نهمین جلسه از دوره شصت و یکم سری کارگاههای آموزشی - خصوصی خانمهای مسافر و همسفر نمایندگی یاس، به استادی راهنما مسافر مریم، نگهبانی همسفر سپیده و دبیری مسافر نسرین، با دستور جلسه «وادی پنجم و تأثیر آن روی من» روز شنبه ۲۳ تیرماه سال ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۳:۳۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مریم هستم یک مسافر
خداوند را خیلی شاکر و سپاس گزارم که این جایگاه را بار دیگر تجربه میکنم. از نگهبان عزیز و راهنمای خوبم خانم مریم خیلی سپاس گزارم که اجازه دادند استادی این جلسه را برعهده بگیرم.دستور جلسه هفتگی در مورد وادی پنجم و تأثیر آن روی من است و در ادامه تولد یک سال رهایی خانم زهرای عزیز را جشن میگیریم. ما تاکنون چهار وادی را پشت سر گذاشتهایم. وادی اول که به ما میگوید با تفکر ساختارها آغاز میگردد؛ یعنی هر کاری که ما میخواهیم انجام بدهیم، نیاز به یک ساختار درست دارد. یک تفکر درست باید پشت آن ساختارها باشد.
در وادی دوم میگوید هیچ مخلوقی جهت بیهودگی به دنیا نیامده است. یعنی هرکدام از ما انسانها بهر یک کاری به دنیا آمدهایم و خداوند فرصتی در اختیارمان قرار داده تا بتوانیم آموزش بگیریم و ارتقا پیدا کنیم.در وادی سوم و چهارم به من میگوید که؛ مسئولیت زندگی خود را برعهده بگیرم و به کسی واگذار نکنم. ما در این وادی یاد میگیریم که مسئولیت کارهایمان را به خداوند واگذار نکنیم تا به آرامش برسیم. این چهار وادی نقطهی تفکر را به ما یاد میدهد. در وادی پنجم میگوید در جهان ما تفکر قدرت مطلق حل نیست؛ بلکه توأم با رفتن و رسیدن آن را کامل میکند. ما در سه جهان زندگی میکنیم؛ جهان خاکی، جهان ذهنی و جهان خواب.
جهان ذهنی انسان جهان بسیار گسترده و پهناوری است، به این معنا که هر فکری که ما میکنیم، ابتدا در جهان ذهنی جرقه میخورد و در جهان خاکی به اجرا درمیآید. حال ما برای اینکه به نتیجه خوبی برسیم باید آن دسته از فکرها و ساختارهایی که درست و اساسی هستند را در این جهان خاکی به اجرا در آوریم.
این وادی به ما میگوید انسان بایستی پاکسازی را از خودش شروع کند، همان تصفیه و پالایش انسان که اصلاً کار راحتی نیست. من باید مشکل را در خود پیدا کرده و آن را حل کنم نه اینکه صورتمسئله را پاک کنم. ما به کنگره آمدیم تا تصفیه و پالایش شویم و این تسویه و پالایش به ۳ پارامتر نیاز دارد. پندار سالم، گفتار سالم و کردار سالم.زمانی که پندار من سالم باشد، آرامآرام گفتارم نیز درست و صحیح میشود و همینطور بهمراتب کردار، رفتار، آداب و معاشرت من با نزدیکان، دوستان و خانواده نیز درست و صحیح میگردد.
نکته مهمی که در این وادی به آن اشاره شده، آقای مهندس در این جا هفت پله را برای اینکه به حال خوب برسیم طراحی کردهاند که یکی از آنها برگشت از ضدارزشهاست به معنای توبهکردن؛ من در این مسیر حرکت مینمایم، تلاش و کوشش میکنم و در آخر به خداوند توکل میکنم و میگویم خدایا من تلاش خود را کردم؛ ولی نتیجه را به تو میسپارم.
مرحله تسلیم بسیار مرحله سختی است که انسان باید بتواند به وادی چهاردهم یعنی عشق و محبت برسد. انسان باید تسلیم فرمان خداوند شود، یعنی هر مشکلی و هر مصیبتی که بر من نازل شد، بتوانم تسلیم فرمان خداوند بشوم و راضی باشم به رضای خداوند. در وادی پنجم بیان میکند که در هر مسئله تفکر بهتنهایی مشکلات را حل نمیکند؛ بلکه انسان باید حرکت کند و با تلاش و کوشش به خواست نهایی خود برسد.
صحبتهای استاد در مورد تولد یک سال رهایی مسافر زهرا:
امروز تولد یک سال رهایی خانم زهرا را جشن میگیریم. این تولد را خدمت جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان، خدمت خانم مونای عزیز و خانواده کنگره ۶۰، و همینطور راهنمای خوبم خانم مریم و خود خانم زهرا تبریک میگویم. یکی از پلههای این وادی صبوری است که خانم زهرا خیلی در سفر خودشان صبوری کردند.
روزی که به کنگره آمدند و با من هم لژیونی بودند، اصلاً خواندن و نوشتن بلد نبودند، لیکن سواد را آموختند و کمکم نوشتن سیدیها را شروع کردند. با صبوری این مسیر را طی کردند و هیچوقت ناامید نشدند و خواستند که به این حال خوب امروز برسند. نوش جانتان خانم زهرا این حال خوب و امیدوارم که در کنگره بمانید و خدمت کنید و نگهدار این حال خوبتان باشید.
اعلام سفر مسافر زهرا:
نام راهنما: مسافر خانم مریم - آنتی ایکس مصرفی: تریاک، قرص - روش درمان: DST - داروی درمان: شربت OT - مدت سفر: ۱۱ ماه و ۲۰ روز - مدت رهایی: ۱ سال و ۳ ماه - ورزش در کنگره: دارت.
خواسته:
خواسته اول: در دلشان نیت کردند.
خواسته دوم: از خداوند میخواهم که همه بیماران به کنگره بیایند و با اینجا آشنا بشوند و به حال خوب برسند.
صحبتهای مسافر زهرا:
سلام دوستان زهرا هستم یک مسافر.
من باحال بسیار بد وارد کنگره شدم و اصلاً اطلاعی در مورد اینجا نداشتم. خیلی از اطرافیانم و بچههایم به من میگفتند که به اینجا بیایم، لیکن من نمیدانستم که این مکان چگونه مکانی است. روزی که وارد کنگره شدم، سواد نداشتم و خواندن و نوشتن بلد نبودم؛ ولی کمکم با صدا کشیدن و صبر زیاد توانستم آرام بنویسم و شروع به سی دی نوشتن کردم.
خدا را شکر میکنم که این جا هستم و جا دارد که از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر کنم. از راهنمای خوبم خانم مریم عزیز و ایجنت محترم خانم فاطمه خیلی تشکر میکنم و ممنونم که من را تحمل کردند که اکنون به این حال خوب برسم و دیگر هیچ قرص و دارویی مصرف نکنم.
خیلی میترسیدم که مبادا شخصی از اطرافیانم متوجه این سفر من بشوند، ولی آمدم و صبوری کردم و یک روز هم غیبت نداشتم و به تمام صحبتهای راهنمای خوبم گوش کردم و عمل نمودم تا توانستم به این حال خوب برسم.
تایپ: مسافر شبنم، لژیون نوزدهم - نمایندگی یاس
ویرایش: مسافر نگین، لژیون هجدهم - نمایندگی یاس
بازبینی و ارسال: همسفر فاطمه
- تعداد بازدید از این مطلب :
137