«در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل مینماید. »
در حال حاضر ما سه جهان داریم جهان فیزیکی که در آن زندگی میکنیم ،جهان خواب که وقتی میخوابیم خیلی چیزها را میبینیم و جهان ذهن داریم.
در ذهن خیلی کارها و گفتارها انجام میشود و حتی در ذهن دعوا و پرخاشگری میکنند، کسانی که دائماً در ذهنشان دعوا و پرخاشگری میکنند انسانهای ناآرامی هستند و بر اعصاب خوردیهایشان اضافهتر خواهد شد.
ما در این سه جهان که زندگی میکنیم یاد میگیریم که تفکر به تنهایی کاری از دستش بر نمیآید و با حلوا حلوا گفتن دهان شیرین نمیشود، سعدی میگوید؛ سعدیا اگر چه سخنران و مصالح گویی،ز عمل کار برآید به سخنرانی نیست.
خوب است که هر کاری را در زمان خودش انجام گیرد برای اینکه ما در این سه جهان به آرامش برسیم پارامترهایی باید انجام بگیرد، فقط فکر کردن نیست باید حرکت کرد و اولین حرکت دوری از ضدارزشها میباشد.
ضد ارزشها رازی است که در تمام فرهنگهای دنیا تحت عنوان خرد جهانی شناخته میشود، در تمام فرهنگها گفته میشود؛ دروغ نگو، دزدی نکن، قضاوت نکن، غیبت نکن، با دیگران حرف سخت مگو، با القاب بد کسی را صدا نکن، هیچ وقت نگفته باید بروید فلان نماز را بخوانید یا حج بروید.
اینها هم خوب هستند به شرطی که ذهنتان باز و با نشان و عملتان درست باشد؛ یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، ما در کنگره میگوییم؛ گفتار سالم، پندار سالم و کردار سالم و عمل سالم.
عمل سالم عملی است که نتیجه خوبی داشته باشد، نه عملی که به ظاهر نیک باشد؛ اما در آخر حالم را خراب میکند.
قدم بعدی خودداری را داریم؛ یعنی برای انجام کاری که نمیدانم درست است یا غلط است، درست آن را بپرسم و سپس انجام بدهم.
پارامتر بعدی قناعت است، آقای مهندس میفرمایند؛ از درختان یاد بگیرید که با مشتی کود و آب و نور و خاک بهترین میوه را به ما میدهند.
در مورد قضاوت، غیبت و تجسس فرمودند؛ ما با کمی اطلاع داشتن از دیگری و ساختن اطلاعات غلط از خودمان آنها را مورد قضاوت قرار میدهیم، کار دیگران به ما چه ارتباطی دارد.
آقای مهندس در مثالی میگوید؛ که شخصی به شخص دیگری گفت خانه فلانی عروسی است، گفت به من چه، گفت خب شما هم دعوت هستید، گفت خب به تو چه، به ما چه که خانه همسایه کماچه.
هر چقدر درگیر تجسس و غیبت و قضاوت دیگران باشیم و دیگران را سرزنش کنیم، خودمان حالمان خراب میشود. توکل و رضا و تسلیم را داریم، توکل کردن؛ یعنی خودمان کاری را انجام بدهیم، میگویند؛ با توکل زانوی اشتر ببند.
در زمان رسول الله شخصی رفت در بیابان و شترش را رها کرد و میگفت؛ وای شترم رفت، گفتند؛ چرا شترت را رها کردی؟ گفت؛ به امید خدا رهایش کردم و رسول خدا به آن مرد گفت؛ با توکل زانوی شترت را ببند.
نکته بعدی صبر میباشد که باید صبر را از طبیعت یاد گرفت، آنگونه که درختان و بعضی حیوانات به خواب زمستانی میروند به امید اینکه روزی بهار میآید.
گر صبر کنی ز غوره حلوا سازی.
حضرت حافظ میگویند که صبر و ظفر هر دو دوستان قدیم هستند و در اثر صبر نوبت ظفر آید.
باید در هر کاری صبر وجود داشته باشد، باید آرام حرکت کنیم، تلاش و مطالعه کنیم و به حرف راهنمایان گوش فرا دهیم.
گوش به فرمان فرمایشات جناب مهندس باشیم که کم کم پلههای ترقی را طی کنیم و به پیشرفت دست پیدا کنیم.
باید بتوانیم رها شویم، باید تلاش کرد و زحمت کشید و صبر داشته باشیم؛ چون هر چیزی در زمان خودش به ما داده خواهد شد، نوبت باران همیشه محفوظ است.
نکته دیگر در وادی پنجم این است که پس انداز کنیم، آقای مهندس میفرمایند؛ دانه دانه است غله در انبار و سپس میفرمایند؛ از درآمد ماهیانهتان مقداری در حساب دیگری واریز کنید، هیچکس به جز خودتان و خدای خودتان خبر نداشته باشد.
تفکراتی را که منطقی هستند به مرحله اجرا در بیاوریم و برای خود ساختارهای جدید به وجود بیاوریم و اگر خوب فکر کنیم متوجه میشویم که تا زمانی که خودم را نتوانم اصلاح کنم برای خانواده و اطرافیانم هم کاری نمیشود کرد و بایستی سه اصل مهم را رعایت و تمرین کنم.
اگر اندیشه و تفکراتم نیک و سالم باشد به صورت خودکار گفتارمان هم نیک و درست میشود و وقتی گفتار ما نیک شد، ناخودآگاه به طرف کردار نیک رهنمود میشویم.
نویسنده: همسفر شیدا رهجوی راهنما همسفر مهتاب ( لژیون یکم)
رابط خبری: راهنما همسفر مهتاب ( لژیون یکم)
ارسال: همسفر راحله رهجوی راهنما همسفر مبینا ( لژیون ششم)
همسفران نمایندگی رودهن
- تعداد بازدید از این مطلب :
61