English Version
This Site Is Available In English

سرمایه گذاری در صور پنهان با خدمت کردن در کنگره

سرمایه گذاری در صور پنهان با خدمت کردن در کنگره

جلسه نهم از دوره یازد‌هم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی صادق قم با استادی دیده‌بان محترم احمد حکیمی و نگهبانی مسافر جواد و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه "بنیان" سه‌شنبه 4 دیماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
خدا را سپاسگزارم که توفیق داد تا امروز در این شعبه حضور داشته باشم، تشکر و قدردانی دارم از همه خدمتگزاران این نمایندگی و امیدوارم هستم که عزیزان خدمتگزار از خدمتی که انجام می‌دهند بهره لازم را ببرند و همچنین تشکر و قدردانی می‌کنم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را مهیار کرده اند تا ما بتوانیم استفاده لازم را ببریم، از این ساختار و آموزش‌ها و این متد و روش تا بتوانیم حیات پر ثمری داشته باشیم و انسان مفید و موثری برای خود و خانواده و جامعه و همچنین برای جهان هستی باشیم و در کنار آن بتوانیم به هم نوع خود خدمت کنیم.
هفته بنیان را به شما دوستان و همه اعضای کنگره 60 تبریک عرض می‌کنم، از روزی که روش DST کشف گردید قطعا و یقینا تمام مصرف کننده گان تولد و رهائیشان کلید خورد اما افراد باید زحمت بکشند و تلاش کنند تا به این نقطه برسند، دیگر راه مشخص شد و دربی که تا حال بسته بود، باز شد تا بتوانند انسانها از این درب عبور کنند و به راهایی و آزادی برسند، ما باید قدر بدانیم که در زمانی هستیم که این اتفاق رخ داده است.
اکنون در ساختمان خود اعضای کنگره 60 می‌باشیم که این را به همه شما دوستان تبریک می‌گویم و همچنین به تمام کسانی که هستند و آن کسانی که در حال حاضر نیستند اما در برپایی این ساختمان کمک کرده اند واقعا از آنها تشکر می‌کنم، اگر شما کنگره میائید و به هم دیگر می‌گوید وقتی کنگره می‌رویم حالمان خوب می‌شود و وقتی وارد ساختمانی می‌شویم که از خودمان می‌باشد از دو جنبه در اندیشه، تفکر و فیزیولوژیی ما یک تغییراتی رخ می‌دهد که ما آن انرژی را حس می‌کنیم که همان دریافت انرژی می‌باشد یکی از آن انرژی‌ها این است که ما در ساختار کنگره و آموزشی که مطرح می‌کنیم این آموزش گره‌های ما را باز می‌کند و مسائلی که برای ما گنگ و نامفهوم است و سخت جلوه می‌کند و ما از آن اطلاعی نداریم
و این آموزشها منتقل می‌گردد و ما می‌توانیم مشکلات و مسائل خود را حل کنیم و این خیلی به انسان انرژی می‌دهد، شما در نظر بگیرید وقتی یک موتور یک ماشین خراب است در ابتدا آن فردی که می‌خواهد تعمیری را روی آن انجام دهد و اشکال را برطرف کند باید بداند که اشکال از کجا می‌باشد و وقتی آن اشکال را پیدا کرد 50% را را رفته است و وقتی ما وارد کنگره می‌شویم و وقتی که متوجه می‌شویم که اشکال کجا است 50% را رفته ایم و انشالله عمل کنیم و به آن نقطه مطلوب برسیم.
مسئله ای که کمتر به آن توجه می‌شود برای مثال این ساختمان ساخته شده است از مصالح مختلفی مانند: سیمان، گچ، سنگ و ... حال چگونه این سختمان به ما انرژی می‌دهد:
فرد یا افرادی که این مصالح را تهیه نموده اند زمان صرف کرده اند، کار کرده اند تا پول بدست بیاورند و آن را اینجا هزینه نموده اند، یعنی تمام انرژی که این افراد کار کرده اند و آن پول که انرژی می‌باشد بدست آورده اند به جهت استفاده عام المنفعه از این مکان، انرژی آن افراد در اینجا نهفته می‌باشد و وجود دارد و ما می‌توانیم آن را احساس کنیم و همچنین این موضوع مانند یک ظرفی می‌ماند که هر فردی جهت گسترش آن از داشته‌های خود به آن اضافه می‌کند، حال وقتی از آن ظرف برداشته می‌شود کدام نیرو می‌تواند بگوید که این چیزی که برداشت شده سهم کدام یک از ما در آن بیشتر می‌باشد، نمی‌توانیم این را بگوئیم ولی همه ما در آن سهم داریم و همه ما در آن نقش داریم این برمی‌گردد به خود ما، همین الان بر میگردد به خود ما، خوبه یک جایی ما باشیم که تمیز نباشد، مرتب نباشد، نتوانیم همسفر و خانواده‌مان را در آن جا قرار بدهیم و آنها از نظر حضور احساس راحتی نکنند. اگر هفته بنیان است تمام این مسائلی که در کنگره جاری هست در هفته بنیان وجود دارد آقای مهندس شکسته نفسی میکنند که میگویند از اعضایی که در برپایی کنگره حضور داشته اند و کمک کرده‌اند تشکر میکنم، تشکر اصلی و اساسی برای آن کشف و پیدایش و ساخت کلیدی است که این قفل را باز کرده و ما باید قدر آن را بدانیم که اگر این متد و روش نبود ما الان کجا بودیم، ما الان در اعضای کنگره خیلی افراد را داریم که خواب هستند چشم آنها باز است ولی خوابیده‌اند و بیدار نیستند، نشانه آن چیست؟ نشانه آن عدم سفر خوب و عدم رفتن به لژیون ویلیام است یک فردی وارد کنگره می‌شود کاملا هم قبول می‌کند ولی انجام نمی‌دهد خب این چه فایده‌ای دارد من می‌دانم روش DST خوب است بهره‌اش را خودم می‌برم ولی این کار را انجام نمی‌دهم اگر شما پنج بار روش DST را به کاملترین شکل انجام بدهید اما در کنارش سیگار بکشید اصلا شما خوب نمی‌شوید و اصلا درمانت کامل نیست برای چه زمان می‌گذاری و می‌نشینی روی صندلی، خب یک بار می‌شنوی، دو بار می‌شنوی باید 10 بار بشنوی تا حرکت کنی خب برادر لژیونی شما دو ماه بعد از شروع سفر می‌رود لژیون ویلیام ولی شما بعد از شش ماه می‌روی و بعد آن رها می‌شود و از حال خودش می‌گوید ولی شما رها می‌شوید و بعد می‌بینی آن حال خوب را نداری و می‌گویی او اغراق کرده، در صورتی که او اغراق نکرده شما چهار ماه بیشتر سیگار مصرف کرده‌ای، همین در حال شما در آن تاثیر دارد. ما این را از چی داریم از بنیان داریم از ریشه داریم خیلی افراد بودند که ما الان بنشینیم در زیر یک سقف و یک جای شیک و درخور حالا شما در نظر بگیرید سیستم کشور خودمان مصرف کننده را می‌گیرد کجا می‌برد یک همچنین جایی می‌برد؟ چه کسی تعیین می‌کند جای انسان کجا باشد خود انسان خود ساختار انسان، اینها همه را از بنیان داریم ما مگر می‌توانیم همسفرمان را هر جایی ببریم باید در خور یک انسان باشد یک موقعه‌ای انسان مستاجر است آن فرقی می‌کند ولی یک وقت انسان یک جایی را بر خودش می‌خواهد داشته باشد باید یک جای درخور باشد تا بتواند گسترش دهد اینها از بنیان است خیلی افراد بودند که الان اینجا نیستند ولی در آن ظرف سهیم هستند و تا وقتی که هستی هست این سهم برای آنها نیز هست ما وقتی که در صور آشکار سرمایه گذاری می‌کنیم مثل بورس چرا فکر می‌کنیم در صور پنهان سرمایه گذاری نیست؟ مگر اعتقاد به آخرت نداریم آیا نمی‌خواهیم برای آخرتمان یک توشه‌ای بگذاریم، توشه‌اش چه هست؟ همین خدمت کردن است چه زمانی، چه حضوری، چه با یاد دادن مثلا یک راهنما کلی مطالعه می‌کند و سی دی گوش می‌کند و راجع به رهجو فکر می‌کند تا از چه راهی آنرا بیدار کند این خدمت است و کاشت در صور پنهان است، وقتی شما به این ساختار کمک می‌کنید و مبلغی را هزینه می‌کنید اینها کاشت در صور پنهان است اینها را ما از کجا یاد گرفته‌ایم از بنیان کنگره، اینها را به ما یاد دادند ما بلد نبودیم و الان در حال آموزش هستیم پس واقعا قدر بدانیم این ساختار، به من و شما می‌گوید که ای انسان اگر در زندگی دچار مشکل هستی برای اینکه زندگی کردن را بلد نیستی این زندگی کردن قانون دارد قانونش را باید یاد بگیری شما بگردید ببینید در چه کتابی می‌توانید مطالب کنگره را پیدا کنید، نیست آقای مهنس در سی دی اخیر فرمودند که به من می‌گویند هر چیز که می‌خواهی ارائه بدهی باید رفرنس آنرا بدهی من رفرنس آن خودم هستم. این به من و شما یک پیام می‌رساند و آن پیام این است که این خوراکی که از نظر جهان بینی به من و شما می‌رسد این از نزدیکترین فاصله از سرچشمه است. استفاده کنید وقتی استفاده می‌کنید چه کسی بهره می‌برد؟ شما بهتر است که در خانه همیشه کشمکش داشته باشی یا همیشه با هم در صلح و صفا زندگی کنید؟ آیا اینها با هم یکی است؟ کنگره این مطالب را در اختیار من و شما قرار می‌دهد که ما یاد بگیریم و در زندگی اجراء کنیم، چون اکثر انسانها فکر می‌کنند که باید در بیرون اتفاقی رخ بدهد تا آن چیزی که ما می‌خواهیم صورت بگیرد اصلا این جوری نیست انسانی که می‌خواهد به آرامش برسد و مشکلات بیرونی را حل کند اول باید مشکلات درون خودش را حل کند، انسانی که هنوز نمی‌تواندبه سیگار مسلط شود توانایی حل خیلی از مشکلات را ندارد از نظر ذهنی و فکری به آن قدرت نرسیده چه چیزی قدرتش را کم می‌کند همان مصرف سیگار  و همان دارویی که استفاده می‌کند تا بیاید به آن نقطه اصلی و اساسی برسد. وقتی در سی دی ابلیس آقای مهندس چهار  مولفه را عنوان می‌کند که ای انسانها این چهار مولفه را اطلاع داشته باشیدهمین که عمل بکنید می‌گوید زندگی خودت را با زندگی هیچ کس مقایسه نکن خودت را با هیچ احدی مقایسه نکن، در هستی هر کس یک اثر انگشت برای خودش دارد، شما تا حالا دیده‌اید که یک وقتی به یک شماره تلفن تماس می‌گیرید همزمان دو نفر گوشی را بردارند هر شماره برای یک نفر است، اثر انگشت هم برای یک نفر است خیلی چیزها در هستی هست که ما باید یاد بگیریم و از آن اطلاع نداریم ما برای اینکه امروز دوئر هم آموزش بگیریم و تبادل نظر کنیم، خیل عظیم انسانها در این بیست و چند سال آمده‌اند کنگره کمک کرده‌اند و رفته‌اند، کنگره روز اول که آقای مهندس شروع کرد مجوز نداشت بعد از اینکه آکادمی‌را پلم کردند یک فردی آمد و گفت آقای مهندس شما برای کنگره باید مجوز بگیرید، از بالاترین مقام کشور باید مجوز بگیرید شما کارتان را انجام داده‌اید تا به این موقعیت رسیده‌اید برای ساختار کشور کاملا کنگره کار کردش مشهود است باید اقدام کنید. آقای مهندس گفت ما نمی‌توانیم آن فرد گفت من برایتان اقدام می‌کنم و آن فرد شاید دو ماه در کنگره حضور داشت، انگار ماموریت داشت بیاید در کنگره و این کار را انجام بدهد و مجوز را که گرفت بعد از آن دیگر رفت و ما هنوز نمی‌دانیم کجا هست و هر کجا که هست خدا خیرش بدهد این کار را انجام داد، همین ساختمان سیمرغ ما به اکثر راهنماها می‌گوئیم وقتی تشریف می‌آوریدبرای رهایی رهجو، رهجوها را بیاورید در ساختمان سیمرغ و آنجا را به آنها نشان دهید و ببینید که این ساختمان برای مهندس نیست برای دیده‌بانان نیست برای افرادی که آنجا خدمت می‌کنند نیست برای همه اعضای کنگره است برای شماها است. همین عزیزی که ظاهرا" سن کمی دارد در آنجا سهم دارد این کمک‌های که دارد انجام می‌شود به چه توانایی‌های رسیده، چرا آنجا تهیه