English Version
English

با آموزش، آرامش را جایگزین اضطراب کردم

با آموزش، آرامش را جایگزین اضطراب کردم

انسان بودن یعنی سپاس از هستی، سپاس از قدرت مطلق. من همسفری هستم که در آغاز راه شناخت و مسیر خودشناسی هستم، در ابتدا از خدای خود شاکر و سپاسگزارم که در طول عمری که سپری کردم، امروز در بهترین و زیباترین مسیر زندگی خود، قرار گرفته‌‌ام. مسیری که توأم با آموزش‌، تفکر، چگونه سالم زندگی کردن را برایم می‌آموزد. از همان بدو ورود به کنگره، زیبایی عشق به‌ طرف من جاری شد و این در حالی بود که خودم از آن بی‌خبر بودم.

در کمال ناباوری به بهترین مکان و زیباترین جا دسترسی داشتم، جایی‌که درهای رحمت به روی من گشوده شده بود. اولین روزی که وارد مسیر سرسبز و زیبای کنگره شدم با این‌که هیچ یک از اعضا را نمی‌شناختم، ولی هیچ احساس غریبی نکردم در چشمان، تمام همسفران شور شوق زندگی و امید موج می‌زد و من هر لحظه امیدوارتر و با اشتیاق بیشتر به این بهشت زیبا قدم می‌گذاشتم، در سه جلسه اول تازه واردین‌، در کنار فرشتگان و راهنمایان عزیز که با چهره و لبخند مهربانشان مرا جذب و شیفته خودشان کردند تا بتوانم در مسیر کنگره گام‌هایم را استوارتر و محکم‌تر بردارم.

در آن روزها با مسافرم روزهای سخت و پرتلاطمی را سپری می‌کردیم با حال و روحیه خراب وارد کنگره شده بودم. من یک مادر هستم با دغدغه‌های مادرانه فراوان‌، مادری که همیشه از خودش می‌گذرد تا به فرزندش جان بدهد، پسرم از دانشگاه و رشته پزشکی قبول شده بود ولی نمی‌توانست در دانشگاه درس بخواند و در امتحانات شرکت کند و روز به روز افت تحصیلی می‌کرد، در واقع با اعتیاد پل‌های موفقیت پشت سرش را خراب می‌کرد.

با دیدن این شرایط ترس، ناامیدی و اضطراب سراسر وجود من را می‌گرفت. برای درمان اعتیاد مسافرم راه‌های پر پیچ و خم زیادی را طی کرديم، به کلینیک‌ها و مراکز درمانی فراوانی رفتیم، ولی غافل از این‌که همه راه‌ها و مسیرها اشتباه هست. هر چه بیشتر تلاش می‌کرديم بیشتر به بن‌بست، برخورد می‌کردیم، من درمانده شده بودم کوهی از ناامیدی جلوی چشمانم پدیدار می‌شد، هر روز دعا می‌کردم و از خداوند خواستار راهی بودم که پیش برویم تا بگذارد که مسافرم درمان شود، دیگر همه راه‌ها را رفته بودیم و روز به روز هم اوضاع بدتر می‌شد تا این‌که با کنگره ۶۰ آشنا شدم با ورود به کنگره و با آموزش دیدن سعی می‌کنم اضطراب و استرس را از خودم دور کنم و آرامش را جایگزین استرس نمایم، تا بتوانم درست فکر کنم و آموزش‌های کنگره را عملی کنم.

ایمان و باور قلبی دارم که روزی مسافرانم خود به خواسته‌ خود از درهای کنگره وارد خواهند شد و زیباترین و پربارترین سفر خود را روی کره‌ی خاکی آغاز خواهند کرد. پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است‌، من با آموزش در کنگره برای آرامش‌ خود و مسافرانم تلاش خواهم کرد و سپاسگزارم از اولین مسافر جناب آقای حسین دژاکام و خانواده محترمشان که با کشتی عشق و محبت چراغ راه ما شدند تا بتوانیم در این مسیر حرکت کنیم.

نویسنده: همسفر رقیه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)

رابط لژیون: همسفر الناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفتم)

ویرایش: همسفر شادی (مرزبان خبری)

ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .