من گنجی ناشناس بودم که میخواهم خودم را بشناسم. ما میدانیم که در زندگی هر فرد مسئولیتهایی وجود دارد؛ بنابراین میخواهیم این مسئولیتها و خط و خطوط بین خودمان و خداوند را مشخص کنیم. خداوند در قرآن این خط و خطوط را تعیین کرده است در آیه: (فَمَنْ یَعمَلْ مِثْقالَ ذَرَةٍ خَیراً یَرَهْ، فَمَنْ یَعْمَل مِثقالَ ذَرَةٍ شَرَاً یَرَهْ پس هر کس به قدر ذرهای کار نیک کرده باشد آن را خواهد دید و هر کس ذرهای کار زشت مرتکب شود به کیفرش میرسد.) از مفهوم آیه، این موضوع روشن میشود که انسان باید در درون خود سفر کند تا پی به شناخت خود و دنیا اطراف مانند: زندگی بعد از مرگ، عقل، نفس، روح، برزخ و همچنین کره زمین که آنقدر بزرگ است که نمیتوانیم تصور کنیم و ذرّهای از آن را حس کنیم پی ببریم تا به هسته انسان برسیم. هدف از خلقت انسان رسیدن به نور است و اساسیترین مشکل در جهل و نادانی انسانها است، ممکن است ما بیمار باشیم، افسرده باشیم و یا هزاران مشکل دیگر و بگوئیم تو بزرگی و صلاح ما را بهتر میدانی و با شانه خالی کردن از زير بار مسئولیت، مشکلاتمان را به خداوند واگذار کنیم و شایسته است بگوئیم که با خداوند دست به یقه و طلبکار هستیم و نمیدانیم که هر آنچه میکاریم همان را برداشت میکنیم. حال این سؤال مطرح میشود که دعا و راز و نیاز چه نقشی دارد؟ پاسخ این است که دعا و راز و نیاز زمانی مورد توجه خداوند واقع میشود که ما تمامی تلاش خود را در مسیر یا صراط مستقیم انجام دهیم و همه بار مسئولیت و مشکلات زندگی و کارهایمان را به خداوند نسپاریم و نگوییم ما به خداوند توکل کردهایم و در گوشهای بنشینیم و منتظر باشیم تا خداوند همه مسائل را برای ما حل کند. شاید دلیلش این باشد که ما به درستی پی به شناخت خداوند نبردهایم برای شناخت این موضوع باید هستهٔ انسان را بشکافیم.
۱- هسته جسم یا صورآشکار انسان مانند: مغز، قلب، کلیه، دست، پا و پنج حس ظاهری و آنچه مربوط به اعضا و جوارح انسان میشود که کوچکترین جزء جسم، سلول نام دارد که خودش به تنهایی یک شهر محسوب میشود.
۲- هسته خارجی یا صورپنهان انسان که دارای اجزای گوناگون مثل: نفس، روح، ذهن، عقل، جسمهای مجازی و... میشود. ما در صورپنهان اصلأ خودمان را نمیشناسیم به طوری که ادامه حیات خودمان دست خودمان نیست و حتی قدرت کنترل نَفَس کشیدن را نداریم.
حال برای اینکه بتوانیم گامی بلندتر در مورد شناخت انسان برداریم به تعریف نفس و مراحل آن میپردازیم. نفس تعیین موجودیتی است که در هر صورت ظاهر و باطن انسان را نمایان میکند. هر نفس دارای خواستههای معقول و خواستههای نامعقول است. این خواستههای نفس چه در انسانها و چه در موجودات دیگر معمولأ برای حُب بقا بوده و انسان برای شناخت خود و خداوند باید با هوا نفس بجنگد.
در نفس اماره ممکن است آنقدر راه شیطانی و ضدارزشی را در پیش بگیریم که از مرحله انسانی خارج شویم چون میخواهیم فقط به خواستههایمان برسیم. در نفس لوامه، از تاریکیها عبور کرده و کمی به دانایی ما افزوده میشود چون هر کار ضدارزشی انجام میدهیم بلافاصله پشیمان میشویم؛ اما در نفس مطمئنه، بعد از دانایی و آگاهی قدرت تشخیص پیدا میکنیم و قابلیت تشخیص تکمیل نمیشود مگر با نزدیک شدن به فرمان عقل که حتی در خلوت هم مراقب افکارمان باشیم یعنی در حقیقت کشیک یک نفس را بر عهده بگیریم.
تایپ: همسفر مدینه لژیون سوم
ویراستاری: همسفر شهلا لژیون هفتم
ارسال: همسفر فاطمه مسئول سایت
همسفران نمایندگی پاکدشت
- تعداد بازدید از این مطلب :
208