جلسه چهارم از دور هفتم سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران شعبه صالحی۲ با استادی ایجنت محترم مسافر احسان نگهبانی مسافراکبر و دبیری مسافرمحمد با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در تاریخ۱۳تیر۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۳۰آغاز به کار کرد.
چکیده سخنان استاد:
سلام دوستان احسان هستم یک مسافر خدا را شکر میکنم که یکبار دیگر یک روز دیگر و یک جلسه دیگر از راه رسید امیدوارم که یک جلسه خوبی در کنار هم داشته باشیم دستور جلسه امروز دوبخشی است یک قسمت دستور جلسه هفتگی و قسمت دوم تولد داریم.
تبریک میگویم به همسفر سرکار خانم سمانه بابت دریافت شال ایجنتی و خداقوت به همسفر سرکار خانم شهره باعث افتخارمان است که پیش کسوتان کنگره هستند زیبایی مسیر کنگره به این صورت است افراد در ادامه سفر در کنگره جایگاه ها را یکی یکی تجربه کنند و در نهایت به ارتقاع برسند.
برای اینکه در ادامه کار کنگره را انجام بدهیم و در واقع یک تغییر نگاه و یا تغییر ديدگاه صورت می گیرد،دستور جلسه هم بیارتباط با این موضوع نیست من قبل از اینکه وارد کنگره شوم دیده و شنیده بودم که برای ترک اعتیاد باید اراده داشته باشی، غیرت داشته باشی، همت کنی تا بتوانی اعتیادت را کنار بگذاری، اما هیچ وقت فکر نکرده بودم اگر من اعتیادم را کنار بگذارم باید طرز تفکراتم هم عوض شود، نگاهم عوض شود، تا در نهایت بتوانم اعتیادم را درمان کنم این دستور جلسه منبابه همين موضوع است، دستورجلسه ای مثل قضاوت و جهالت خودم جزو کسانی بودم که گفتم چه ربطی دارد این قضیه به درمان اعتیاد اما هرچقدر در کنگره ماندگار تر شدم درک کردم که دقیقا ربط دارد اینکه ما تفکرات صحیح به زندگی نگاه کنیم قطعا ما به خودمان هم میتوانیم با تفکر سالم نگاه کنیم.
موضوع قضاوت از ریشه قضا می آید. به معنی حکم صادر کردن یعنی یک شخص در جایگاهی قرار میگیرد و حکم صادر می کند ما در جامعه یکسری افرادی را می شناسیم که در واقع وظیفه دارند که حکم صادر کنند در قسمت های مختلف یک داور خوب در زمین فوتبال کارش قضاوت است یک قاضی در دادگاه کارش قضاوت است یک افسر راهنمایی و رانندگی کارش قضاوت است یک افسر راهنمایی مسیری را دارد سپری می کند که سر پستش نیست میرسد به صحنه ی تصادفی که نظر می دهد که شما مقصری شما مقصر نیستی آن دو نفری که تصادف کردند چه می گویند، می گویند به شما ارتباط ندارد. درست است که آن پلیس کارش این است ولی در جایگاهش در آن لحظه نیست، پس اگر آن شخص که کارش قضاوت است در جایگاه قضاوت قرار می گیرد چه برسد به انسانهای عادی درهمه ی موضوعات شروع می کنیم قضاوت کردن شروع می کنیم به نظر دادن، که نه در جایگاهش هستیم و نه اجازه ی نظر دادن داریم شاید برای شخصی سوال پیش می آید که قضاوت کردن چه اشکالی، دارد چه ضرری دارد برای ما جالب است،در دستور جلسه هم آمده قضاوت و جهالت دو موضوع در کنار همدیگر یعنی ما زماني که در رابطه یک موضوع شروع کنیم نظر دادن که نسبته به آن موضوع اطلاعی ندارم آگاهی ندارم دانایی ندارم می شودجهالت ما نقطه مقابل دانایی از یک موضوع اطلاعاتی نداریم شروع می کنیم به نظر دادن ریشه آن موضوع برمیگردد به جهالت ما از دید گاه خودمان داریم نگاه می کنیم دقیقا همین است مثلث جهالت می گوید، ترس منیت نا امیدی در تمام این موضوعات ما می آییم و قضاوت می کنیم و جالب این است که انسان این را بفهمد و متوجه بشود.
ما در کنگره یک مسیری شروع کرده ایم برای رسیدن به حال خوش، برای رسیدن به درمان، برای رسیدن به ارتقاع ،برای رسیدن به تعادل ویا هر موضوع دیگر اما نا خودآگاه در این بستر قرار میگیری دیدگاه عوض می شود یکسری موضوعات دیگر می آید وسط ولی در نهایت باید این را بدانم دوربینم را از روی دیگران بردارم دست از قضاوت دیگران بردارم فقط به مسیر خودمان فکر کنیم و قطعا به نتیجه دلخواه میرسیم.
موضوع دوم دستور جلسه تولد یکسال رهایی محمد حسین است تبریک می گویم ،محمد حسین مسیر جالبی را طی کرد روزی که وارد کنگره شد مصرف شیشه داشت رهجو خیلی مواقع آینه رهنما می شود و حالاته محمد حسین را که من می دیدم یاد سفر اول خودم می افتادم، برخوردهایش، تفکراتش روز اولی که آمد گفت مصرفم تریاک است تریاک دودی مصرف می کنم ماهم با برنامه پروتکل تریاک شروع کردیم اما در ادامه متوجه شدم که تریاک مصرف نمی کند و شیشه مصرف می کند خیلی سختی داشت در سفر فراز و نشیب هایی داشت وخیلی موضوعات دگر ولی یک نکته جالبی که درونش بود بحثه خواسته اش بود و به معنی واقعی تشنه ی درمان بود تشنه ی رهایی بود اینکه من بخواهم به ایشان گیر بدهم که این کار را انجام بده این کار را انجام نده اصلا لازم نبود خیلی مواقع خودم امیدوار نبودم به درمانش و در ادامه دیدم آن خواسته در درونش وجود دارد شاید یک جاهایی مسیر هایی را اشتباه می رفت اما صفت و سخت پا کار مسیرش ایستاد و امروز به جرات می توانم بگویم یکی از بهترین خدمتگذاران شعبه است آقا نادر فراهانی اینجا حضور دارند خوش آمد می گویم همیشه آقا نادر من را می دید سراغ محمد حسین را می گرفت آقای علیرضا قربانی راهنمای سیگارش گفتند برایم کار پیش آمده سعی می کنم تا آخر وقت خودم را برسانم اگر نیامدم سلام من را برسان این ها نشان می دهد درمسیر درست کنگره است و ما در مسیرباشیم مهم نیست که ما در چه نقطه ای قرار داریم مهم نیست که چقدر حالمان بد است مهم این است که در صراط مستقیم قرار بگیرم و در مسیر درمان کنگره آنچه که کنگره از ما می خواهد انجام بدهیم نه راهنما راهنما یک واسطه است در واقع واسطه است که اطلاعات کنگره را به رهجور منتقل کند اما اگر ما فرمانبردار کنگره بشویم قطعا تمام اتفاقات خوب برای ما می افتد تبریک می گویم من این روز را به محمدحسین به جناب مهندس دژاکام خانواده بزرگ کنگره ۶۰ به آقا کوروش عزیز به همسفرشان و راهنمای همسفرشان امیدوارم که سالیان سال در مسیر کنگره بماند و خدمتگذار ثابت قدم باشد ممنون که به صحبتهای من توجه کردهاید.
درادامه تولد یکسال رهایی مسافر محمدحسین
سخنان مسافر محمدحسین:
سلام دوستان محمد حسین هستم یک مسافر خوب خدا را شکر میکنم که در کنگره هستم امروز تولدم هست خیلی خوشحالم در راس از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم نمودند که من مسافر و خانوادههایی که در جهل و تاریکی به سر میبرند بیایند و در مسیر صراط مستقیم قرار بگیرند، از آقا نادر عزیز تشکر میکنم که امروز آمدن خیلی خوشحال شدم ،از گروه مرزبانی دوره قبل تشکر میکنم که واقعاً زحمت زیادی کشیدند برای این شعبه از مرزبانهای دوره جدید تشکر میکنم از خانم شهره تشکر میکنم راهنمای همسفرم، از همسفرم تشکر میکنم یاد کنم از آقا کوروش و ازایشان تشکر میکنم، روحشان شاد من یک جلسه بیشتر ندیدم ایشان را زحماته زیادی برای شعبه کشیدن و باعث شدند که من در این شعبه بمانم از آقا احسان عزیز راهنمای خودم تشکر میکنم واقعا اگر آقا احسان اینجا نبود من هم نبودم با مهربانی و با درایت با محبت کردن توانستند من را در کنگره نگه دارند خدمتگزار بشوم از آقا ولی الله عزیز راهنمای تازه واردینم تشکر می کنم یادم هست من با حال خراب که وارد کنگره شدم واقعا توهم داشتم توهم خیلی شدیدی داشتم با ایشان که صحبت کردم گفتند محمد حسین من تو را درک میکنم میفهممت و من هم دنبال این بودم که یک نفر حرفم رابفهمد و درکم کند آن چیزهایی که درذهنم بود همین باعث شد که من بیام درکنگره از آقا سعید نادری تشکر میکنم همینطور که گفتندما یک جا بودیم پیام کنگره رو به من داند و من آمدم حالا اینکه می گویندچرا محمد حسین امد و رفت و سفرم طولانی شد من دادگاه میرفتم آقای مهندس فرموده بودند که در سفر اول نباید ازدواج و یا طلاق بگیرید، نباید ماشین خرید و یا فروش کنید،خانه خرید و فروش کنید،خوب من درگیر این موضوع بودم و میخواستم از همسرم جدا بشم نمیخواهم زیاد ورود کنم به این قضیه این باعث شد که سفرم یه خورده طولانی شود از خانواده محترمم که واقعاً جایشان اینجا خالی است از مادرم تشکر میکنم از پدرم تشکر میکنم که من را واقعاً تحمل کردن خیلی سخته من در کنگره می آمدم آرام بودم ولی جهل و ناآگاهیم را درخانه داشتم بیاحترامی کردن نه اینکه بخواهم این موضوع را بگویم که من اشتباه نکرده ام از این دو بزرگوار معذرت میخواهم وامیدوارم که منو حلال کنند من خیلی بیاحترامی کردم بهشون و از جهلم بوده آقا احسان داخل مرزبانی بودند گفتم آقا احسان تولد من کی هست گفتند که هفته بعد هست که دستور جلسه آن هم قضاوت و جهالت است آقا احسان گفتندکه خوب است من هم سه سال رهاییم همین دستور جلسه بوده گفتم آقا احسان هیچ چیزی در کنگره بد نیست همه چیز در کنگره خوب است.
