طبق رسم کنگره خودتان را معرفی کنید.
میلاد هستم مسافر
آخرین آنتی ایکسهای مصرفی هروئین و شیشه، ۱۰ ماه و ۲۰ روز سفر کردم، به روش DST، با شربت OT، به راهنمایی راهنمای خوبم آقا مهران، ورزش در کنگره والیبال و فوتبال، رهایی از بند اعتیاد ۵ سال و ۸ ماه؛ سفر نیکوتین داشتم به راهنمایی راهنمای خوبم آقای محمد احمدی، رهایی از بند نیکوتین ۵ سال و ۳ ماه.
کمی از خدمتهای خودتان در کنگره بگویید.
همان طور که ما در کنگره آموزش گرفتیم، هدف از خلقت دو چیز و دو هدف کلی است، یکی آموزش و دیگری خدمت کردن. به نظر من وقتی ما آموزش میگیریم به نوعی خدمت هم انجام میدهیم، خدمت که میکنیم به نوعی آموزش میبینیم، خدمتهایی که بنده در کنگره انجام دادم در مرحله اول به خاطر حال خوب خودم بوده برای اینکه بتوانم گرهای از گرههایم باز کنم. من از سفر اول خدمتهایی که وجود داشته مثل میکروفن گردان، نوشتار، مسئول صوتی و دبیر لژیون بودم و سفر دوم که شروع شد، دبیر جلسات بودم همینطور در OT مسئول تازه واردین بودم برای انتخاب کلینیکها، هم اکنون هم سه سال است که در جایگاه راهنمایی در حال خدمت هستم.
کمی از معنی و مفهوم یادگیری و معرکه گیری و قرار گرفتن آنها در کنار هم میگویید.
یادگیری میشود مثلث دانایی که آموزش، تجربه و تفکر است و معرکهگیری یا همان مثلث جهالت که ناامیدی، منیت و ترس میشود. در یادگیری ما یک مطلب یا موضوع را آموزش میگیریم بعد تجربه میکنیم و بر آن تفکر میکنیم.
وقتی معرکه گیری ایجاد میشود پای مثلث جهالت وسط میآید و ضلع آموزش یا دانایی ما گرفته میشود.
هرگاه ما آموزشی بگیریم یعنی معرکه گیری ما متوقف شده، وقتی معرکه بگیریم به نوعی از زیر مسئولیت یا آموزش شانه خالی میکنیم، یعنی یک مسئولیتی را به من سپردهاند و من شروع به معرکه گیری میکنم، چرا؟ چون نمیخواهم به دنبال راه حلی باشم که این موضوع یا مسئله را درست انجام بدهم و مسئولیت آن را قبول کنم و یا آموزش بگیرم و آن کار را به نحو احسن انجام دهم.
من خودم رهجو بودم وقتی راهنما از من میپرسد چرا CD ننوشتی بنده مشکلات خانوادگی را وسط میآورم، یا چرا دیر آمدی میگویم ترافیک بود شلوغ بود و... به نوعی از موضوع راه گریز پیدا میکنم که این از آموزش شانه خالی کردن است و در این موضوع دیگر من به تکامل نمیرسم.
راه پیشگیری و وارد نشدن به معرکه گیری چیست؟
ما در کنگره یاد گرفتیم، در وادی چهارم این مسئله را داریم که مسئولیت کارهایمان را به عهده بگیریم. وقتی مسئولیت کارهایم را به عهده بگیرم دنبال راه حل میگردم که آن را پیدا کنم و مشکل را حل کنم. با آموزش گرفتن از متخصصین در این مسئله من به جلو میروم، به نظر من راه پیشگیری از معرکه گیری همین است که اگر هم جایی اشتباه کردم، انسانم و حق اشتباه دارم. انسان شامل شده است از خوبیها و بدیها، چون ما اشتباه میکنیم که بتوانیم به تکامل برسیم، اگر اشتباه نکنیم، درک نمیکنیم و نمیتوانیم آن را درست کنیم. به نظر من باید موضوعات را در زندگی خود قبول کنیم چه درست و چه اشتباه، هر مسئله ای که در زندگی انجام دادهایم را قبول کنیم و به دنبال آموزش گرفتن و درست کردن آن باشیم.
آیا کسی که در سفر اول یا سفر دوم است معرکه گیری کمتری دارد یا نه فرقی ندارد؟
مسئله مواد مخدر یا مصرف مواد کلاً این خصوصیت را دارد که کسی که مصرف کننده است، کلا معرکه گیر است و میتواند در سفر دوم هم معرکه گیر باشد، چون به نظر من معرکه گیری هم یک مسئله درونی و هم یک مسئله بیرونی است. حالا ما مسئله مواد مخدر را حل کردیم آموزش گرفتیم و در حال درمان آن هستیم. تأکید میکنم این معرکه گیری میتواند در سفر دوم باز هم باشد، چون به شخص بستگی دارد که چقدر روی آن گره یا موضوعی که وجود دارد کار کرده باشد و مَنِ راهنما هم میتوانم در جایگاه راهنمایی معرکه گیر باشم. مثلاً به این صورت که فلان لژیون چند رهجو بیشتر دارد، بگویم اینها با مرزبان زد و بند کردند با ایجنت رفیقند و... یا با راهنمای تازه واردین زد و بند کردند که بچهها را به یک لژیون دیگر هدایت کنند، من به جای اینکه خودم را تقویت کنم و حسهایم را بهتر کنم در فاز معرکه گیری، حاشیه و نق زدن که چرا این گونه است. انسان در هر مرحله و جایگاهی که حضور دارد باید حواسش باشد که وارد معرکه گیری نشود.
مصاحبه و تایپ: حسام ( لژیون چهارم )
- تعداد بازدید از این مطلب :
85