English Version
This Site Is Available In English

جلسه هماهنگی لژیون‌های سردار

جلسه هماهنگی لژیون‌های سردار

جلسه هماهنگی لژیون‌های سردار نمایندگی های پروین اعتصامی، امیر، دکتر احمد، خمین، شهباز در روز پنج‌شنبه ۱۴۰۳/۱۱/۴ ساعت ۱۲:۰۰ با حضور دیده‌بان محترم لژیون سردار، آقای علیرضا زرکش در نمایندگی پروین اعتصامی برگزار گردید.

 خلاصه سخنان استاد؛

سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر؛ خدا را شکر می‌کنم‌ که بعداز مدتی دوباره دور هم جمع شدیم و در مورد مطالب صحبت می‌کنیم. بحث لژیون سردار که بماند که در ماه یک بار دور هم جمع می‌شویم. ولی این حلقه بزرگ‌تر است و کسانی هستند که تجربه کرده‌اند این قضیه را و جزء کسانی هستند که آموزش می‌دهند. شش ماه یک بار توفیقی داده می‌شود که دور هم جمع می‌شویم. راجع‌به چه چیزی صحبت می‌کنیم، راجع‌به یافته‌های جدید، که هر روز یک چیز جدیدی پیدا می‌کنیم. این آموزش‌ها هست که مداوم توسط آقای مهندس به ما داده می‌شود. و حالا این موضوع هست که من چقدر می‌توانم از این اطلاعات و آموزش برداشت کنم و این آموزش‌هایی که دیده‌ام چقدر می‌توانم برداشت کنم. اینها مهم است ما وقتی دور هم جمع می‌شویم در مورد اجراییات صحبت می‌کنیم و اینها هم طیف مختلفی دارد. بچه‌های سفر اول می‌آیند سی‌دی گوش می‌کنند و در لژیون صحبت‌های آقای مهندس را تکرار می‌کنند و شنیده‌های را تکرار می‌کنند ولی ما به یک مقطعی می‌رسیم که دیده‌ها و تجربیاتِ‌مان را برای هم بازگو می‌کنیم و این باعث می‌شود که ما قدرتمند شویم، ما یعنی ما و شما، یعنی کنگره ۶۰. در نهایت مطالبی که در کنگره است بسیار ارزشمند است مثل، کلام الله که بسیار ارزشمند است. ولی تا زمانی که توان اجراء را پیدا می‌کنیم مقدس است. یک سفر اولی روش درمان را می‌داند ولی زمانی که اجراء می‌کند مقدس است. در کنگره وقتی وارد می‌شوی این سوال مطرح است که این صحبت‌ها شاید تکراری باشد ولی، تکراری نیست. صحبت‌هایی که آقای مهندس می‌کند، تکراری باشد، ولی تکراری نیست. مثل گذشته است که می‌گویند گذشته، ولی برای خیلی‌ها نگذشته است چون مدام دارند گذشته را تکرار می‌کنند. برای کسی که یک مصرف کننده است و کسی که گُلِ رهایی می‌گیرد گذشته نگذشته است. یک مطلب جالبی است برای کسی که در سفر اول است و می‌گردیم که راه را پیدا کنیم در اصل رهجو هستیم یعنی جوینده راه هستیم ولی وقتی که گُلِ رهایی را از آقای مهندس می‌گیریم می‌شویم رها یافته یعنی راه را یافته‌ایم تازه اول راه هستیم یازده ماه طول می‌کشد که راه را پیدا کنیم و وقتی که گُلِ رهایی را می‌گیریم باید قدم در این راه بگذاریم و حرکت کنیم. بنیان کنگره و کسی که کنگره را مهندسی کرده است بسیار انسان زیرک و توانمندی بوده است. خواسته و ناخواسته یک مصرف کننده وقتی وارد کنگره می‌شود شروع می‌کند به حرکت کردن اسم آن هم گذاشته‌اند سفر اول، سفر دوم، گُلِ رهایی، لژیون کاهش وزن، لژیون ویلیام و لژیون سردار. پس از راه پیدا کردن ما باید یک‌سری چیزها را بلد باشیم تا در این مسیر حرکت بکنیم وگرنه نمی‌توانیم حرکت بکنیم. من در کنگره دیده‌بان هستم ولی اگر یاد نگیرم نمی‌توانم حرکت کنم. مهم نیست که من در چه جایگاهی باشم چون جایگاه باعث حرکت نمی‌شود مگر اینکه من در درون و بیرون خودم یک توانی به وجود بیاورم که بتوانم حرکت بکنم. می‌گوید از تو حرکت از خدا برکت، من تازه فهمیدم که همه چیز برعکس است‌. از تو برکت تا از خدا حرکت، غیر ممکن است کسی که راه را پیدا کرده در مسیر برکت نباشد و اجازه حرکت داشته باشد من این را به وضوح لمس کرده‌ام. شاید در مورد مفاهیم من خیلی قشنگ صحبت کنم که ناامیدی چه هست، منیت‌ چه هست، خشم چه هست، شهوت چه هست در مورد این‌ها همه می‌توانند صحبت کنند و همه امتحان داده‌ایم که نفس چه هست، خواسته دارد، کجا هست؟ چطور کار می‌کند و چطور تربیت می‌شود چقدر از آن را تربیت کرده‌ایم، این‌ها مسیر حرکت ماست. کسی که کنگره را طراحی کرده بر اساس یک نظم بوده و من باید بفهمم تا حرکت کنم در غیر این صورت نمی‌توانم. اگر نفهمم که چرا در جلسه، چهارده ثانیه سکوت می‌کنم و به خدا پناه می‌برم و یک ساعت‌و‌نیم بعد دوباره سکوت کنم و بر روی یک خواسته متمرکز باشم که اگر این‌ها را نفهمم نمی‌توانم حرکت بکنم. اگر قوانین و فرامین را می‌خواند که الفاظ ناشایست بیان نکنید، این‌ها را نفهمم نمی‌توانم حرکت کنم. ولی همه‌ی این‌ها قبل از فرمان اتفاق نمی‌افتد یعنی قبل از اینکه من فرمان حرکت پیدا نکنم اتفاقی نمی‌افتد و فرمان دست من نیست. زمانی حرکت صورت می‌گیرد که از جانب یک نفس یا یک انسان برکت به وجود بیاید، و خواسته و ناخواسته ما در کنگره این کار را می‌کنیم و در لژیون سردار این را یاد می‌گیریم که چرا چهارده ثانیه سکوت می‌کنیم. ما که امروز دور هم جمع شده‌ایم، نمی‌دانم که چرا پانصد‌ملیون داده‌ام، نمی‌دانم که چرا شش‌ملیون داده‌ام، نمی‌دانم که چرا شصت‌ملیون داده‌ام. فقط می‌دانم که حالم خوب است و اگر این حال فهم در پشت آن نباشد به مرور زمان این انرژی از بین میرود و باید این را بدانم که چرا کمک می‌کنم، باید بدانم که چرا خدمت مالی انجام می‌دهم باید بدانیم که چقدر خدمت مالی انجام بدهیم.

این مطلب را ما در لژیون سردار در موردش صحبت می‌کنیم راجع‌به آن چیزی که ما در مسیر چیزی در آن مورد فهمیده‌ایم. در لژیون سردار ما صحبت‌های مهندس را تکرار نمی‌کنیم، ما فهم مطالب را تکرار می‌کنیم. وادی اول چه می‌گوید آیا توانسته‌ایم ساختاری به وجود بیاوریم این‌ها خیلی مهم است، این است فصل جدیدی در کنگره برای آنهایی که مسیر برکت هستند باز می‌شود. کسانی که خدمت مالی می‌کنند و فهمی از بخشش در درونشان به وجود می‌آورد. این شال‌ها برای تفاخر نیست. ما همه در یک تسبیح هستیم و با هم هستیم. و تنهایی نمی‌شود حرکت کرد باید با قومت حرکت کنید و آقای مهندس هم فرمودند که، تنها کسی را در بهشت راه نمی‌دهند، برای همین آقای مهندس این جماعت را به دنبال خود راه انداخته است. و ما به عنوان شاگردان کنگره می‌توانیم این توانایی را در درون خود پیدا کنیم که صاحب حرکت باشیم‌. و این نیاز به دو تا مطلب دارد یکی خدمت صادقانه و دوم بخشش. خیلی از افرادی که در کنگره هستند سالها دارند خدمت صادقانه انجام می‌دهند. راهنما، مرزبان‌ها، ایجنت‌ها، دیده‌بان‌ها، ولی این خدمت صادقانه یک شرط واجب دارد حتماً باید برکت و بخشش را همراه خود داشته باشیم حتماً باید در لژیون‌های کنگره شرکت کنیم. ما در کنگره خیلی چیزها به غیر از مواد مصرف نکردن را باید یاد بگیریم تا اینکه اجازه حرکت به ما بدهند تا از ظلمت به طرف نور حرکت کنیم.
نه معرفت دست ماست و نه عدالت تنها ظلعی که دست من و شماست عمل سالم است. و اولین شرط عمل سالم بخشش است. ما باید در بیرون از کنگره و درون کنگره در یک جهت باشیم و به طرف عمل سالم بریم تا اینکه حالمان همیشه خوب باشد. در کنگره من پانصد‌ملیون پول می‌دهم که اگر در بیرون از کنگره یک نفر نگاهش با نگاه من گره خورد و من این را فهمیدم که نیازمند است بتوانم مبلغی را به آن کمک کنم و بی تفاوت نباشم. من در کنگره یاد میگیرم که باید سوار بر مادیات باشم و نباید به دنبال پول بدوم‌. لژیون سیگار لژیون فقر است ولی با فهم، این طور نیست که من یک میلیارد پول بدهم و بروم خیلی‌ها پول داده‌اند، زمین داده‌اند و باز هم می‌آید چون که شما وقتی که صاحب برکت می‌شوی اجازه حرکت پیدا می‌کنی. چون با حرکت تازه می‌توان خود و نفس را شناخت من گُلِ رهایی را می‌گیرم که تازه مفهوم خیلی چیزها را بفهمم. زمان در حال گذر است اگر زمان ما با ساعت شنی برای ما متصور بشود دیگر جرأت نمی‌کنیم که گذشته را تکرار کنیم و دانه دانه آن شن‌هایی که از باریکه‌‌ی ساعت به پایین می‌افتد را می‌بینیم و می‌فهمیم ولی با ساعت خودمان این را نمی‌فهمیم و این ساعت ما را گول می‌زند. بد به حال کسی که وارد این زمین بازی می‌شود و موذن در گوشش اذان می‌گوید و این را نمی‌بیند آن کسی که نمی‌بیند جریمه سنگین‌تری دارد نسبت به کسی که نمی‌داند. در هستی و مسیر تکامل باید نمره‌ی شاگرد بیست باشد در همه‌ی زمینه‌ها وگرنه شاید من در ظاهر یک دیده‌بان باشم ولی در باطن نیستم. کسی که این ساختار را به وجود آورده این را می‌دانسته که یک روز ما به نمره بیست می‌رسیم و می‌توانیم از روزنه موجودیت عبور کنیم. ما در کنگره یک الگویی داریم که هر چیزی را که می‌گوید ما درون و بیرونش را می‌بینیم و آن آقای مهندس دژاکام است اگر هر حرفی را که می‌زند، صاحب آن حرف است یعنی آن را دیده است و تجربه کرده است. اگر از بخشش و گذشت صحبت می‌کند می‌بیند که می‌شود. آقای مهندس به این شعبه نیامده، ولی قطعاً با تفکر و اندیشه به اینجا آمده است. آقای مهندس به دنبال پول، پاکت و گرفتن مواد فرد نیست فقط می‌خواهند که ما بدانیم و آگاه باشیم که چطور باید حرکت کنیم. تا یک جا می‌آییم و جسم درمان می‌شود و از یک جایی به بعد شروع می‌کنیم به خدمت صادقانه و یک خدمت‌گزار حتماً باید این را بداند و به این فهم برسد که باید خدمت مالی انجام بدهد و این قدرت بخشش را کنگره به ما می‌دهد.

با احترام نگهبان لژیون سردار
تهیه وتنظیم؛ مسافر امیر

(مسافران نمایندگی پروین اعتصامی)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .