آقای مهندس در سیدی «خشم» این چنین میفرمایند: بدون حس هیچ حرکتی انجام نمیگیرد. در مراحل آموزش همه در یک سطح هستند و مخاطب مشخص است، ولی در مبحثی که من درس میدهم مخاطب مشخص نیست، حتی کسی که سواد خواندن و نوشتن دارد میتواند مخاطب صحبتهای من باشد و حتی مقداری از صحبتهای من برای آیندگان است.
در مباحث سیدیها هر کس به اندازه خودش برداشت میکند. در جهانبینی، بحثها و مطالب مهمی را پیگیری میکنیم که با چهارده وادی شروع میشود که چهارده گام است. ما اصلا نمیدانیم روان چه هست و باید از نو روان را تعریف کنیم؛ وقتی میخواهیم روان را درست کنیم، اول باید بدانیم اصلا روان چی هست و باید تعریف قاطعی داشته باشیم، موقعی قاطع است که به یک تعریف واحد برسیم.
بدون حس چه در صورپنهان و چه در صورآشکار هیچ حرکتی انجام نمیگیرد، مثلا تا زمانی که حس گرسنگی نداشته باشیم به طرف غذا نمیرویم. حس یک گیرنده است و مرکز حس در سینه قرار دارد که میتوان آن را همان قلب درنظر گرفت؛ این گیرنده شرایط متعددی دارد، مثل حس گرسنگی، حس تشنگی، حس مال اندوزی، حس عشق ورزیدن، حس کینه و انتقام. هرکاری که ما میخواهیم انجام بدهیم باید آن حس درون ما باشد و اگر حس نباشد هیچ حرکتی صورت نمیگیرد.
وقتی انسان خشمگین میشود ضریب هوشی او سه مرتبه کاهش پیدا میکند؛ زمانی که ما خشمگین میشویم تفکر از بین میرود و کارهایی انجام میدهیم که در زمان معمولی انجام نمیدهیم. بدترین گناه در انسان حس ناامیدی است؛ کسی که حس ناامیدی دارد دست از همه چیز بر میدارد و هیچ حرکتی انجام نمی دهد و این القاء شیطان بر انسان است.
اگر بخواهید به خارج از جسم حرکت کنید، باید بدانید ریشه و مبدا آن جسم است. هر کاری یک شروعی دارد و برای این آغاز باید یک بخش مشخص باشد که ما بتوانیم از روی آن به مجهولات برسیم. مانند درمان اعتیاد که شرط اول دانستن صورت مسئله اعتیاد بود و مانند یک معادله ریاضی که بخشهایی از آن مشخص است و یک مجهول یا دو مجهول هم دارد. از روی معلومات میشود به مجهولات رسید.
ما پنج حس درون و پنج حس بیرون داریم و حس ششم رابط بین این حسها است. انسان درپی هرچه باشد همان به او الهام میشود اگر به دنبال مسائل منفی باشد مرتب مسائل منفی دنبال او هستند و اگر دنبال مسائل مثبت باشد مسائل مثبت به او الهام میشود؛ حس مانند خداوند است و در تمام هستی و نیستی وجود دارد. حسها هستند که ما را به جاهای مختلف میبرند و دوباره برمیگردانند و ما متوجه نمیشویم و یادمان نمیماند. همه اطلاعاتی که به بدن ما میرسد، همه به ما داده نمیشوند، بلکه در ضمیر ناخودآگاه ما باقی میمانند، زیرا با مسائل اطراف ما مطابقت ندارند و باعث مشکلات میشوند.
خلاصه سیدی «خشم»
نویسنده: همسفر پروین رهجوی راهنما همسفر ندا(لژیون نهم)
ارسال: همسفر راهله دبیر سایت
- تعداد بازدید از این مطلب :
5