متد DST پاسخگوی تمام قراردادها با ماده‌های مخدر و محرک است

چهارمین جلسه از دورهٔ چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی راهنمای محترم مسافر جواد، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر جواد، با دستور جلسه «تخریب‌های شیشه و مخدرهای جدید و درمان آن با متدDST» پنجشنبه بیست و یکم تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان جواد هستم یک مسافر؛ از اینکه امروز من را در جمع خودتان پذیرفتید، تشکر می‌کنم. از همه کسانی که چراغ اینجا را روشن نگه می‌دارند، ایجنت محترم شعبه، مرزبانان عزیز، راهنمایان گرامی، خدمتگزاران پرتوان، تازه‌واردین، سفر اولی‌ها، سفر دومی‌ها و هم‌سفران و همه عزیزان تشکر می‌کنم. ان‌شاءالله موفق باشید و بتوانید روزبه‌روز شرایطی فراهم کنید که انسان‌های بیشتری بیایند، به درمان برسند و از زندگی سالم بهره‌مند شوند.
دستور جلسه امروز شیشه و مخدرهای جدید است؛ فکر می‌کنم باید یک مقدار به عقب برگردیم. داستانی شروع شد و آن داستان این بود که یک مخلوقی از میان مخلوقین، یک‌سری پروسه‌ها را گذرانده بود و یکسری آموزش‌ها را دیده بود که اختیار به او تفویض شد؛ و به او این اختیار داده شد که می‌تواند انتخاب کند، کاری را انجام بدهد یا ندهد.
قوانین را نیز به او یاد دادند و این‌گونه او در متن بازی قرار گرفت. اختیار موضوعی برجسته و البته بسیار دشوار و سخت بود که به انسان داده شد. باتوجه‌به رذایل و فضایلی که در انسان وجود دارد، خیلی سخت بود که انسان بتواند فضایل و رذایلش را کم‌کم در ظرف آزمایش و تجربه به فضایل تبدیل کند. این‌گونه بود که بازی سخت، خطرناک و پرهزینه‌ای آغاز شد.
شیطان و یا نیروی منفی هم مأمور گمراه‌کردن انسان بودند تا اینکه مانعی باشند در مسیر رسیدن او به هدفی که دارد و در باطن نقش خیلی مهمی در این بازی داشت. در این میان قوانینی برای طرفین بود و یک نکته‌ای مهم که به نظر من باید در نظر گرفته شود، اینکه هیچ‌کس انسان را نمی‌تواند مجبور به انجام کاری بکند. انسان کاملاً اختیار دارد. شاید وسوسه و پیشنهاد داده شود؛ ولی انسان خودش فاعل کارهای خود است. این یکی از رموز موفقیت و پیشرفت انسان است. اگر توجه کنید یکی از مشکلات این بود که نیروی منفی قانون عدم اجبار را رعایت می‌کرد و خیلی راه‌ها را به ما پیشنهاد می‌داد و هیچ‌وقت ما را مجبور به اجرا نمی‌کرد؛
ولی در سمت مقابل ما وقتی می‌خواستیم یک انسان را به سمت ارزش‌ها سوق بدهیم همیشه با اجبار و بایدونبایدها بود که همین موضوع یکی از دلایل شکست انسان بود.ما می‌بینیم در کنگره شصت این قسمت قانون خیلی خوب رعایت می‌شود و در باز هست و هرکسی بخواهد می‌آید و سفر خود را انجام می‌دهد. راهنما فقط به راه اشاره می‌کند و این خود فرد است که اگر دوست داشته باشد مسیر را طی می‌کند.
به‌هرحال این بازی که شروع شد، باتوجه‌ به خصوصیات انسان و سیر تکاملی که هر انسان جداگانه طی کرده بود، لازم بود که بازار دارای اجناس متنوعی باشد تا سلایق مختلف را پوشش دهد. این اتفاق را ما در جهان بیرون خود نیز می‌بینیم. یک شرکتی که کارش تولید تلفن همراه است، برای مشتری‌های مختلف، مدل‌های متنوعی را عرضه می‌کند. زمانی که هدف نیروی منفی حمله به سمت تمام جوانب یک انسان بود و بحث مخدرها، خمر، تفکرات، اندیشه مطرح شد، این موضوع مطرح شد که چه متاع و محصولی بیاوریم تا به همه‌ی جنبه‌های یک نفر تسلط پیدا کنیم.

