اولین جلسه از دورهی چهاردهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی راهنمای محترم مسافر حسن، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر وحید، با دستور جلسه «وادی پنجم و تاثیر آن روی من» یکشنبه بیست و چهارم تیرماه 1403 ساعت 17 آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسن هستم یک مسافر؛ خداوند را شکر میکنم از این که فرصتی پیش آمد تا در جمع با محبت شما دوستان حاضر باشم. از ایجنت محترم شعبه، لژیون مرزبانی، همچنین نگهبان و دبیر جلسه تشکر میکنم که فرصت خدمت را به من دادند. امروز یک عکسی را بچههای لژیون سفر اول من که در سال ۹۵ گرفته بودم، برایم فرستادند. عکس خودم از زمان سفر اولم بود و یک تکانه جالبی بود که من را در فکر فرو برد؛ که این پنج یا شش سال چگونه گذشت.
اینکه با یک چهره خراب و ظاهری خمیده آمدم و یاد آن زمان ورودم به کنگره افتادم. خیلی با خودم فکر کردم و دیدم در این پنج سال حضور در کنگره، خیلی چیزها به من اضافه شده و آموزش می بینم. حالم خیلی خوب است؛ چون درمان شدم، افکارم را طبقهبندی کردم و آموزشها در زندگیام به صورت DST، کاربردی شده است. این تغییر و تبدیل، برای تمام کسانی که به عنوان یک مسافر سفر میکنند، قطعا اتفاق میافتد. وادی پنجم، وادی عمل است؛
عملیاتی کردن چهار وادی قبلی و آماده شدن برای وادی های بعدی برای رسیدن به خود، برای عشق، برای آن جوششی که آخر سفر اول در سیستم شبه افیونی اتفاق میافتد و به چشمههای جوشان میرسیم. وادی اول میگوید با تفکر ساختار آغاز میگردد و ما یک صفحه سفید نقاشی داریم؛ این قالب شما است و شما میخواهید شروع به کشیدن نقاشی کنید و شکل و قالب جدیدی به خودتان بدهید. در این مسیر یک دوراهی است بنام دوراهی انتخاب؛
به سمت چپ بروید، نیروی خلاف و منفی به شما کمک میکند و به راه راست بروید، نیروی مثبت به شما کمک میکند. در هر دو حالت به شما کمک می شود؛ اما محصول این دو با یکدیگر فرق میکند. یکی خوب و دیگری بد است. یکی هنزل و دیگری شیرین و گوارا است. وادی دوم ناامیدی را به ما آدرس میدهد و میگوید، اگر ناامید هستی، اول آموزش بگیر تا بدانی ناامیدی چه چیزی است و مکانیزم آن چیست. بعد از آن با تلاش خودت از این ناامیدی بیرون خواهی آمد.
در وادی سوم مسئولیت پذیری را یاد میگیرید و متوجه میشوید که هیچکس بهتر از خودتان، به فکر شما نیست. راهنما آموزش را میدهد؛ اما در آخر خودت بار نفس خودت را به دوش خواهی کشید. این آیه کلام الله است که می گوید، هیچ نفسی بار نفس دیگری را بدوش نمیکشد. این موضوع به من چارچوب میدهد و میگوید مسئولیت خودت را بپذیر. در همین مسیر آموزش گرفتن وادیها، ما سی دیها را مینویسیم، منظم به کنگره می آییم، سر جلسات به موقع حاضر می شویم و در لژیون آموزشهای لازم را میگیریم.
برآیند تمام اینها در سه یا چهارماه اول سفر مسافر، این است که چهرهاش بهتر میشود، حال و هوایش بهتر میشود، حرف زدنش عوض میشود، ظاهرش تغییر میکند و به یک حال نسبی خوب میرسد. وادی پنجم را اگر بخواهیم بهصورت تمثیل در نظر بگیریم، میتوان اینگونه بیان کرد که وادی اول صفحه سفید نقاشی را به ما میدهد؛ در اوایل سفر، یک ظرف جوهر در اختیار من است؛ این ظرف جوهر را با بودن در مسیر، طی کردن صحیح روند درمان و یاد گرفتن آموزشها پر خواهم کرد؛
با رسیدن به وادی پنجم، قلم را دستم میگیرم و شروع به کشیدن نقاشی میکنم. پس وادی پنجم، وادی عملیاتی کردن است. وقتی به وادی پنجم میرسیم، دو حالت دارد؛ یک حالت این است که سیستم شبه افیونی من راه افتاده است، حالم خوب و افکارم مقداری بهتر شده است. فرمانبردار هستم، سفر سیگار را شروع کردم و در مسیر درست هستم. یک حالت دیگر هم این است که قلم را در دستم میگیرم و میخواهم راه صدساله را یک ماهه انجام دهم.
پس شروع به کشیدن نقاشی میکنم؛ ولی در حد توان من نیست عملیاتی کنم. میخواهم از همه کارهای ضدارزشی دوری کنم؛ ولی کم میآورم و ناامیدی به من رو میکند. اگر من بازی را بلد نباشم، تابع علم متد DST و ذره ذره انجام دادن کارها در مسیر درمان نباشم، دوباره به مشکل خواهم خورد. پس وادی پنجم دارای این نکته است که باید آهسته و پیوسته حرکت کنیم. من با یادگیری وادی پنجم توانستم سفر سیگار خودم را به خوبی انجام دهم؛
در ادامه خدمت گرفتم و در نهایت به سفر دوم رسیدم. خیلی از مشکلاتم در سفر اول حل شد؛ روانم خیلی بهتر شد و دلیل آن همین بود که تابع متد DST بودم. اندازه خودم را شناختم و سعی کردم کارها را به صورت تدریجی انجام دهم. جملهای را یکی از دوستان در کانال راهنمایان گذاشته بودند که پیام یکی از جزوات خودمان بود و بسیار زیبا میگوید؛ «تا عمل بالا نرود، علم محال است بالا برود؛ و اگر کسی بخواهد بدون عمل بخواند تا بفهمد، یا نمیفهمد یا بد میفهمد».
علمی که فقط خوانده شود، یا آن را نمیفهمی و یا بد میفهمی. در همین زمینهی خودمان، من آموزش میگیرم، اگر عمل نکنم، فلسفه درمان اعتیاد را نمیفهمم و یا بد میفهمم و دچار بازدارندهها میشوم. امیدوارم همهی دوستان به حال خوش برسند. از این که به صحبتهای من توجه کردید، ممنون و سپاسگزارم.
مرزبان خبری:مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش: مسافر علی
ویرایش و ارسال خبر: مسافر جواد
- تعداد بازدید از این مطلب :
116