شد روزی در آکادمی بودیم که دو نفر آمدند و وارد کنگره شدند و جویای مسئول کنگره شدند که آقای مهندس هم تشریف نداشتند که مرزبانان و ایجنت حاضر شدند که از اعضای کنگره خواستند که جمع کنند و همگی آنجا را ترک کنند و دلیل آن را ساختمان دولتی بودن ابراز نمودند و بعد که وارد اتاق شدیم هر چه ما برای آنها توضیح دادیم که کنگره در حال انجام چه کار عظیمی می‌باشد آنها بی توجهی می‌کردند و به ما لبخند می‌زدند و هر جه ما گفتیم آنها خندیدن و گفتند که جمع کنید و ما می‌خواهیم اینجا را قفل بزنیم در نهایت جناب آقای مهندس تشریف آوردند و آنها وقتی دیدن جو بهم ریخته است از جناب آقای مهندس خواستند تا به ستاد مراجعه نماید و جناب آقای مهندس قبل از اینکه به ستاد بروند از بچه‌ها خواستند که بلافاصله جمع شوند و یک جایی را پیدا کنیم برای کنگره تا آن را بخریم و از اینجا برویم و همه اعضاء بسیج شدند یعنی حتی روزی ده  دستگاه ساختمان را می‌دیدند، جنااب آقای مهنس پس از اینکه به ستاد رفتند از مسئولین خواهش کردند تا یک زمانی را به ما فرصت دهند تا یک جای را برای کنگره تهیه کنیم و این زمانی هم که تا الان در اختیار ما بوده‌ از مسئولین تشکر و قدردانی نمودند. ساختمان سیمرغ خریداری شد و در وسط بازسازی جناب آقاای مهندس جهت گرفتن وقت بیشتری از تمام مسئولین ستاد دعوت نمودند تا برای بازدید تشریف بیاورند و پس از توضیحات لازمه موفق شدند مهلت تخلیه را تمدید نمایند و دیگر اینکه در مدت زمانی که ساختمان مورد نظر خریداری شد و مورد بازسازی قرار گرفت در همین حین یکی از آن دو نفر مسئولی که آن روز جهت تخلیه آمده بودند، بازنشسته شد و آن دیگری به جای دیگری منتقل گردید و پس از گذشت ده الی پانزده روز دیگر آنها گفتند چه کسی گفته که شما باید بروید شما می‌توانید در همین ساختمان به کار خود ادامه دهید. از این موضوع می‌توان این گونه برداشت کرد که آن دو نفر آمدند تا کمکی کرده باشند به ما تا بتوانیم یک ساختمان بخریم و وقتی که ساختمان با تفکر صحیح بنیان خریداری شد بعدا" کمبود یک ساختمان برای همسفران احساس شد که در حال حاضر شیک‌ترین ساختمان کنگره متعلق به همسفران می‌باشد (ساختمان ققنوس) که علت زیباترین ساختمان که در اختیار همسفران قرار دارد شده ارزش خاصی است که کنگره به آن‌ها قائل شده است به این علت می‌باشد.
ما بعضی اوقات از واژه‌های سرد استفاده می‌کنیم و می‌گوئیم  چرا به یکدیگر دوست داشتنتان را اعلام نمی‌کنید، می‌گوید نه اگر بگوئیم، پرو می شود و فرقی نمی کند کدام  قشر به کدام قشر دیگر بگوید این در هر دو طرف هست اگر کسی پایش را از گلیم‌اش درازتر کند خودش نتیجه تخریب‌اش را می گیردو دو مرتبه بر می گردد در کل ما باید تعادل را بوجود بیاوریم و می گوئیم ببینید همدیگر را، کدام یک از ماها حاضر هستیم که خواهر خود را به کسی که مصرف کننده شیشه می باشد جهت ازدواج بدهیم حتی اگر خودت مصرف کننده شیشه باشی ولی نسبت به یک فرد مصرف کننده حس خوبی نداری و اجازه نمی دهی، ولی این افراد دارند با ما زندگی می کنند. یک فرد مصرف کننده در مسیر خودش یک سری طلاطم ‌ها و فراز و فرودهایی دارد و همسفرها هم  از نظر فکری و جهان بینی یک فراز و فرودهایی دارد یعنی یک مصرف کننده به قول امروزی‌ها یک ملاقه یا یک آب‌گردان چرب‌تر است ساختن با این قشر کار آسانی نیست و کاری که این بنیان انجام داده و در این مسیر پیدا شده آن است که این دو قشر را با هم  همزبان می کنند و حس هایشان را به هم نزدیک می کنند هر دو تغییر در آنها ایجاد می شود و از این تغییر بوجود آمده میوه‌ای می دهد بنام صلح به نام آرامش و دوستی و دیگر جنگی نیست، آنقدر زندگی باید مفید و موثر باشد که به جنگ کردن و اصطحکاک نگذرد و اگر می گذرد ما قوانین