جلسه نهم از دوره شانزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی ویژه همسفران نمایندگی پاکدشت روزهای سهشنبه با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" با استادی همسفر رویا، نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری همسفر یاسمن در تاریخ ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خداوند را شاکرم که توانستم این جایگاه را تجربه کنم از مرزبانان و ایجنت محترم سپاسگزارم که این خدمت را به من واگذار کردند تا آموزش بگیرم. دستور جلسه امروز راجعبه قضاوت و جهالت است. خود کلمه جهالت و کلمه قضاوت را اگر بخواهیم در موردش فکر کنیم باید در معنای آنها تعمق کنیم و به عمق معنای آنها برویم. حالا جهالت یعنی چه؟ قضاوت یعنی چه؟ قضاوت یعنی اینکه داوری کنیم، مقایسه کنیم، حکم بدهیم، یک نفر را محکوم کنیم و تنبیه و مجازات نماییم.
چه کسانی میتوانند قضاوت کنند؟ قضاتی که بر مسند قضاوت نشستهاند و درس آن را خواندهاند و علم و دانش، آگاهی و تجربه آن را دارند؛ ولی مشروط به اینکه این کلام، قلم، فکر و عملشان و در نهایت قضاوت آنها بر حق باشد؛ یعنی در راه حق قضاوت کنند و قضاوتشان خداپسندانه باشد؛ حتی اگر در راه آن قضاوتی که انجام میدهند جانشان به خطر بیفتد! حالا باز هم این قضات با تمام علم، آگاهی و تجربهای که در اختیار دارند و با تمام اینکه تحقیق و بازرسی میکنند بازرس و کارآگاه دارند و دارای شواهد و مدارکی هستند باز هم گاهی اوقات حکم اشتباه میدهند و حتی گاهی فردی بیگناه را بالای دار میبرند پس با این اوصاف باید بپرسیم: آیا ما میتوانیم قضاوت کنیم؟ آیا ما حق قضاوت داریم؟ خیر ما چطور میتوانیم قضاوت کنیم؟ با علم و اطلاعات کافی که نداریم، از آن فردی که میخواهیم در موردش قضاوت کنیم شناخت، تجربه و معلومات کافی نداریم پس چگونه میتوانیم آنقدر راحت یک فرد را قضاوت کنیم و طومارش را بپیچیم و در آخر حکم هم برایش صادر کنیم؛بنابراین وقتی به این راحتی قضاوت میکنیم یعنی چه؟ یعنی اینکه ما در جهالت کامل هستیم چرا؟ چون عواقب آن قضاوت نابجا و ناحق را نمیدانیم و به عواقبش فکر نکردیم که مثل یک جنگ میماند نمیدانیم که با این افکار و قضاوتها وارد جنگ دو طرفه میشویم و کلی نیروی منفی میفرستیم برای یک فردی که حالا شاید از او خوشمان نمیآید یا هم فاز نیستیم یا قبلاً کاری کرده که از او دلگیر شدهایم و شاید مشکل و مسئلهای با او داریم میخواهیم با او تسویه حساب کنیم و به اصطلاح دل خودمان را خنک کنیم مینشینیم و راجعبه او قضاوت میکنیم در صورتی که وارد یک نبرد تشعشعاتی شدهایم و یک سری نیروی منفی را برای آن فرد ارسال میکنیم و جالب این است که آن طرف حتی اگر فاصلهاش از ما دور باشد یا حتی بعدها هم او را نبینیم؛ ولی او نیروهای منفی صادر شده را حس و دریافت میکند و او هم برای ما نیروی منفی ارسال میکند و حالا اگر درصد انرژی منفی او از ما بالاتر باشد چه میشود؟ انرژی منفی خیلی بیشتری به سمت ما برمیگردد و بعد شما فکر میکنید که دلتان خنک شد؛ ولی نه تازه شروع کار است افسردگی، وجدان درد و عذاب به سراغمان میآید و نیروهای منفی بیشتری ما را اذیت میکنند، پس این میشود همان جهالتی که گفته شد؛ بنابراین جهالت هم خیلی مهم است اینکه بدانیم ریشهاش کجاست و باید درصدد درمان آن باشیم. قضاوت مانند چه چیزی است؟ قضاوتی که تقریبأ همه ما انجام میدهیم و خیلی عادی در نظرمان جلوه میکند مثل این میماند که جلوی یک دیوار قرار بگیریم و یک نارنجک را به سمت دیوار پرتاب کنیم، طبیعتاً علاوه بر اینکه دیوار توسط نارنجک خراب میشود این نارنجک یکسری ترکشهایی دارد که ناخودآگاه به طرف خود ما برمیگردد و تخریبی که در ما ایجاد میکند میتواند به مراتب قویتر از تخریبی باشد که در دیگران ایجاد میکند در مورد نفرین هم میتوان گفت که باز به همین صورت عمل میکند، حال سؤال اینجا است که؛ برای اینکه قضاوت نکنیم چه باید کرد؟ باید سطح آگاهی، معرفت، تجربه و شعور خود را بالا ببریم با دید باز تفکر عقلانی و تلاش برای رسیدن به حقیقت این مسیر را معکوس کنیم و به جای اینکه قضاوت کنیم دانش خودمان را بالا ببریم و راه دیگر هم این است که به تزکیه و پالایش خودمان بپردازیم در صورتیکه باید بدانیم به هیچوجه این تزکیه و پالایش یک دفعه اتفاق نمیافتد بلکه بایستی ذرهذره این کار را انجام دهیم.
