دلنوشته مادر بودن یعنی ایستادن حتی وقتی همه بروند جمعه 21 شهريور 1404 همسفر منظر در دلنوشته خود نوشت: کنگره۶۰ نه فقط پسر من را بلکه من را هم از آن شب بیداری و اشک و ناامیدی نجات داد.
دلنوشته اگر دنبال حقیقت هستی باید راهت را پیدا کنی سه شنبه 18 شهريور 1404 همسفر فریبا در دلنوشته خود بیان کرد: وادی هفتم مثل یک چراغ راه برایم شد.
دلنوشته جرقه امید در ذهن و قلبم بیدار شد جمعه 14 شهريور 1404 همسفر نغمه در دلنوشته خود نوشت: مطیع و فرمانبردار باش تا بتوانی قدمهایت را درست، بدون لغزش و خستگی برداری تا به سر منزل مقصود برسی.
دلنوشته طعم شیرین رهایی پنج شنبه 13 شهريور 1404 همسفر مریم در دلنوشته خود نوشت: بعد از رهایی گویی از زمستان چند ساله به بهار زندگی رسیدم.
دلنوشته آرامشی که از دل رنج رویید سه شنبه 11 شهريور 1404 همسفر هاله در دلنوشته خود بیان کرد: به واسطه آموزشهای کنگره تولنستم جهانبینیام را در مورد بیماری اعتیاد تغییر دهم.
دلنوشته سفری بهیاد ماندنی جمعه 7 شهريور 1404 همسفر فاطمه در دلنوشته خود نوشت: سفرم به پایان رسید؛ اما میدانم که باید بند کفشهایم را محکمتر ببندم و خودم را برای سفر دوم آماده کنم.
دلنوشته نامهای برای خدا نوشتم چهار شنبه 5 شهريور 1404 درست در تاریکترین لحظههای زندگیام، روزنهای از نور نمایان شد.
دلنوشته در کنگره۶۰ دستهای خداوند را میشود دید دوشنبه 3 شهريور 1404 همسفر زینت در دلنوشته خود نوشت: کنگره۶۰جاییکه نه تنها درمان اعتیاد بلکه آموزش چگونه زندگی کردن را به ما هدیه داد.
دلنوشته عدم آگاهی، بهایی سنگین دارد يکشنبه 26 مرداد 1404 همسفر سهیلا در دلنوشته خود نوشت: اکنون نگاه و برداشتهای من نسبت به مسائل زندگی عوض شده است.
دلنوشته شالی که بر شانهام نشست جمعه 24 مرداد 1404 همسفر زهرا در دلنوشته خود نوشت: استاد عزیزم شما فقط راهنما نبودید شما فانوسی بودید در ظلمت خانه جانم.
دلنوشته گروه خانواده- این مسیر خیلی از گرههای درونیام را باز کرد جمعه 17 مرداد 1404 همسفر فاطمه در دلنوشته خود نوشت: آقای مهندس را که دیدم متوجه رنجها و سختیهایی که مثل یک پدر برای ما کشیدهاند شدم.
دلنوشته گروه خانواده- کنگره مکانی که رنج اعتیاد را برایم قابل تحمل کرد چهار شنبه 15 مرداد 1404 همسفر گلجهان در دلنوشته خود نوشت: زندگی کردن با یک مصرفکننده شیشه واقعاً سخت و دشوار بود.
دلنوشته تعطیلاتی که امتحان دل است سه شنبه 14 مرداد 1404 همسفر افسانه در دلنوشته خود نوشت: اولین تجربه همیشه خاصترین است و من، برای اولین بار در زندگیام دلتنگ یک تعطیلی شدهام.
دلنوشته من کنگره۶۰ را مثل یک گنج کمیاب و با ارزش میدانم دوشنبه 13 مرداد 1404 همسفر زهرا در دلنوشته خود نوشت: قبلاً از لحاظ فکری اصلاً آرامش نداشتم.
دلنوشته روزهای تاریک شنبه 11 مرداد 1404 همسفر سمیه در دلنوشته خود نوشت: به دلیل ناآگاهی بهجای حل کردن مشکلات، فقط دنبال مقصر بودیم.