«شیشه» یک شیطان سفید است. میگویند سفیدی نور و جلا میدهد، اما این سفیدی از جنس شیطان است؛ روح را زخمی میکند، ترس و ناامیدی میآورد، بیمسئولیتی و نابودی به همراه دارد.
مسافر من یک مصرفکننده شیشه است. از زمانی که سراغ این دیو سفید و خانمانسوز رفت، کار و سرمایهاش را از دست داد و از عرش به فرش رسیدیم.
من خیلی تلاش کردم تا او را از چنگال این دیو نجات دهم، اما بارها خسته و ناامید شدم. بارها تصمیم گرفتم رهایش کنم و جدا شوم، اما به خاطر بچههایم نمیتوانستم.
تا اینکه با «کنگره» آشنا شدم. تصمیم گرفتم خودم را نجات بدهم؛ از افکار پریشان، از جسم خسته و از روح مرده.
از زمانی که با کنگره آشنا شدم، دیگر آن الهام قبلی نیستم. یاد گرفتم بر ترسهایم غلبه کنم، تلاش کردم یک رهجوی فرمانبردار باشم تا حال خودم را خوب کنم. با کمک راهنمای عزیزم، خانم حمیرا، توانستم روی پای خودم بایستم، از ترسهایم فاصله بگیرم و مشغول کار شوم. خدا را شکر میکنم که در کنگره یاد گرفتم همیشه شکرگزار باشم و حالا امید دارم مسافرم هم به این مسیر سبز بازگردد. به این راه ایمان دارم و از ته دل میگویم: خدایا شکر، شکر، شکر.
نویسنده: همسفر الهام، رهجویی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا، رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر غزل، رهجوی راهنما همسفر حمیرا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا، رهجوی راهنما همسفر عطیه (لژیون اول)
نگهبان سایت همسفران نمایندگی محمدی پور
- تعداد بازدید از این مطلب :
97