در ادامه جهالت از کجا میآید و چرا ما به این جهالت رسیدهایم؟ باید بدانیم که این از نفس اماره ما سرچشمه میگیرد که باعث القائات منفی در ما میشود و باعث میشود که من فکر کنم که خیلی باهوش، تیزبین و نکته سنج هستم و دارای تشخیص بالایی هستم و هر کس هر کاری کند سریع میتوانم مچش را بگیرم و راجعبه او قضاوت کنم؛ بنابراین به جای اینکه انرژیهایمان را اینجا مصرف کنیم میآییم در عیبها و نقصهای خودمان کنکاش میکنیم؛ اما برای قضاوت، انسان میرود در مورد دیگران کنجکاوی میکند و ته قضیه کار را در میآورد به جای این باید ما در خودمان جستجو کنیم و نقاط تاریکی و عیب و نقصهای خودمان را ببینیم و نقاطی را پیدا کنیم همان نقاطی که نفس اماره نمیگذارد ما به آن دسترسی پیدا کنیم و مدام دچار قضاوتهای بیجا میشویم و دیگر اینکه باید به سمت ارزشها حرکت کنیم و از ضد ارزشها دوری کنیم و صفات بدمان را با صفات خوب و پسندیده جایگزین کنیم و راه دیگر این است که از نیروها و انرژیمان به درستی استفاده کنیم و نیرویمان را صرف اصلاح معایب خودمان کنیم.
گاهی ممکن است قضاوت نکنیم؛ ولی خودمان مورد قضاوت قرار بگیریم و یک نفر ما را مورد قضاوت قرار دهد و ما ناراحت شویم و به هم ریخته شویم و آرامشمان را از دست بدهیم در این حالت بهترین کار این است که ما نسبت به هیچ چیزی حساسیت نداشته باشیم و کسی از ما نقطه ضعف نگیرد زمانیکه حساس نباشیم و نقطه مثبت موضوع را بنگریم از کسی دل آزرده و رنجیده نمیشویم من خودم به شخصه معتقدم که برای قضاوت دیگران باید خودم را در مقام آن شخص قرار بدهم تا بتوانم او را قضاوت کنم و ببینم که آیا خودم دوست دارم مورد قضاوت و تخریب دیگران قرار بگیرم و باعث شوم روانم به هم بریزد؟ دیگر اینکه ببینیم آیا ما شهامت آن را داریم صحبتهایی را که پشت سر دیگران مطرح میکنیم اگر آن شخص یک مرتبه در آنجا حاضر شود میتوانیم رودررو هم آن صحبتها را به خود او بگوییم؟ و اگر نه باید بدانیم که روش و کار ما اشتباه است.
در آخر باید بگویم که تاکنون هیچ انسانی در جایگاه قضاوت بدون نقص عمل نکرده است و حتی هیچ کتاب قانونی هم بدون نقص نوشته نشده است و تنها قاضی عالی قدرت مطلق است که از صور پنهان و صور آشکار هستی آگاه است و خودش بدون نقص است و در قضاوت بدون نقص عمل میکند و ما تنها در یک جا میتوانیم قضاوت کنیم و آن هم در نقاط سیاه و تاریک خودمان است که امیدوارم آنها را اصلاح کنیم در نهایت مواظب قضاوت کردنهایمان باشیم. ممنونم که به صحبتهای من گوش کردید.
نویسنده: همسفر یاسمن رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
ویرایش: همسفر شهلا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون هفتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
21