جلسه هشتم از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگرۀ ۶۰، نمایندگی ارتش؛ با استادی راهنمای محترم مسافر مهرداد، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» در روز چهارشنبه ۱۳ تیر ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/photo_5771800318105994178_y(1).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهرداد هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم که امروز در خدمت شما هستم و از نگهبان و دبیر محترم هم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادند تا به شما خدمت کنم.
در مورد دستور جلسه بایستی به خدمت شما عرض کنم که اکثر ما یک برداشت کلی از قضاوت و جهالت داریم. قضاوت به معنی این است که انسان در مورد موضوعی اظهارنظر کرده، چیزی را از زاویه دید خودش برداشت کند و به میزان آگاهی که دارد درکی از آن موضوع داشته باشد. این موارد در نتیجهٔ قضاوت من تأثیر میگذارند و معمولاً اگر من آموزش ندیده باشم و ناآگاه باشم، هم زیاد قضاوت میکنم و معمولاً هم قضاوتهایم پایه و اساس خاصی ندارد.
جهالت هم به معنی نادانی است. من اگر کسی را نادان خطاب کنم بدش میآید؛ ولی عبارت نادان که برای جهالت استفاده کردم به معنای ناآگاه یا کم آگاه است. من در خیلی مسائل نادانی را دارم؛ یعنی در مورد آن مسائل چیز کمی میدانم یا اصلاً چیزی نمیدانم. ما در کنگره یک سری کد یاد گرفتهایم که به هضم خیلی مسائل به ما کمک میکند.
وقتی انسان قضاوت میکند نشان آن است که در مورد آن موضوع یا آن شخص آگاهی و دانایی لازم را ندارد. برای مثال اگر من نسبت به کسی حسادت داشته باشم، نشان میدهد که اینها احساس مربوط به منیت و تکبر من است. آلیاژهایی که در وجود من است و لازمهٔ قضاوتکردن دیگران، بودن این آلیاژها در وجود من است.
در حقیقت ساختار منفی قضاوت هم انرژی من را میگیرد و هم میتواند از طرفی این قضیه به من کمک کند که من واکنش معکوس انجام داده و بتوانم مشکل اصلی خودم را که عدم رشد دانایی است حل کنم. اصولاً راه درمان برای اکثر ضد ارزشها این است که اول من آن ضدارزش را انجام ندهم. این خود یک نقطه تحمل ایجاد میکند و من را برای اینکه از این نقطه به نقطهٔ دیگر که کار ارزشی است، با آموزش مستمر هدایت میکند.
ممنونم که به صحبتهای من گوش دادهاید.
تایپ: مسافر نادر
ویرایش و ارسال: مسافر حامد و مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
92