جلسه چهاردهم از دور سی و چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره 60 نمایندگی شمس روزهای چهارشنبه به استادی مسافر سعید،نگهبانی مسافر پویا و دبیری مسافر سهراب با دستور جلسه قضاوت،جهالت در تاریخ 13/4/1403 رأس ساعت 17 آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم در این جایگاه قرار گرفتم. چند روز در شعبه حضور نداشتم میفهمم چه مکانی است و متوجه اختلافپتانسیل بیرون و شعبه شدم. در بدو ورود خیلی وقتها میشود که افراد به کنگره 60 وارد میشوند با دستور جلساتی مواجه میشوند که ممکن است بگویند این چه ربطی به دستور جلسه دارد؟ ما آمدیم اینجا برای مشکل اعتیاد، با واژه درمان خیلی آشنا نیستند شاید بیرون از کنگره 60 قطعاً اعتقادی به درمان نداشتهاند، بحث نگهدارنده بودن است مثل خیلی از کلینیکها مثل خیلی تفکرات پزشکان. ولی وقتیکه وارد کنگره 60 میشویم یک الی دو ماه که میگذرد میبینیم بحث، بحث شناخت انسان است، بحث، بحث جسم روان و جهانبینی است، بحث، بحث این است که به دو قسمت تقسیم میشویم. صور آشکار و پنهان وقتی اختلالات در جسم به وجود میآید ما در صور پنهان دچار مشکل میشویم. ازلحاظ جسمی دچار مشکل میشویم، ازلحاظ عقل دچار مشکل میشویم. یکی از مهمترین مؤلفهها این است که ما بخواهیم در مرحله قضاوت و جهالت وارد شویم چه در جنبه مثبت انسان و چه در جنبه منفی، حق انتخابی است که خداوند به ما داده است. ما برای تکتک لحظاتی که داریم حق انتخاب داریم، میتوانیم قضاوت کنیم چه رفتاری انجام دهیم چه رفتاری انجام ندهیم، چه غذایی میل کنیم چه غذایی را میل نکنیم، چه ارتباطی را برقرار کنیم و چه ارتباطی را برقرار نکنیم. مصرف مواد مخدر بر جسم سوار است. حسهایی که داریم قطعاً حسهای آلوده هست. علاوه بر اینکه ما تصمیمات درستی نمیتوانیم بگیریم، تصمیمات درست برای خانواده و اجتماع و دیگر افراد نمیتوانیم بگیریم. پس وارد مرحله قضاوت که به این معنی هست داریم بهقدر و اندازهای میرسیم که حکمی را برای خودمان و دیگران صادر میکنیم. یک قاضی هم میتواند به این معنی باشد تخصص آش قضاوت است، نمیتوانیم بگوییم اگر کسی قاضی هست حتماً باید در مسیر منفی باشد و یا در مسیر مثبت باشد. پایه کنگره 60 برای این است که ما از جهالت فاصله بگیریم مقوله خوبی به اسم آموزش هست. من یک فلش بک بزنم به گذشته در سفر اولم، ما میگوییم نفس وقتی به مرحله میانی میرسد القا، فجور، تقوا درش شکل میگیرد. با توجه به اینکه خودم را سرزنش میکردم تقریباً بعد از دو الی سه ماه مرزبانان، ایجنت را زیر نظر میگرفتم. در پارک طالقانی قرار میگرفتم و در مورد بعضی از مسائل شروع میکردم به نظر دادن. راهنمای من میگفت علاوه بر اینکه باید سی دی بنویسی و مشارکت کنم، خدمت هم انجام بدهم. هرچقدر من نخواهم وارد این مقوله نشوم، باید آموزش بگیرم باید خدمت کنم. بعد از گذشت دو الی سه ماه که دوربینم روی خودم نبود آرامآرام از این موضوع فاصله گرفتم. اهداف کنگره 60 و اهداف آقای مهندس چیست؟ اهدافش این است که اگر من مشکل اعتیاددارم و چندین صفت را با خودم حمل میکردم به من کمک کرد تا این صفات فاصله بگیرم. امیر المومنین میگوید: اگر کسی نفس خودش را بشناسد خدای خودش را شناخته است. ما درکنگره 60 طی طریق میکنیم. در سفر اول رهایی است و تزکیه پالایش در سفر دوم تزکیه پالایش بیشتری برای قرار گرفتن در نفس مطمئنه. آقای مهندس در سی دی آهن اشاره کردند به تقدیر که هیچوقت نمیشود حذف کرد. من باید بدانم برای چه در این جایگاه قرار گرفتم و تکتک ما میفهمیم. هدف کنگره 60 این است که هرکسی در اینجا قرارگرفته است بداند که چرا در این مکان قرارگرفته است؟ چرا در این جامعه است؟ من تفکرم این است انسان در هر نقطهای که باشد میتواند تغیر کند و فقط مخصوص من نیست. یک سفر اولی میتواند طی طریق را انجام دهد و یا از من سفر دومی جلو بزند و بلعکس. دستور جلسات تمام تفکراتش این است من روی کارهای خودم متمرکز باشم حواسم به سفر خودم باشد و حواسم باشد که چقدر در این جامعه مفید باشم آیا خدمت میکنم؟ و یا آیا خیانت میکنم؟ هرچقدر از نادانی فاصله بگیرم و به سمت دانایی حرکت کنم میتوانم تصمیمات درستی بگیرم.
تهیه گزارش و ارسال به سایت مسافر امید لژیون هفتم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
30