جلسه دهم از دوره بیست و ششم کارگاههای آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی اروند آبادان، با استادی مسافر محمد، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر عباس با دستور جلسه « قضاوت و جهالت » سه شنبه ۱۲ تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/1720066111351_copy_4000x3000.jpg)
سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که فرصت خدمت به من داده شد که بتوانم خدمت کنم و در زندگیام بتوانم تغییرات مثبتی ایجاد کنم. جا دارد از دوستان تشکر کنم دو هفتهای هست که تعمیرات در شعبه مثل رنگ آمیزی و یکسری از کارها انجام میشود و دوستان هستند و در هوای گرم میآیند و خیلی تلاش میکنند و واقعا حال خوبی دارند و نشده است که من خودم در این مدتی که تعمیرات داشتیم اینجا کاری را انجام بدهم و با حال بد برگردم چون کنگره مال خودمان است.
آقای مهندس هم میگوید که من خودم کنگره را بنیان گذاشتم وهیچ وقت نمیگویم مال من است کنگره مال آقای مهندس نیست مال دیدهبانها نیست کنگره برای همه است و بابت کارهایی که درون کنگره انجام میشود، نمیتوانیم بی تفاوت باشیم و من هم استفاده میکنم بابت حال خوبی که به خودم دست میدهد و هر کسی که یک مقدار به جلو میآید احساس میکند که چه اتفاقاتی داخل وجود خودش میافتد چه از نظر اعتیاد و اتفاقاتی که در زندگی رخ میدهد. دستور جلساتی که کار میشود اینها همه جهانبینی هست که من خودم اگر بخواهم به دنبالش بگردم هیچ جایی به این تمیزی و شفافی نمیتوانم پیدا کنم که بیاید و همچین موضوعاتی را برای من بشکافد و کاربردی بتوانم از آن استفاده کنم.
در مورد دستور جلسه که قضاوت و جهالت است. این یکی از دستور جلساتی بود که به خود من خیلی کمک کرد. قضاوت که اینجا مطرح شده است که خودِ انسان به واسطهی آن اختیاری که دارد قضاوت را انجام میدهد و خداوند انسان را همیشه سر یک، دو راهی گذاشته است که انتخاب کند ولی موضوع سَر جهالت است که انسان میآیید و چیزهایی را که به آن مربوط نیست را میخواهد در موردش نظر بدهد و قضاوت کند و اینجا دچار مشکل میشوم.
آقای مهندس این دستور جلسه را گذاشته است که من متوجه بشوم یک سری چیزها هستند از خودم انرژی میگیرند یکسری فکرها هستند که اصلا مربوط به زندگی من نیست و اولین مشکل که بوجود میآورد از من انرژی میگیرد چون فقط یک فکر نیست و یک تصور از شخص در ذهنم به وجود میآورم و راجع به آن قضاوت میکنم و چند صفحه قبل و بعد آن را در ذهنم تصویر سازی میکنم و حکم هم صادر میکنم و اینها میشه زمانهایی من باید صرفِ زندگی خودم کنم و صرف چیزهای دیگر میکنم یا فلانی که ۶ سال است که به کنگره میآید و چرا بوی سیگار میدهد، شاید رفته و ته سیگارها را جمع کرده است و یا پیش کسی نشسته و بوی سیگار گرفته است و من نمیتوانم بگویم که قبلش چه اتفاقی افتاده است.
آموزشی که به خودم خیلی کمک کرد این بود که یک زمانی آدم قضاوتی را انجام میدهد و یا یک حسی به آن میگوید و چند وقتی میگذرد و درست در میآید و میگویم که آن فکری که راجعبه آن شخص میکردم درست درآمد و چند بار این اتفاق میافتد و من فکر میکنم هر اتفاقی که میافتد من آنقدر زرنگ هستم که بتوانم تشخیص بدهم. در این مورد استاد امین میفرماید، اینجا همان قوهی نیرو منفی است و از همان جایی وارد میشود که فکر میکنیم همه چیز را بلد هستیم و نه این شکل نیست. یک چیز شانسی درست در آمد، قرار نیست همیشه درست باشد.
سیستم هستی خیلی حساب کتاب دارد و اصلا اینطور نیست که من یک کاری بکنم و قضاوتی انجام بدهم و حتی عمل خوب و یا بد باشد و هستی به من بَر نگرداند و من این را کاملا دارم احساس میکنم. اگر توجه کنیم، خوبی آموزشهای کنگره که یکسری چیزها پیش میآیید و تجربه میکنیم و آموزش میگیریم و متوجه میشویم که این عمل، عملِ منفی و درستی نیست و اگر بعد از مدتی باز هم انجامش بدهم این بازگشتش برای من خیلی سخت و مشکلتر است و رنجش را بیشتر احساس میکنم.خیلی ممنونم که به صحبتهای من گوش دادید.
تایپ مطلب: مسافر امین لژیون یازدهم، مسافر امیر لژیون دهم
ویرایش مطلب: مسافر صادق لژیون هفتم
- تعداد بازدید از این مطلب :
31