English Version
English

اگر وجدانم قاضی من باشد بهترین نتیجه را می‌گیرم

اگر وجدانم قاضی من باشد بهترین نتیجه را می‌گیرم

سومین جلسه از دورهٔ چهاردهم سری کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی بنیان به استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر جواد، با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» پنجشنبه چهاردهم تیرماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز شد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر؛ خداوند را شکر می‌کنم از این که فرصت دوباره به من داد تا در کنگره باشیم، انرژی بگیریم و از این حال خوب و شرایط خوب لذت ببریم. از ایجنت محترم شعبه، لژیون مرزبانی، نگهبان و دبیر عزیز سپاسگزارم که فرصت و اجازه خدمت در این جایگاه را به من دادند. دستور جلسه امروز، موضوع قضاوت و جهالت است. چند روز است که با خودم راجع به این مسئله فکرمی کنم.
قضاوت در دستگاه قضایی هر کشور، مایه آرامش، آسایش و امنیت آن کشور است. اگر نباشد، واقعاً آن کشور دچار مشکل می‌شود. در دستگاه قضایی، وقتی روی پرونده‌ای می‌خواهد کار شود، شرایط باید از ابتدا به‌درستی جلو برود. یعنی اولین مسئله‌ای که اتفاق می‌افتد، این است که طرف یک تخلفی را انجام داده باشد. یعنی باید محرز شود که این آقا یک تخلفی را انجام داده است و یک پرونده‌ای برایش تشکیل شود. موضوع دوم این است که به‌طرف اطلاع بدهند.
در کشور خودمان، به‌محض اینکه از یک نفر شکایت می‌کنید، برایش پیامک می‌رود که در دستگاه قضایی، بر علیه شما شکایت شده است. شکایت ثبت می‌شود و مراحلی را طی می‌کند. یعنی در همان ابتدا، قاضی ورود نمی‌کند. مسئول تحقیقات، تحقیقات را انجام می‌دهد. بازپرس پرونده کار خودش را می‌کند و ممکن است رسیدگی به آن پرونده حتی چند سال زمان ببرد و در این مدت چند نفر را احضار کنند و مورد پرس‌وجو قرار دهند.
وقتی پرونده حل شده حساب می‌شود که به‌طرف ابلاغ شود شما در این پرونده محکوم شده‌ای و این هم محکومیت شما است. بعد از آن باز به‌خاطر اینکه یک درصد اگر اشتباهی صورت‌گرفته باشد، فرصت تجدیدنظرخواهی به‌طرف داده می‌شود. اگر تأیید شد، دومرتبه به او ارفاق می‌کنند و خود قاضی رأی را انجام نمی‌دهد. پرونده را به اجرای احکام می‌دهند تا در آن جا برای این پرونده تصمیم‌گیری شود.

قضاوتی که ما انجام می‌دهیم، تقریباً تمام این مراحل را خودمان انجام دادیم. یعنی وقتی وارد قضاوت می‌شوم، شاکی، بازپرس، دادیار، دادگاه و همه این عوامل را خودم یک‌نفره می‌خواهم انجام دهم. وقتی این عوامل را خودم می‌خواهم اجرا کنم، طرف حتماً باید محکوم شود و من تنها همین را می‌خواهم. وقتی می‌خواهید طرف را محکوم کنید، اگر طرف هزار نکته مثبت داشته باشد، شما هیچ‌کدام از آن‌ها را نمی‌بینید. در دستگاه قضایی، تمام آن کسانی که در این حیطه خدمت می‌کنند،
برای آن کاری که انجام می‌دهند، حقوق می‌گیرند. اما وقتی من وارد قضاوت می‌شوم، در صور پنهان خودم باید پول پرداخت کنم؛ یعنی همین‌جوری نمی‌شود. باید برای این موضوع یک انرژی را خرج کنم. نکته‌ای که استاد امین در جزوه جهان‌بینی بیان می‌کنند این است که انرژی در صور پنهان معادل پول است.
در یک پرونده، به‌طرف اطلاع داده می‌شود که تو در حال محاکمه‌شدن هستی؛ اما در قضاوتی که من انجام می‌دهم، هیچ اطلاعی به‌طرف نمی‌دهم که تو در حال محاکمه‌شدن در مورد چنین موضوعی هستی. رأی را هم خودم صادر می‌کنم و بعد می‌گویم خدایا به‌حساب طرف برس. به‌جای اینکه بفهمم اشتباه کردم، دوباره عزمم را جزم و تلاش بیشتر می‌کنم. این موضوع آن قدر از من انرژی می‌گیرد که همیشه در رنج و عذاب هستم.
من خیلی وقت‌ها به رهجوها می‌گویم اول یک سؤال در مورد موضوعی که ذهن شما را مشغول کرده بکنید، بعد وارد قضیه و قضاوت‌کردن شوید. شاید با سؤال‌کردن موضوع خاتمه پیدا کند و دیگر نیاز به کش دادن و بازخوانی‌کردن نداشته باشد. پس اگر درست نگاه کنید، اصل قضاوت چیز خوبی است. اگر قضاوت در مورد خودم باشد، هیچ‌کس خودم را بهتر از خودم نمی‌شناسد. اگر وجدانم قاضی من باشد، بهترین نتیجه را می‌گیرم.
وجدانم به من بگوید کجا اشتباه کردم، کجا کاردرست را انجام دادم و یا کجا حق و ناحق کردم؛ اما اگر من بخواهم برای دیگران قاضی باشم، هیچ‌وقت نتیجه نمی‌گیرم. در مورد جهالت خیلی واضح بگویم، داور فوتبال نمی‌تواند بازی بسکتبال را قضاوت کند؛ چون تخصص ندارد. داور بسکتبال نمی‌تواند کشتی را قضاوت کند. ما هم نمی‌توانیم بداخلاقی رو قضاوت کنیم؛ چون بلد نیستیم. اصلاً نمی‌دانیم اخلاق چیست و محدوده اخلاق را بلد نیستیم؛
بعد وارد قضاوت می‌شویم و یکدیگر را قضاوت می‌کنیم. فوق‌العاده انرژی می‌گذاریم تا دیگران را قضاوت کنیم. واقعاً این خیلی دستور جلسه مهمی است. سی دی قضاوت و جهالت که هم استاد امین و هم جناب مهندس در مورد آن صحبت می‌کنند؛ به این دلیل که فوق‌العاده موضوع مهمی است.
یک نکته‌ای را بگویم؛ ممکن است یک رهجو بگوید، اگر قضاوت بد است، چرا راهنما من را قضاوت می‌کند؟ من اگر رهجو را قضاوت نکنم که نمی‌توانم درمانش کنم. من باید روند درمان رهجو را در طول سفرش، مورد نقد قرار بدهم؛ وگرنه نمی‌توانم درمانش کنم. وقتی رهجویی می‌گوید حالم خوب نیست، واقعاً باید بفهمم چرا حالش خوب نیست.

رهجو را در بحث درمانش قضاوت می‌کنیم؛ اما در زمینه‌های دیگر ورود نمی‌کنیم؛ و رهجو باید روند درمانش را خودش جلو ببرد. پس راهنما باید رهجو را برای درست جلو رفتن برنامه سفرش، قضاوت کند. از خداوند می‌خواهم کمک کند، همه‌ی ما در مسیر درست حرکت کنیم. از این که به صحبت‌های من توجه کردید، ممنون و سپاسگزارم.

مرزبان خبری: مسافر علیرضا
تصویربردار: مسافر هادی
نگارش: مسافر وحید
ویرایش: مسافر جواد
ارسال خبر: مسافر صادق

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .