خانم مریم همسفر رضا
زندگی ما بر اساس فرمان الهی، تقدیر و خواست است. تقدیر یعنی اندازه و قدر، الان کاری انجام میدهیم الان قدرش درمیآید؛ ولی بعضی از کارها را که انجام میدهیم قدرش بعد مشخص میشود. مثلاً الان گندم میکاری قدرش هشت ماه دیگر درمیآید و یکقدری هم هست که ممکن است قرنها طول بکشد پس زندگی جبرواختیار است. مثل یک مثلث خاص، تمام هستی بر مبنای مثلث حس، نور و صوت به وجود میآید، جهان هستی ما چگونه است؟ آیا کسی به ما تضمین داده که در جهان هستی همه چیز بر وفق مراد باشد؟ همیشه در جهان هستی مشکلات هست؛ چون در حرکت بین یک قطب منفی و قطب مثبت ادامه دارد و به کار خودش ادامه میدهد و وضعیت ثابتی ندارد. جهان مملو از امواج است موجهای بسیار با طول کم و امواج سهمگین و خطرناک، بین این دو سکوتی وجود دارد نسبتاً کمعمر، ما هم مانند برگی بر روی این امواج سوار هستیم و بعضی وقتها با خشم به زیر میرویم و گاهی چون پر مرغی به سطح آن میرسیم، باید تعلیم بگیریم که هر لحظه به چه نحوی آن را کنترل کنیم، اگر لحظهها را بااراده و عزم راسخ بتوانیم با صبر طی کنیم و طریق بالا آمدن از زیر چرخههای امواج را فرابگیریم آن وقت میتوانیم بگوییم که ما مبارزه و جنگ با طبیعت را آموختهایم و آماده و حاضر به انجام بسیاری از آنچه تو میخواهی هستیم؛ یعنی تسلیم به قدرت مطلق، زندگی و هستی بر روی امواج در این جهان که خود یک حلقهٔ کامل است اینطور طی میشود شما مثل پر کاهی هستید؛ اما میتوانید سیر و سفری چون امواج داشته باشید بدون این که در دستهای امواج فشرده شوید اگر چنین شد قدرت و توانایی و تحمل را تعلیم دیدهاید. ما به این دنیا آمدهایم تا یاد بگیریم که هر لحظه چگونه زندگی خود را کنترل کنیم. باید ریشهای یاد بگیریم، باید صبر و تحملکردن را یاد بگیریم و مدیریت کنیم و عزم راسخ و خواسته قوی داشته باشیم و تسلیم قدرت مطلق باشیم. هیچچیز در زمین راحت و ساده نیست و ما باید بیاموزیم که چگونه برخورد کنیم. با سپاس فراوان از خدمتگزاران سایت
خانم مریم همسفر ایرج
زندگی بر مبنای سه محور است. تقدیر، خواست و دیگری فرمان الهی که اینها مجموعاً مثلثی را تشکیل میدهند. جناب مهندس در ادامه فرمودند: بزرگان میگفتند هستی را عناصر اربعه یعنی آب، آتش، بادوخاک تشکیل دادهاند؛ ولی اینها هستی را شکل ندادهاند؛ بلکه جهان فیزیکی را شکل دادهاند. استاد میفرمایند ما دو عنصر را از چرخه حیات خارج کردهایم، یکی عنصر عشق و دیگری عنصر خداوند. جهان هستی در حال حرکت است حرکت بین یک قطب منفی و یک قطب مثبت. چون دو قطب دارد همه چیز هم امکان دارد و وضعیت ثباتی ندارد. شکست دارد، تخریب و وضعیت ناکامی دارد و کسی برای ما تضمین نکرده که همه چیز مرتب باشد. استاد میفرمایند اگر لحظهها را بااراده و عزم راسخ بتوانیم با صبر طی نماییم و طریق بالا آمدن از زیر چرخه امواج را فرابگیریم آن وقت میتوانیم بگوییم ما مبارزه و جنگ با طبیعت را آموختهایم، آن موقع میتوانیم بگوییم تسلیم قدرت مطلق شدهایم. ما بارها گفتهایم و میگوییم با عقابها بپرید؛ چون عقابها شما را به بلندای آسمان میبرند. با مگسها نپرید؛ چون شما را به سطل زبالهها میبرند. زندگی و هستی بر روی امواج که خود یک حلقه کامل است طی میشود و زندگی بالا و پایین دارد اگر تصور میکنید همه چیز باید بر وفق مراد باشد، مرتب باشد و آب از آب تکان نخورد این نگاه درستی نیست. اگر تعالیم لازم را نبینیم و مسیر درست را انتخاب نکنیم و درست عمل نکنیم زیر امواج نابود میشویم.
