایبند باشی اعتیاد مساوی است با بی‌نظمی هیچ مصرف کننده ای شما نمی‌تونید معرفی کنید که هم مواد مصرف کند و هم زندگیش نظم داشته باشد، محاله غیر ممکن است اعتیاد برای اینکه شخص را زمین گیر کند اول نظم را از زندگی می‌گیرد وقتی نظم را از زندگی گرفت به راحتی سوارت می‌شود و هرچه بگوید به راحتی شما انجام می‌دهی قاعده‌اش همین است و شما اگر می‌خواهی اعتیاد را شکست بدهی اولین قدم نظم است آمده‌ای اینجا اسم درمان را روی خودت می‌گذاری.
می‌خواهم درمان بشوم به روش DST نظم را از روش DST بگیر چیزی ازش نمی‌ماند به جز شربت OTو شربت OT در کلینیک‌ها فراوان، هر لحظه اراده کنی می‌توانی بروی و تهیه کنی پس نظم است که به  DST جان می دهد، نظم است که به کنگره جان می‌دهد، اگر کنگره نظم نداشته باشد هیچ ارزشی ندارد، درمان زمانی اتفاق می‌افتد که نظم را در زندگی بیاوری اون موقع است که اعتیاد خودش می‌رود شخص آمده می‌گوید من سه بار است دارم سفر می‌کنم و هر بار سفر مجدد میشوم چرا نتیجه نمی‌گیرم تا زمانی که شما این مسیر را بارها و بارها تکرار بکنی ولی انتظار یک نتیجه متفاوت داشته باشی محاله اصلاً نمی‌شه اون که سه باراست هزار بار هم سفر کنی همان نتیجه‌ای را خواهی گرفت که دفعه قبل گرفته‌ای ، می‌خواهی نتیجه را عوض کنی مسیر را عوض کن راهش همینه مسیری که کنگره ۶۰ برای ما تعیین کرده در دستور جلسه آمده است ،برای سلامت رسیدن به پایان خط تغییر تبدیل ترخیص.

کنگره به راحتی آب خوردن راه را دارد نشان می‌دهد میگه شما محاله که ترخیص بشید تا تبدیل نشید و تغییر نکنید تبدیل نخواهید شد اولین قدم برای تغییر افکار و اندیشه ما هستند که ما را به این روز انداخته‌اند، باورهای ما باید تغییر کند هیچ راه دیگری ندارد آن مسیری که صحبتش است همین باورها و افکار ما هستند تا زمانی که من فکر می‌کنم قدرت و توانایی این را دارم که بر اعتیادم چیره بشوم همچنان باید بیایم و بروم و نتیجه همان است من باید بپذیرم که کار من نیست توانایی این را ندارم به قول ان‌ای‌ها عاجز هستم نمی‌توانم ،اگر می‌توانستم تا به حال انجام داده بودم مطمئن باشید تک تک ما اگر از پس اعتیاد بر می‌آمدیم محال بود بیاییم اینجا .
خیلی‌ این کار را کردیم ولی نتیجه نگرفتیم و در نهایت سرمان را می‌گیریم بالا فکر می‌کنیم خیلی زرنگیم میایم اینجا و یک منتی هم می‌خواهیم بگذاریم نه چنین چیزی نیست! باید افکار و اندیشه‌ات تغییر کند ما نمی‌توانیم مشکلاتی که به وجود آورده‌ایم و به واسطه همان افکار و اندیشه بیاییم با همان افکار و اندیشه مشکلات را حل بکنیم این غیر قابل قبول و اصلاً امکان ندارد چنین چیزی محال است مثل این می‌ماند که یک دستمال کثیف را بردارید و آینه را تمیز کنید هر چقدر شما تلاش کنید آن آینه کثیف‌تر می‌شود راهش چیست دستمالت را بشوی دستمالت را تمیز کنی افکار و اندیشه تو همان دستمال است تا زمانی که دستمال کثیف است همان آش است و همان کاسه تغییراتی توی زندگی ما اتفاق نمی‌افتد.
