English Version
This Site Is Available In English

رسیدن به هدف همراه با حرکت مقدور است

رسیدن به هدف همراه با حرکت مقدور است

جلسه نهم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی دماوند به استادی ایجنت همسفر مرضیه، نگهبانی همسفر زهرا و دبیری همسفر فاطمه با دستور جلسه «وادی پنجم (در جهان ما تفکر، قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توام با رفتن و رسیدن آن را کامل می‌نماید.) و تأثیر آن بر روی من» روز سه‌شنبه ۳۱ تیرماه ۱۴۰۴ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شاکر هستم که به من اجازه داده شد تا در این جایگاه خدمت کنم و آموزش بگیرم. خوشحال هستم که در جمع شما قرار دارم. دستور جلسه امروز وادی پنجم است. ما در مسیری قرار گرفته‌ایم و زمانی‌که می‌خواهیم از تاریکی‌ها فاصله بگیریم اعتیاد را تجربه کردیم و همنشین یک مصرف‌کننده بودیم. من همیشه قبل و بعد از کنگره را بیان می‌کنم که من قبل از کنگره یک کوله‌پشتی داشتم که جنگ، نفرت، کینه و ... همه این‌ها در کوله‌بار من بود. وقتی وارد کنگره شدم کنگره به من آموخت که هر چه هستی، هر چه داری، هر کسی هستی، همه این‌ها را بیرون از کنگره بگذار و وارد کنگره شو که یک سفر دیگری داشته باشی. من هیچ‌چیز نداشتم هرچه که داشتم همه مسائل ضد‌ ارزشی بود و این‌ها را بیرون از کنگره گذاشتم و وارد کنگره شدم. درست است که وقتی وارد کنگره شدم به‌خاطر یک مصرف‌کننده آمده بودم؛ ولی وقتی همسفران دیگر را دیدم مطمئن شدم که برای خود قدم برداشتم.

اولین مسئله‌ای که من را جذب کرد کتاب عشق بود؛ بعد از آن ۱۴ وادی را به من آموزش دادند و گفته شد شما باید کوله بار خود را خالی کنید و این ۱۴ وادی را داخل آن بگذارید. اکنون ما ۴ وادی را خوانده‌ایم و به من گفته شد که باید تفکر کنی. مگر من تفکر نمی‌کردم؟ خیر! تفکر شما بر اساس حس خرابی که داشتید و قدم اشتباهی که بر می‌داشتید شکل گرفته است. زمانی‌که دیدید یک مصرف‌کننده است، دیر می‌آید، کار نمی‌کند، مشکل اقتصادی داشتید؛ یعنی همیشه نفرت، کینه و خشم را انجام می‌‌دادید. اکنون باید چه‌کار کنم؟ باید یک ساختار بسازید و امیدوار باشید. امیدوار به چه چیزی؟

من می‌گویم که امیدوار هستم به درمان مسافر؛ ولی وقتی می‌گویم به خود امیدوار هستم که می‌خواهم یک مرضیه جدید بسازم. امیدوار باش، مسئولیت کار خود را گردن بگیر، با دیگران مشورت کن و این‌که خداوند را در رأس قرار بدهید؛ اما همه‌چیز را به خداوند واگذار نکنید. این‌ها را انجام دادید و رسیدید به وادی پنجم که فقط تفکر کافی نیست، آیا به اجرا در آوردی؟ استاد امین همیشه می‌فرمایند: هر کاری که می‌خواهید انجام بدهید باید ببینید حس شما چه می‌گوید و نیت شما چیست؟

برای مثال آیا من لباس می‌خرم برای خود می‌خرم یا برای چشم دیگران؟ من ورزش می‌کنم برای سلامتی خود یا این‌که به دیگران بگویم من ورزشکار هستم؛ پس چون نیت من درست نبوده برای پس‌اندازی که قبلاً داشته‌ام آن را از دست داده‌ام و حالا وقتی‌ وارد کنگره شدم دیگر بسوز و بساز نیست، این‌جا فقط ساختن است، ما باید ساختاری را بسازیم و ساختن باید برای من شکل بگیرد. وادی پنجم به من می‌گوید باید حرکت کنیم و به هدف برسیم. توأم با رفتن، حرکت و رسیدن.

من این‌جا می‌خواهم حرکت کنم، برای حرکت کردن باید از 7 پله عبور کنم. پس‌انداز را که همیشه استادان  آقای مهندس به ایشان می‌گویند و ایشان هم آن را به ما انتقال می‌دهند که همیشه پایه‌های مالی خود را قوی کنید. به نظر من لژیون سردار همین را به ما آموزش می‌دهد. موضوع دیگر خودداری است. زمانی‌که مسافر من در سفر درمان بود خیلی اصرار می‌کرد که ماشین خود را بفروشد؛ زیرا در بی‌تعادلی‌ بود. ما در این زمان خرید و فروش نداریم، ازدواج نداریم و جابجایی هم نداریم، من آن زمان خیلی بالا و پایین می‌شدم و از راهنما مشورت گرفتم که باید چه‌کار کنم؟ راهنما گفتند خودداری کن! وقتی موضوعی را نمی‌دانیم که انجام دادن آن درست یا نادرست است خودداری خیلی به آدم  کمک می‌کند.

پله بعد دوری از مسائل ضد ارزشی مانند: غیبت، ترس، خشم و ... است. این‌ها چیزی نیست که من بگویم؛ مثلاً جلو خشم خود را گرفته‌ام یا دروغ نمی‌گویم. این‌ها یک طیف است همان‌طور که در جهان‌بینی هم گفته شده است؛ ۱۰۰ درصد یا ۵۰ درصد؛ زیرا یک طیف است که من باید در مسائل ضد ‌ارزشی به خود کمک کنم و همیشه خود را در پله بالایی نگه دارم. اگر من از پله اولی و دومی پرت شوم آسیب کمتری می‌بینم؛ ولی اگر از پله دهم بیفتم قطعاً آسیب بیشتری می‌بینم؛ پس باید همیشه خود را در حال آموزش و آگاهی نگه‌دارم.

قضاوت، تجسس و تمام این موضوعاتی که در زندگی با یک مصرف‌کننده داشتم و قضاوت می‌کردم که او آدم بی‌اراده‌ای است، تعهد ندارد و دروغ می‌گوید. این‌ها صفت یک مصرف‌کننده است و من در وسایل او تجسس می‌کردم. وادی پنجم پله‌ها را به من آموزش می‌دهد و جلوتر می‌گوید توکل، رضا و تسلیم. من حالا به خود آموزش می‌دهم که این‌ها را برای خودم به مرحله اجرا درآورم. دوری از مسائل ضد‌ ارزشی داشته باشم، پس‌انداز داشته باشم، خودداری کنم و بعد رضا، تسلیم و توکل، یعنی این‌که در آخر من را به اول ربط می‌دهد؛ باید ایمان به قدرت مطلق داشته باشم و به این مجموعه ایمان خود را چند برابر کنم. ایمان یعنی تجلی نور خدا در انسان؛ یعنی خود را در  آغوش خداوند ببینم و به خدا توکل کنم.

مرحله ۳۰ سی‌دی همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول) 

رهایی ۴۰ سی‌دی همسفر رویا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول) 

مرزبانان کشیک: همسفر زهره و مسافر بزرگمهر
تایپیست: همسفر سهیلا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون اول)
همسفران نمایندگی دماوند 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .