جلسه هشتم از دوره بیست و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی پاکدشت، با استادی مسافر مهدی، نگهبانی مسافر مجید و دبیری مسافر احمد با دستور جلسه «قضاوت و جهالت» دوشنبه 11 تیر 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد:
![](/EditorFiles/Image/2(5466).jpg)
سلام دوستان مهدی هستم مسافر
اولازهمه خدا را شکر میکنم و بعد از آقای مهندس تشکر میکنم که این بستر را فراهم کردند. از راهنمای خوبم آقا مصطفی خیلی تشکر میکنم که اجازه خدمت در این جایگاه را به من واگذار کردند. دستور جلسه امروز قضاوت و جهالت است. آقای مهندس میفرمایند: انسان فقط خودش را میتواند قضاوت کند. من قبل از ورود به کنگره تمامکارهای ضد ارزشیها را انجام میدادم و دیگران را قضاوت میکردم. سه جلسه اول کنگره که تمام شد، بیرون که رفتم پیش خودم گفتم من همه اینها را میدانم و دچار قضاوت شده بودم و با آموزشهای کنگره متوجه شدم که نباید دیگران را قضاوت کرد و به این موضوع پی بردم که این مشکل را هم بهصورت دی اس تی باید ترک کنم و دیگر قضاوت نکنم. قضاوت از قاضی میآید. آقای مهندس در صحبتهای چهارشنبه گفت: که قاضی بااینکه درس قضاوت را خوانده و آموزشدیده است ولی باز دچار اشتباه در قضاوت میشود و من با چیزهایی که در کنگره آموزش گرفتم در هیچ جای دیگر نیاموخته بودم و روش درست زندگی کردن را اینجا آموختم. من همیشه مشکلاتم را به آقا مصطفی راهنمای عزیزم میگفتم و گلایه میکردم تا اینکه یک روزبه من حرفی زد که همان یک کلمه بنده را به درمان رساند، گفت اینهمه میگی کاردارم به کجا رسیدی چندساله که کار میکنی گفتم پانزده یا شانزده سال است گفت اینهمه کار کردی کلاً 20 کلیو نیستی برو فکر خودت باش که من از این کلمه خیلی درس گرفتم که باعث شد من سر وقت و حتی نیم ساعت قبل از شروع جلسه در شعبه باشم و این آموزشها باعث شد که من به رهایی رسیدم. بعضی وقتها با خودم میگویم این دستور جلسات چه ارتباطی با مواد دارد هرچقدر که جلوتر میروم میبینم تمام این دستور جلسات به من مربوط است. من فقط باید قاضی خودم باشم زمانهایی است به خودم میگویم چرا باید به جلسه بروم. شاید روزی هم که به اینجا نمیآیم کارم پیش نمیرود و اینجا برای من خیلی مهم است. من هرکجا دیگری بهجز کنگره نمیتوانستم به درمان برسم. من الان دارم گذشته خودم را با امروزم قضاوت میکنم که دو سال پیش در چه وضعیتی قرار داشتم و الان در چه وضعیتی قرار دارم 6 ماه است که رهاشدهام، آیا آموزشی گرفتهام؟. در جزو جهانبینی میگوید که باید کاربردی بشود. یکی از چیزهایی که من باید کاربردی کنم این است که دیگرکسی را قضاوت نکنم همیشه هم قضاوت میکردم. آقای مهندس میفرماید که چرا انرژی خود را برای دیگران مصرف میکنیم. آنجا یاد گرفتیم که دیگر دروغ نگوییم و کار ضد ارزشی انجام ندهیم. الآن هم شاید در بعضی مواقع این کار را انجام بدهم. ولی بهصورت دی اس تی باید همه ضد ارزشیها را ترک کنیم و با آموزشهایی که میبینیم باید تمام ضد ارزشها رو کنار بگذاریم.
تایپ: مسافر داود لژیون 14
عکاس و ارسال کننده: مسافر محمود لژیون 14
- تعداد بازدید از این مطلب :
62