یک ذره از تفکرات خودم بگویم موقعه ای که در کنگره امدم درهپروت خودم بودم متوجه نبودم واقعا همش احساس میکردم که گوشی من شنود میشودهمش به پدرم گیر میدادم که تو به رفیقات میگید که گوشی من را شنود کنند که میگم باعثش هم اون دادگاه رفتنم بود و پدرم ترس این رو داشت که من بروم آن جا یک موقع حرفی بزنم چیزی بگویم به خاطر این من طرز تفکرم شده بود که پدرم توسط رفیقاش گوشی من رو شنود میکنند یادمه اون روز اولی که وارد کنگره شدم آقا علیرضا جاشون خالیه مرزبان بودند اینجا جلسه اوتی بود و مشاوره میدادند و من میخواستم مشاوره بشوم الان دوستان میروند ساختمان مرکزی مشاوره می شوند ولی قبلاً در شعبات مشاوره میشدند و من را مشاوره کرد وقتی که ایشان گوشی را گذاشته روی میز صدای من ضبط بشود من خیلی خودخوری کردم که این چرا گوشی راگذاشته صدای منو ضبط کند خدا می داندبا چنین تفکری وارد کنگره شدم که بهم گفتند اینجا نه کلانتری است نه آگاهی است گفت چی مصرف میکنید این را که گفتندمن دیگر رفتم برای خودم با خودم گفتم که اینا چرا دارند این سوالات را از من میپرسند چرا صدای من را ضبط میکنند با چنین تفکری وارد کنگره شدم خیلی سخت بود فقط امدم که به پدر مادرم بگم که اینجا هم نمیشود یعنی کنگره هم جوابگو نیست چون خیلی با سر خودم رفتم ترک کردم فقط ترسم از این بود که خونه میگفتند کیت میگیریم B2مصرف کردم اوایلش کیتش ساخته نشده بود میگفتم خوب این نشون نمیدهد بزار این را مصرف کنم که اگه یک وقتی به من گفتند بیا کیت بده نشون نده و خدا را شکر میکنم که وارد کنگره شدم وقتی میاید سفرتان را شروع میکنید و راه برایتان باز میشود خداوند یک سری نشونهها سر راهتان قرار می دهد که خودتان هم باورت نمیشود که کجا بودید یک روز یکی از اصلیترین نیروهای شیطانی بودید و میخواهید بیایید در راه صراط مستقیم قرار بگیرید وجزئی از نیروهای الهی بشوید میبینید چقدر قشنگ است و من این راکامل حس کردم که منم دارم خوب میشم من پیش خودم میگفتم که یک روزی من یک آدم خوبی میشوم واقعا این را می گویم خیلی خوشحالم برای خودم که وارد کنگره شدم و ثابت قدم بودم آقا احسان همیشه این مو ضوع را می گفتند درذهنم هست که میگفتندکنگره انسان رو پالایش میکنه تسویه میکندبه چه صورت تسویه میکند اینطوری نیست که یک دفعه بیاید از اون سیاهی که دارید میاد ذره ذره از صافی بزرگ اول مواد را ازت میگیرد ،بعد سیگارو ازت میگیرد،بعد دروغ گفتن را ازت میگیرد و خیلی چیزهای دیگر،خدا را شکر میکنم که امروز در کنگره هستم و امیدوارم که موندگار باشم و ثابت قدم واقعا خواستم این هست که در کنگره باشم خدمت کنم خیلی از بابت سر کارم خیلی اذیت شدم و همش مشکلاتی داشتم ،بچهها گفتند من مثل بچه دو ساله بودم هیچی نمیدانستم الانم نمیدانم نه اینکه بگم میدانم نه من هیچی نمیدانم آرام که دارم می آیم در کنگره ، کنگره جایی است که من را بزرگ کرده کنگره هست که به من شخصیت داده واقعا خیلی الان آرامش دارم منو سرکار هیچ شخصی نمیتوانست تحمل کند و واقعاً قابل تحمل نبودم و دلیل اینکه من از همسرم جدا شدم همین جهل من بود همین نادانی من بود و از خدا میخواهم که هر کجا هست خوشبخت بشود ممنونم که به حرفام توجه کرده اید.
تایپ:مسافر محمدحسین ومسافر امید
تنظیم :مسافر محمدحسین
با تشکر از مسافران وهمسفران نمایندگی صالحی۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
151