پنجمین جلسه از دوره سوم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دلیجان با استادی راهنما همسفر زینب، نگهبانی همسفر پریسا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی دوازدهم (در آخر امر، امر اول اجرا میشود) و تأثیر آن روی من» روز چهارشنبه ۳ بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
وادی دوازدهم که راه و قوانین درست زندگی کردن را به ما نشان میدهد و عنوان هر وادی در خودش یک دنیا مفهوم دارد که برای من بسیار آموزش دارد. با کاربردی کردن این آموزشها است که میتوانم حال خوب و آرامش را داشته باشم. خب وادیهای اول تا پنجم تفکر کردن را به ما یاد میدهند که باید اول قبل از هر چیزی تفکر کنیم و اینکه پلهپله روی وادیها کار میکنیم. به وادی سیزدهم که میرسیم میگوید رودهای خروشان و چشمههای جوشان به بحر و اقیانوس میرسند و این به من میگوید که از حالت سکون خارج شوم و حرکت کنم. تیتر وادی دوازدهم میگوید در آخر امر، امر اول اجرا میشود. اگر نگاه کنیم وادی بعدی که میآید واقعاً وادی قبل از خود را تکمیل میکند. این خیلی مهم است که من اینجا بیایم و حرکت کنم و میگوید در آخر امر، اینکه حالا تکتک ما همسفران وقتی وارد کنگره شدیم هرکدام تقریباً یک خواسته مشترکی داشتیم. در ابتدا حضورمان برای درمان مسافرمان بود؛ ولی رفتهرفته که آمدیم جلوتر خیلی چیزها تغییر کرد.
خواستههایمان ذرهذره تغییر میکند و وقتی وارد کنگره میشوم من همسفر باید انتظاراتم خیلی بالا نباشد. توقعات من از مسافرم که مثلاً 2 ماه 3 ماه است که آمده و شروع به سفر کرده است بالا نباشد. اینگونه نباشد که من بخواهم مثلاً همهچیز تغییر کند یا خواستههای مرا برآورده کند؛ مثلاً زندگیمان بهیکباره تغییر کند یا وسایل خانه عوض شود و هزاران خواسته دیگر. این وادی به من میگوید که باید صبر داشته باشیم. میگوید در آخر امر وقتیکه آمدیم و شروع به سفر برای درمان اعتیاد کردیم میگوید ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان برای رسيدن به این امر لازم است. در این مدت من همسفر بهعنوان بال پرواز برای مسافرم هستم و باید صبور باشم؛ باید معنی و مفهوم صبر را هم در این وادی من درک کنم. این نیست که من بنشینم و هیچ حرکتی نداشته باشم؛ باید تحمل داشته و تلاش کنم. تلاش من خیلی مهم است. من دارم چهکار میکنم آیا هر آنچه راهنمای من میگوید گوشبهفرمان هستم؟ آیا وقتی میگوید سیدیهایت را بنویس سیدیهایم را مینویسم. خدمت کردن خیلی مهم است. با خدمتگزار بودن است که من میتوانم انرژی بگیرم و حال خودم را خوب کنم و به خانوادهام و مسافرم انرژی بدهم؛ چون اگر کنگره بیایم و آموزش بگیرم؛ اما راکد باشم و هیچ حرکتی نکنم هیچ اتفاقی در من رخ نمیدهد.
حالا در آخر امر، خب اگر من آن خواستهها را داشته باشم و بخواهم زندگیام یکمرتبه تغییر کند، مسافرم یکباره تغییر کند؛ به نظر من مثل یک نهالی است که من آن را بکارم و بخواهم مثلاً 1 ماه یا 40 روز بعد به من ثمره و میوه بدهد و من نتیجه کاشت آن را ببینم. خب من آمدهام و این نهال را هم کاشتهام آیا هرروز به آن آب میدهم و از آن نگهداری و مواظبت میکنم و املاح موردنیاز، نور آفتاب و خیلی چیزهایی که نیاز دارد به آن میرسد؟ هرگز 40 روزه این اتفاق نمیافتد؛ باید در زمان لازم خودش انجام شود. در این وادی زمان را به من میگوید که خیلی مسئله مهمی برای تغییر کردن است؛ باید آن زمان مناسب طی شود. همانطور که روش DST به من میگوید ۱۰ الی ۱۱ ماه زمان میبرد تا مسافر درمان شود، برای هر چیز دیگری همزمان مناسب خودش را میخواهد. برای درمان اعتیاد تا زمان ۱۰ الی ۱۱ ماه نگذرد و آن تغییرات اتفاق نیفتد هیچ اتفاق خاصی نمیافتد؛ باید بیاییم و آموزش بگیریم و ذرهذره تغییرات را در خودمان به وجود بیاوریم تا تبدیل انجام شود وگرنه هیچ اتفاقی نمیافتد. در این وادی هم اشارهکرده که تغییر، تبدیل و ترخیص باید تغییر ذرهذره باشد. انتظارمان بالا نباشد تا تبدیل انجام شود و درنهایت ترخیص که به آن آخر امر که آن امر اول ما است برسیم؛ همانطور که گفتیم در این وادی صبر و زمان واقعاً مسائل مهمی هستند. این دیگر بستگی به من دارد؛ چون به انسان اختیار کامل دادهشده است. از آن روز اول که به این جهان میآییم خیلی چیزها یادمان نیست. من همسفر شاید قبول کردم خودم اینطور زندگی داشته باشم؛ ولی خیلی چیزها را فراموش کردم.
خب به من اختیار کامل دادهشده که هر راهی را دوست داشته باشم در آن راه حرکت کنم و زمان حرکت کردن هم سه نیروی القاء، احیاء و تحرک است که ما را به آخر امر که آن امر اول است و خواسته من است یاری رساند؛ پس هر راهی که بروم اگر راه ضد ارزشها باشد من را به آن سمت سوق میدهد یا راه ارزشها و راه صراط مستقیم باشد. به نظر من کنگره واقعاً هم همینطور است، راه صراط مستقیم است و نام آنهم جمعیت احیاء انسانی کنگره۶۰ است؛ چون کارش احیاء شدن انسانها است. خب برای انسانها نیروهایی از زمین و از آسمان به یاری شخص میشتابند و آنها را به آخر امر که آن رهایی، حال خوش، آرامش و آسایش هدایت میکنند. خب امروز تجلیل راهنما همسفر الهام هم هست. واقعاً ایشان خیلی برای شعبه دلیجان زحمت کشیدند و من خودم را بگویم در کنار ایشان خیلی آموزش دیدم. همیشه انرژی میگرفتم، همیشه حال خوب را به بچههای شعبه و به اعضاء هدیه میدادند. جا دارد از طرف خودم تقدیر و تشکر کنم. واقعاً میگویند پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. راهنما همسفر الهام 4 سال شعبه دلیجان آمدند و قبل آنهم 4 سال شعبه قم خدمتگزار بودند. من یک مدت عضو لژیون ایشان بودم و از ایشان خیلی سپاسگزارم و خیلی آموزش گرفتم. امروز در این وادی میگوید پایان هر نقطه سرآغاز دیگری است. ایشان خدمتگزار بودند و خدمتگزار هستند؛ این نیست که الآن میروند. همیشه به کنگره وصل هستند همیشه از ایشان انرژی میگیریم. انشاءالله که نور این خدمتها به زیبایی به زندگی ایشان برگردد و همیشه سالم و سلامت باشند.
مراسم تجلیل راهنما همسفر الهام با حضور اسیستانت همسفر مرجان
تایپ: همسفر مریم رجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
ویرایش: همسفر صدیقه رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون اول)
ارسال: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر الهام (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
58