همسفر گیلدا
در سیدی تسلیم قدرت مطلق استاد میفرمایند: «جهان از ذره و موج تشکیل شده است» شما با یک نفر بحث میکنید وقتی حرف زشتی میزنید آن حرف شما موج است. وقتی مشت میزنید معادل ذره است، یا بالعکس یکی را دوست دارید آن حرف عاشقانه که میزنید یک موج است، آن نوازشی که میکنید یکذره است. جسم ما ذره و افکار ما موج است. این شربت OT که میخورید موج است و جهانبینی و سیدیها ذره هستند. متد DST هم با ذره است هم با موج. آقای مهندس در این سی دی میفرمایند درست نیست کسی یا اعتقادی را مسخره کنیم. کار ما درمان اعتیاد است. آیا حق داریم پزشکان را مسخره کنیم؟ یا NA را مسخره کنیم؟ نه هیچ حقی نداریم، ما میگوییم با هم بخندیم به هم نخندیم. تحت عنوان آزادی بیان به مقدسات کسی توهین نکنیم، کاردرستی نیست! در اینجا دو سؤال را مطرح کردند یک اینکه جهان هستی ما چگونه است، دوم اینکه آیا کسی به ما تضمین داده که همه چیز بر وفق مراد باشد؟ خیر! چون جهان در حرکت بین یک قطب منفی و یک قطب مثبت است. جهان دارای موج است. موجهای کوچک و موجهای سهمگین، زندگی ما هم همینگونه است. گاهی مسائل کوچک داریم و گاهی مشکلات عمیقتر، باید تعلیم و آموزش بگیریم که هر لحظه آن را به چه نحوی کنترل کنیم و نگوییم چرا خدا با من اینجوری کرد، چرا خانواده ما؟ این یعنی که تو خیال میکنی جهان در حال سکون است و همه چیز باید بر وفق مراد باشد. هر کدام از ما باید یاد بگیریم هر لحظه زندگی خود را کنترل کنیم. برای ما خیلی چیزها وجود دارد؛ بدبختی، بیپولی، فقر، دعوا، بیکاری، عشق، بی عشقی، قهر و... اصل زندگی هم همین است. انسان باید یاد بگیرد خشمگین نشود یا اینکه در جای خودش خشمگین شود؛ مثلاً یک گرگ میخواهد به شما حمله کند اگر خشمگین نشوی، مبارزه نمیکنی، ولی نمیشود با سوپرمارکت، رانندهتاکسی، زن، بچه، خشمگین بشوی. ما باید یاد بگیریم هر لحظه بر خشم خود پیروز شویم و کاری کنیم که خشم از بین برود. لحظهها را بااراده و صبر طی کنیم. وقتی در مقابل قدرت مطلق تسلیم شویم آن موقع میتوانیم یک معلم در هستی شویم. زندگی بالا و پایین دارد، گاهی زیر چرخهای امواج و گاهی خارج از آن و بالا طی میشود. این مشکلات و امواج برای پیامبران هم بوده. زندگی یعنی سوار بر موجهای سهمگین بودن! گاهی زیر امواج خرد میشویم و گاهی بالای امواج هستیم. اگر تعالیم را اجرا نکنیم امواج ما را خرد میکنند. مصرف مواد خیلیها را به نقطه منفی میرساند و نابود میکند؛ ولی بعضیها از زیر امواج بالا میآیند. در مقابل ناملایمات زندگی دست از شکایت برداریم؛ چون قانون زندگی همین است.
سپاس از راهنما همسفر فاطمه و رهجویان گرامیشان (لژیون هشتم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا، خدمتگزار سایت
همسفران نمایندکی البرز (کرج)
- تعداد بازدید از این مطلب :
193