زندگی را بلد نیستیم و برای این که قوانین را یاد بگیریم باید از این ریشه استفاده کنیم و قدر آن را باید بدانیم و آنقدر مسئله بنیان کنگره و روش DST عظیم است که من هر موقع بهش فکر می کنم به قول قدیمی ها عقلم به جایی قد نمی دهد برای مثال: یک طفلی را که بگذارید درون یک قایق در اقیانوس  و در این طلاطم اقیانوس را می بینید و اندازه این اقیانوس و عمق آن و چه خبر است و چقدر آشکار و پنهان دارد اصلا" نمی تواند حس کند و ساختار کنگره واقعا" این چنین است به همین جهت است که می گویم ای عزیز بیدار شو، بالاترین رحمت الهی که دنبالش می گردی که خدا بهت توجه کند و راه را بهت نشان بدهد که از این جهنم بیایی بیرون این تغییر را ایجاد کن حرف گوش کن تا انسان فکر کند که خودش همه چیز را می داند کارش درست پیش نمی رود.این که انسان بداند با اینکه فکر کند که می داند خیلی تفاوت دارد پس بنابراین قدر بدانیم و قدربنیان کنگره را بدانیم و قدر همسفرهایمان را بدانیم که هفته دیگر جشن همسفر را داریم که به همه شما تبریک عرض می کنم و برای اینکه دل همدیگر را شاد کنید هر کاری از دستتان برمی آید انجام دهید. باز هم این جشن را ما از بنیان کنگره داریم و اگر این جشن بر پا می شود برای این است که ما به هم بگوئیم من تو را می بینم در تولد وقتی فردی می آید و کادو می دهد با آن کادو می خواهد بگوید که من تو را دیدم و شما در زاویه دین من هستی و من حواسم  به تو هست درست است که انسان طبق CD ابلیس که جناب آقای مهندس می فرماید: در بند توصیف و توجه نباشید، جناب آقای مهندس خودشان دقیقا" همین طور هستند یعنی در بند توصیف و تئجه نیستند و می گویند من وظیفه‌ام را دارم انجام می دهم و هر کاری انجام می دهم یک وظیفه است و اگر کسی به من احترام گذاشت ممنون و اگر احترام نگذاشت اصلا اشکالی ندارد و من کار خودم را انجام می دهم و مرزبان هم از همین قانون دارد پیروی می کند و وظیفه‌اش را انجام می دهد و همچنین ایجنت هم همین طور چه قسمت مسافران و چه قسمت همسفران و راهنما هم همین کار را انجام می دهد و راهنمای تازه‌واردین هم همینطور و همه اعضاء هم همینطور، بنابراین در این بستر که قرار گرفتیم اگر این آموزش‌ها را به عمل تبدیل کنیم می بینیم که خودمان چقدر بهره می بریم و باز هم در انتها در مورد مسئله سیگار فوق العاده تاکید می کنم ای عزیزی که در سفر اول هستی اگر شب بد می خوابی و صبح بد بیدار می شوی اصلا" ربطی به OT ندارد مال سیگار است و عزیزی که رها می شوی اگر سیگار می کشی خودت را با یک آدم بیرون مقایسه نکن که آن سیستم X خود را دستکاری نکرده و الان داری برای خودت پایه ریزی مریضی را ایجاد می کنی.
الان برای مثال در این شهر قم در این لحظه چند نفر فوت می کنند و یا متولد می شوند آیا آن را ما می توانیم حس کنیم؟ یک فردی که سیگار می کشد به 30% از سلولهای جسمش اکسیژن نمی رسد و سلولها در حال مردن هستند و از آن طرف یک سری سلول در حال تولید شدن می باشد و آن را هم ما حس نمی کنیم حالا چرا آن فرد به واسطه سیگار مریض می شود برای اینکه توازنی بین آن مرگ‌ومیر سلولی با آن تولید وجود ندارد و مرگ و میر خیلی بیشتر از تولید است و وقتی به قیافه یک فرد سیگاری نگاه می کنی می بینی که قیافه آن طبیعی نیست بخاطر آن مرگ و میر سلولی می باشد و آن سلولها در سیستم فیزیولوژیکی باید یک سری کارها انجام بدهند ولی نیستند و مریضی بوجود می آید مریضی یعنی چی؟ یعنی جهنم، سیستم فیزیولوژیی سالم با جهان بینی سالم یعنی بهشت.

بازدید دیده‌بان محترم از دفاتر CD راهنمایان:

عکاس: مرزبان خبری مسافرامیر
تایپ خبر: مسافر مرتضی و یوسف لژیون دوم
ارسال خبر: مسافر یوسف لژیون دوم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .