وقتی برای اولین بار فهمیدم فرزندانم مواد مخدر مصرف میکنند اصلا باورم نشد و به قدری حالم بد شد که انگار دنیا روی سرم خراب شده بود. از همان روز به بعد ناراحتی و جنگ اعصاب و دائما چک کردن آنها شروع شد و مدام تنش داشتم و نمیدانستم باید چطور برخورد کنم و اوضاع هر لحظه بدتر میشد و چندین بار هم آنها را کمپ بردیم؛ ولی وقتی از کمپ برمیگشتند بعد از مدت کوتاهی دوباره شروع به مصرف میکردند و دوباره یأس و ناامیدی سراغ من میآمد و چون دو تا بودند خیلی مشکلاتم بیشتر بود.
آنها وقتی بیرون از خانه میرفتند دلواپسی و سردرگمی و بیقراری من شروع میشد. خلاصه زندگی برای من جهنم شده بود و آسیبهای زیاد مالی و روحی و روانی به ما وارد شده بود تا اینکه دوستم کنگره ۶۰ را به من معرفی کرد و من با ناامیدی وارد کنگره شدم و بعد از اینکه وارد آن حریم مقدس شدم دیدم همه مثل یک خانواده کنار هم جمع هستند و آموزش میبینند من در آنجا به خوبی دیدم که همهی خدمتگزاران ازجمله راهنماها و مرزبانان و ایجنت و نگهبان و ... بدون هیچ چشمداشتی صادقانه خدمت میکنند.
هر بار که سیدی جناب مهندس دژاکام و استاد امین را گوش میکنم انگار آن دو در مورد مشکلم من را راهنمایی میکنند. اصلا فکرش را نمیکردم که خود من هم مشکل دارم و در آنجا یاد گرفتم اول خودم را بهتر بشناسم و ذرهذره روی خودم کار کنم و درست فکر کنم. در لژیون هر وقت خانم طاهره راهنمای خوبم صحبت میکرد قوت قلب میگرفتم و امیدوار میشدم هر چند هنوز مسافرانم رها نشدهاند؛ ولی رهایی آنها را میبینم و امیدوارم که در این راه مستدام بمانم. برای جناب مهندس و خانواده محترمشان از خداوند آرزوی سلامتی و طول عمر با عزت را خواهانم.
نویسنده: همسفر جمیله رهجوی راهنما همسفر طاهره لژیون دوم
رابط خبری: همسفر زینت رهجوی راهنما همسفر طاهره لژیون دوم
ویراستاری و ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ششم)
نمایندگی ههمسفران شمس
- تعداد بازدید از این مطلب :
80