خیلی از عزیزان در مقابل تغییر مقاومت می‌کنند، اگر می‌خواهید درمان بشوی باید تغییر کنی هیچ راهی ندارد من خودم دو الی سه ماه مقاومت کردم در نهایت به این نتیجه رسیدم که راهی ندارم یا باید برم مصرف کنم یا اگر می‌خواهم درمان بشوم راه همین است، هیچ راه دیگری نیست و پذیرفتم لحظه‌ای که پذیرفتم انگار آب ریختن روی آتیش و تمام شد، خیلی ها هنوز نپذیرفتند هی می‌آیند و می‌روند سه بار چهار بار سفر، کجا می‌خواهی بروی هم خودت را اذیت می‌کنی و هم کنگره و راهنمایت را عذاب می‌دهی هم خانواده‌ات را عذاب می‌دهی تا کجا می‌خواهی ادامه بدهی یک جا باید انسان استپ کند و یک نگاه کند پشت سرش ببیند چه نتیجه‌ای حاصل شده است اگر تونستی بسم الله موفق هستی اگر نتونستی همین آش است و همین کاسه باید ادامه بدهی تا زمانی که همه چیز را از دست بدهی.
و حرف آخر، شاید یک سری بگویند برای اینکه خوب بشوی باید آگاهی کسب کنی برای اینکه تغییر کنی باید آگاهی کسب کنی ولی نظر و تجربه من اینکه آگاهی به درد تغییر نمی‌خورد ،آگاهی تغییر ایجاد نمی‌کند برای تغییر کردن نیاز به تحمل و پافشاری داریم آگاهی برای تثبیت اون تغییر است، شما هر چقدر آگاه باشید وقتی که خمار بشوید آگاهی به دردت نمی‌خورد یا باید تحمل کنی یا باید بروی مصرف کنی، کدام از ما نمی‌دانیم اعتیاد بد است همه ما می‌دانیم ولی چرا انجام می‌دهیم چون توان و قدرت پافشاری کردن را نداریم به محض اینکه یک خورده فشار بیاید ‌میرویم مصرف می‌کنیم اول کار باید در مقابل مصرف کردن مقاومت و پافشاری کنی به هر قیمتی شده، آگاهی در ادامه کار به درد می‌خورد که اون تغییر و تبدیل را تثبیت می‌کند برای مصرف نکردن باید دلیل داشته باشی برای مصرف کردن هم باید دلیل داشته باشی اما اگر آگاهی باشد این دلایل را به نفع تو می‌چرخاند.
انشالله که تک تک ما بتوانیم از این دستور جلسات استفاده کنیم و در زندگی جاری کنیم این دستور جلسات برای این نیستند که بیاییم اینجا صحبت کنیم و بشینیم اینجا همدیگر را مقایسه کنیم وقضاوت کنیم فلانی قشنگ صحبت کرد فلانی بد صحبت کرد نه اصلاً این موضوع نیست برای این است که ما از این دستور جلسات بتوانیم در زندگی خود استفاده بکنیم فرقی نمی‌کند این دستور جلسه فقط برای اعتیاد نیست برای زندگی بهتر است برای اینکه ما بتوانیم زندگی بهتری داشته باشیم تمام خواسته‌های ما همین مسیر را طی می‌کند تمام خواسته‌های ما در آخر امر به دست می‌آید تا زمانی که من از صبح تا شب قط بگویم می‌خواهم، یکی رفت خواستگاری دختره گفت ماشین می‌خوام، طلا می‌خوام، پول می‌خوام،خونه می‌خوام، نشست فکر کرد.
دید هرچه اون می‌خواهد من هم می‌خواهم حالا قضیه ما شده است حالا ببینید هرآنچه شما می‌خواهید چه هست، برای تک تک شما آرزوی موفقیت می‌کنم امیدوارم شعبه آبیک که پا گرفته روز به روز لژیون‌های بیشتر و بزرگتر و رهایی‌های پربارتر وخدمتگزاریهای بهتر، ممنونم که به صحبت‌هایم گوش کردید.


تایپ،ویراستار وارسال:مسافر علی (لژیون اول)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .