همسفر پروانه رهجوی لژیون چهارم از نمایندگی رودکی در برداشت از سیدی «وادی چهاردهم بخش ۹» چنین بیان کرد:
در ابتدا هوشیاری انسانها در این است که تمام مسائل را میبینند و مشاهده میکنند، وقتی مرتکب اشتباه میشوند همه آگاه هستند؛ ولی خاصیت ما این است که وقتی میخواهیم در مورد مسئلهای قضاوت کنیم همیشه حق را به خودمان میدهیم. این یکی از خصلتهای همهٔ انسانها است که وقتی مشکلی پیش میآید آن اشکال و ایراد را از بیرون میدانند. حال در مورد اعتیاد این است که میگوییم دیگران باعث اعتیاد من شدهاند، برای اینکه از زیر بار مشکل فرار کنیم میخواهیم بگوییم که دیگران مسبب این قضیه دیگران هستند؛ باید بدانیم این خطا، خطای خود ما است. انسانهایی که به مرحله خودکشی میرسند در این تفکر هستند که مردم و جامعه من را درک نمیکنند. یک نیم نگاهی هم به خودتان بیندازید به جای اینکه مسئله را حل کنید، پیچیدهتر میکنید. این مسئله بسیار حساس است و مسئله دیگر اینکه هر کجا لغت قدرت مطلق را به کار میبریم منظور از قدرت مطلق، خداوند است؛ چون این مطالب صرفاً مخصوص به ما نیست و جاهای دیگری مثل اروپا و... هم میرود که اصلا خدا را به این نام قبول ندارند. انتخابِ این لغت باعث میشود که بتوانند همه چیز را درک کنند. انسان باید خودش شخصاً اقدام به تزکیه و پالایش خود بکند؛ چون هیچ راه و روشی برای رسیدن به آرامش وجود ندارند و هرگز نمیتواند از مسیر ضدارزشها به ارزشها برسد، در زمان قدیم یک عده دزدی میکردند تا به فقرا برسانند این مثال در مورد همین موضوع است. حال اگر به هستی خوب نگاه کنیم قدرت جاذبه را به اشکال مختلف و گوناگون در اطراف خود مشاهده خواهیم نمود، مثل یک گل یا تابلوی نقاشی، تمام هستی در حال جار زدن هستند یعنی توسط قدرت مطلق، جاذبهٔ خودشان را تبلیغ میکنند و اعلام موجودیت میکنند.
ساکنین: یک حشره یا یک پشه چه جذابیتی دارد؟
جانشین: اگر میخواهید جذابیت یک حشره یا پشه را درک نمایید، بایستی یک پشه شوید آن هم پشهای که غمزههای یک پشه دیگر را که در حال غمزه کردن است را دریافت نماید، یعنی حس کند. باید معشوق را از چشم عاشق دید، لیلی از دریچه چشم مجنون، خوش است.
ساکنین: قسمت سوم و پایانی عشق را توضیح دهید.
جانشین: سومین ضلع مثلث عشق، حس است. برای برقراری رابطه عشق باید سایهها وجود داشته باشند و هر سایهای که وجود داشته باشد، در حال جذب کردن است؛ وقتی اشکال و صور مختلف را جذب و ارسال میکند، یکی باید این را دریافت کند که این کار با حس انجام میگیرد. به هر چیزی که بخواهیم پی ببریم تمنای دل میخواهد. تمنای دل یعنی خواسته و خواسته یعنی از ته دل آن مطلب را بخواهی و الهام به آن شکل میدهد، این خواسته و تمنای دل از روی حس انجام میشود. حس مثل قدرت مطلق است، در تمام هستی و نیستی جاری است. منظور از نیستی همان پس از مرگ، جهنم و حس یک گیرنده است و اشکال گوناگونی دارد.
حس اگر نبود هیچ ساختاری در جهان وجود نداشت، مثل حیوانات که بدون داشتن حواس پنجگانه قادر به ادامه حیات نبودند؛ حتی جامدات اگر حس نداشتند قادر نبودند اتمهای خود را تشکیل بدهند.
کلیه موجودات و ذرات و هر چه در هستی است از طریق حس اطلاعات را جمع آوری میکنند. اولین نیرویی که عشق، عقل و ایمان را به کار میاندازد حس است؛ بنابراین کلیه دریافتها توسط حس پردازش و به عقل منتقل میشود. حس مانند نام کتاب است و عشق، عقل و ایمان، متن کتاب است؛ اگر حس بنا نشده بود هیچ حرکتی در خواب و بیداری صورت نمیگرفت. خواب دیدن یا اندیشیدن با حواس پنجگانه ظاهری انجام نمیگیرد؛ بلکه این توسط همین حواس صور پنهان انجام میشود، این حواس، مانند ماشین یا دستگاهی است که در اختيار انسان قرار داده شده است؛ ولی خود انسان از آن بیخبر است.
حس مانند خبرنگار در کائنات برای عقل، مطلب جمع آوری میکند، این کار توسط همین حواس بیرونی انجام میگیرد. سایهها در طول زمان تشکیل گرفته و جاذبه به وجود آمده است. ذرات، سایهها با حس در محدودهٔ خود همنام شد و یکدیگر را جذب نمود تا مثلث عشق تشکیل گردد. سه مؤلفه مثلث عشق، سایهها، جاذبه، حس است.
رابط خبری :همسفر مدینه رهجوی راهنما همسفر سمیه «لژیون چهارم»
تنظیم و ارسال مطلب: نگهبان سایت همسفر نگین
همسفران نمایندگی رودکی
- تعداد بازدید از این مطلب :
24