این بحثهایی که در مورد مسائل مختلف و یا در مورد جهانبینی، مسئله فنی، فضا یا زمین انجام میدهیم، فقط برای شناخت انسان است که یک مقدار به شناخت برسیم یا یک مقدار دیدگاهمان دورتر باشد. گاهی اوقات بعضیها مثل بز میمانند، بز فقط جلویش را نگاه میکند ولی شتر دورترها را نگاه میکند، ما انسانها هم فقط همان جلوی چشممان را نگاه میکنیم، کاری که امروزه خیلی متداول است، توصیف بیماریها و برچسب زدن به آدمها است؛ شما آلزایمر دارید، شما اسکیزوفرنی هستید، شما وسوسه دارید و ... اسکیزوفرنی که میتوانیم، به چند گروه تقسیم بندی کنیم، حالا چه کار کنیم که اینها خوب شوند؛ فرد آلزایمر دارد، آیا به آسایشگاه ببریم یا سه شیفت پرستار بگیریم که شما کار اشتباهی نکنید؟ خوب حالا ما درمانش را چه کار کنیم؟
ما چیزی نمیدانیم ولی خیال میکنیم که خیلی میدانیم، یک جمله از سقراط که میگوید؛ احمقترین انسانها کسانی هستند که چیزی نمیدانند ولی خیلی تأکید میکنند که میدانند. البته ما یک چیزهایی را میدانیم ولی آخرش که باید به درمان برسیم کم میآوریم.
برای همین مسئله، ما اعتیاد خودمان را که با گوشت، پوست و استخوان لمس میکنیم، تمام روشها و متدها را هم میدانیم، کاری که ما انجام میدهیم برای این است که خود و جهان پیرامون خود را بشناسیم. باید یک سری اطلاعات جمع آوری کنیم، وقتی کسی وارد کنگره میشود و مشاوره اولیه انجام میگیرد، هیچ کس به هیچ کس برچسب نمیزند، هر نوع مشکلات روحی و روانی که دارد مشخص نمیکنند بعد از مدتی میبینید که بدون اینکه بدانیم چه مشکلاتی داشت یا اسمش چه بود برچسبش چی بود، همه چیز را پشتسر گذاشته و به نتایج خوبی رسیده است.
ما باید بدانیم که چه کسی هستیم و چه قدرتی در ما وجود دارد. استاد میفرمایند که از تحرک سخن گفتید، جهانها همه در حال حرکت بوده و تمام دنیا داخل هم هستند، از یک مکانی به مکان دیگر. در این جهان که چهارده میلیارد سال است که تشکیل شده است، تمام آنچه که ما میدانیم و میشناسیم، ستارگان و خورشید، فقط پنج درصد است که صور آشکار محسوب میشود، نود و پنج درصد را ما نمیدانیم اما میگویند که ماده تاریک و انرژی تاریک، قابل رویت نیست.
آن چیزی که ما در خواب میبینیم آن پیکره از ماده تاریک تشکیل شده است، پس آن چیزی که پس از مرگ از ما میماند، همان ماده تاریک و انرژی تاریک است که الان در این وضعیت قابل دسترسی برای ما نیست. ما در همین نقطه که ایستادهایم در همین نقطه، جهانهای دیگر و حتی موجودات دیگر با فرکانس مجزا وجود دارد، ولی بین هم، مرزی مشخص وجود دارد، پس وقتی که از جن و ملائکه میگوییم، باز آنها از انرژی تاریک و ماده تاریک تشکیل شدهاند، پس همهچیز در حال حرکت هست، هیچ چیز راکد و ثابت نداریم، اگر کسی بخواهد چیزی را ثابت نگه دارد، اصلاً امکانپذیر نیست، چون همه چیز در حال حرکت هست.
باید لحظهها را درک کرده و استفاده کنیم، چون لحظه بعدی وجود ندارد، یعنی برگشتی وجود ندارد. مسئله خلقت موجودی با نام جن قبل از آدم بوده است، جن چیزی است که پنهان است و قابل رویت نیست، پس میتواند از انرژی تاریک به ماده تاریک باشد، موجود مورد نظر از اولین خلقت با ما بوده است، ولی موقعی که انسان خواست برود و در قالب جسمیت به صورت انسان در بیاید، فرمان صادر شد که با این خلقت انسان، با دیده احترام رفتار شود و از این مرحله دیگر، برای آن جن مجهول نبود و به همین سبب راه خود را جهت احساس قدرت خویش از انسان جدا نمود، ما بعضی اوقات از کوتاهترین راه میخواهیم تا به مقصد برسیم، اما به طول آن هر لحظه افزوده میشود و این است که تصفیه خانه به کندی پیش میرود.
در این سیدی فهمیدیم که غیر از ما موجودات دیگری هم هستند، خرافات را کنار بگذارید باید همیشه این را بدانیم ما از جهان هستی فقط پنج درصد را میبینیم و نودوپنج درصد انرژی تاریک و ماده تاریک است صور آشکار خیلی کوچک است و صور پنهان خیلی گسترده و وسیع است، زمانی ما میتوانیم این تعادل را برقرار کنیم که بشناسیم و به دانش برسیم و بدانیم برای چه هستیم، از کجا آمدیم و به کجا می رویم، اینها را اگر بدانیم، میتوانم از زندگی خوبی برخوردار شویم.
نویسنده: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر من منیره (لژیون ششم)
رابط لژیون: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)
ویرایش: همسفر شادی (مرزبان خبری)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
262