اینجا هم بازار نیروهای منفی بازار متنوعی در بحث اعتیاد شد. با کسب علم توسط انسان، حالا باید این انسان با علم و فن خودش، ضربه‌فنی می‌شد. این بازار تنوع اجناس خودش را گسترش داد. هرکدام از این دکان‌هایی که متاع جدیدی را عرضه می‌کردند، مشتری‌های خودشان را داشتند و هرکدام از این‌ها تأثیر خودش را روی مشتریان داشتند. همه‌ی این مواد، قرارداد خاصی با مشتری می‌بستتند. شما در بازار کار با یک نفر قراردادی امضا می‌کنید.
حالا اگر پشیمان شدید، با یک هزینه اندک می‌توانید از قرارداد بیرون بیایید؛ ولی بعضی وقت‌ها وقتی‌ پشیمان می‌شوید، هزینه خیلی زیادی باید بدهید تا از آن قرارداد و یا از آن پیوند جدا شوید. وقتی ما این اجناس و این قراردادهای آنها را نگاه می‌کنیم، وقتی به شیشه و مخدرهای جدید می‌رسیم، می‌بینیم نوع قرارداد طوری است، چیزی که به شما می‌دهد، با توجه‌ شرایط شما خیلی وسوسه‌انگیز است؛ اما وقتی قراردادی را با او می‌بندید، در یک چهارچوبی قرار می‌گیرید که خیلی سریع می‌تواند روی شما تأثیر بگذارد و خیلی سریع شما را زمین‌گیر می‌کند.
وقتی این قرارداد بسته می‌شود، ظرف مدت کوتاهی کارهایی از من سر می‌زند که همه‌ی ما با آن آشنا هستیم. بدانید که این بازی ادامه دارد و در آینده هم ادامه خواهد داشت. در اینجا بعد از تاریکی‌های چندصدساله که بشر در زندگی خودش تجربه می‌کند، کنگره ۶۰ و متدDST ظهور می‌کند که یک اتفاق خیلی بزرگ و معجزه‌آسایی می‌افتد. یک متدی به نام متد DST می‌آید که پاسخگوی تمام قراردادها با ماده‌های مخدر و محرک است.

یعنی شما با هر ماده مخدر که قرارداد بسته باشید و درگیر شده باشید و بخواهید از آن مخدر جدا شوید، این متد جوابگوی همه آن قراردادها است. خیلی جالب است که همه داروها یکی است، متد درمان یکی است، مدت‌زمان درمان یک اندازه است و به‌راحتی پاسخگوی تمامی مواد مخدرها است. یک مقدار جلوتر که می‌روید می‌بینید که این متد علاوه بر این‌که پاسخگو درمان اعتیاد بوده، پاسخگوی خیلی از مسائل دیگر نیز است. انگار که پاسخگوی اصل زندگی انسان است.
در نوشتارها هم مطرح‌ می‌شود که ما مسافر سفری از ظلمت به نور هستیم. انگار با همه گرفتاری‌هایی که درگیرش هستیم، ما را می‌تواند به سرمنزل مقصود هدایت کند. اگر دقت کنید متد DST چیز خاصی نیست؛ فقط روش برگشت به حق و حقیقت و صراط مستقیمی که همه ما بایستی به آن برگردیم را نشان می‌دهد. در هر زمینه‌ای، در زمینه‌های رفتاری، تغذیه، خواب و دیگر مسائل روش طی طریق را نشان می‌دهد. روشی است که اگر به‌درستی انجام شود، حتماً نتیجه مطلوب حاصل می‌شود.
من اول برای خودم و بعد برای همه عزیزان آرزو می‌کنم حالا که در این مسیر قرار گرفتیم، بتوانیم از همه جوانب و همه امکانات و ظرفیت‌هایی که داریم، برای بهتر زیستن خود و دیگران استفاده کنیم و لحظه‌ای از این لحظات آموزش و رشد را از دست ندهیم. از این که به صحبت‌های من توجه کردید، ممنون و سپاسگزارم.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر سعید
نگارش: مسافر وحید
ویرایش و ارسال خبر: مسافر صادق