سلام دوستان حدیث هستم مسافر نیکوتین
آقای مهندس میفرمایند: «انسان وقتی میخواهد قضاوت یا حرکت کند، یک راه مثل گلستان و یک راه مثل آتش است و شعبده اینجاست که وقتی پا در گلستان میگذاری از جهنم و وقتی پا در جهنم میگذاری از گلستان سردرمیآوری». در مسیر انسان دو راه وجود دارد. من همسفر که مصرف قلیان و سیگار داشته به یک دوراهی رسیدهام؛ راه اول که به مصرف قلیان ادامه بدهم، در جهل باشم، حال من خراب باشد، عصبی باشم، استرس داشته باشم و...
راه دوم این بود که به نیروها و افکار منفی خاتمه بدهم و به عنوان یک مسافر سفر ویلیام وایت خود را آغاز کنم. سفر ویلیام وایت یک سفر درونی است که با چالشهای زیادی برخورد میکنیم که اینها راه را سخت و دشوار میکند. از اینکه در این راه سخت قدم گذاشتهام خرسندم؛ هرچه مسیر سخت و دشوار میشود، مطمئن هستم که در مسیر درستی قدم گذاشته و انتهای این مسیر به آبادی و گلستان ختم میشود.
سلام دوستان فاطمه هستم مسافر نیکوتین
تنها خداوند است که میتواند قضاوت کند؛ چرا که خالق موجودات است و بر آنها احاطه دارد. هر انسانی برای خود حریم دارد و ما نباید به حریم دیگران تجاوز کنیم. قضاوت از تجسس کردن در زندگی دیگران میآید؛ قضاوت نکنیم تا مورد قضاوت دیگران قرار نگیریم. یک ضربالمثل معروف میگوید: اگر میخواهی درباره راه رفتن کسی قضاوت کنی کمی با کفشهای او راه برو. کسانی که دائما در مورد دیگران قضاوت میکنند، در زندگی شخصی خود هدف و برنامه مشخصی ندارند و به آسایش و آرامش نمیرسند. قضاوت رابطه مستقیم با جهالت دارد، هر چه سطح دانایی بالاتر باشد قضاوت راجعبه دیگران پایینتر است. ساختار انسان قاضیگونه خلق شده است؛ چرا که همیشه بر سر یک دو راهی قرار دارد که باید مسیر خود را با قضاوت تعیین کند؛ با اینحال دخالت در اموری که به ما مربوط نیست عین جهالت است.
قبل از کنگره ۶٠ گاهی مصرفکنندگان مواد و سیگار را مورد قضاوت قرار میدادم، فکر میکردم فقط سیگار تخریب و تاثیر بدی بر جسم دارد؛ اما اینک که خود مسافر نیکوتین هستم میدانم که تخریب قلیان بسیار بالا است و تاثیرات بدی بر جسم، سلامتی و جهانبینی ما دارد. از اینکه وارد لژیون ویلیام وایت شدهام بسیار خوشحالم؛ تغییراتی را که در جسم، روان و جهانبینی من به وجود آمده را کاملاً حس میکنم و از قضاوت دیگران هراسی ندارم؛ حتی باعث افتخار من است که در حال سفر نیکوتین هستم.
سلام دوستان هایده هستم مسافر نیکوتین
اولینباری که سیدی قضاوت استاد امین را گوش کردم، به دل من خیلی نشست و جالب بود که از دیدگاه دیگری به مسئله قضاوت نگاه کردند. زمانیکه من در جهل و ناآگاهی باشم و در مورد مسئلهای اطلاعات کافی نداشته باشم دچار قضاوت کردن میشوم؛ درست مانند خود که قبل از ورود به لژیون ویلیام وایت افرادی را که وارد این لژیون میشدند قضاوت میکردم؛ زیرا اطلاعات درستی نسبت به این مسئله نداشتم. زمانیکه پس از مدتها کلنجار رفتن با خود، تصمیم گرفتم وارد لژیون ویلیام وایت شوم، پذیرفتم که به سیستم ایکس خود تخریب وارد کرده و متوجه شدم که چقدر این لژیون محترم و افرادش بسیار شجاع هستند.
همسفری که بعد از سفر در لژیون خانواده میپذیرد که به سبب مصرف قلیان یا سیگار سالها به بدن خود تخریب وارد کرده؛ فردی بسیار جسور است و نباید قضاوت شود؛ فقط باید دانست که او چه کار بزرگی در حق خود، جسم و سلامتی انجام میدهد. اینک که خود مسافر نیکوتین هستم بسیار خوشحالم و اصلا ترس از قضاوت شدن ندارم؛ زیرا میدانم هر کسی که من را مورد قضاوت قرار دهد ناآگاه است و اطلاعات درستی نسبت به لژیون ویلیام ندارد. برای اینکه این افراد به آگاهی برسند من به عنوان رهجوی ویلیام وایت باید در مشارکتهای خود این اطلاعات و آگاهی را به آنها برسانم؛ زیرا این کوچکترین وظیفه من برای نجات یک انسان از تاریکی است.
سلام دوستان فرزانه هستم مسافر نیکوتین
قضاوت و جهالت دو سر یک کمان بیانتها است. ما در طول حیات همیشه مسافر هستیم؛ سفری از نادانی به دانایی، از قهر به مهر، از ترس به شجاعت، از کفر به ایمان، از نفرت به طرف عشق. مسافر در زمان مصرف همیشه قاضی خوبی است و همه را قضاوت میکند؛ زیرا منش و رفتار خود ناقص است. معمولا سفر اولیها مکررا در حال قضاوت هستند؛ درحالیکه قاضی و دستیاران او، با تحصیل علم قضایی نمیتوانند قضاوت عادلانهای انجام دهند و حتی گاه حکمی اشتباه را در پروندهای صادر میکنند.
میگویند کلاه خود را قاضی کن؛ یعنی انسان همیشه رفتار و گفتار خود را قضاوت کند. انسان با قضاوت خویش میتواند به تعادل برسد. انسان جاهل بسیار بیشتر از انسان دانا قضاوت میکند؛ بهعبارتی جهل بیشتر برابر با قضاوت بیشتر است. وقتی اطلاعات نادرستی از اطراف خود داریم شروع به قضاوت کرده که ریشه در عدم آگاهی و جهالت انسان دارد. انسانی که در نادانی است مثلث جهالت را در درون خود که منیت، قیاس و ترس را به میزان زیادی دارا است، باید خود را تغییر دهد که این تغییرات حتما درونی و بیرونی باشد؛ یعنی هم در کنگره ۶٠ و هم بیرون از کنگره ۶٠.
قضاوت فرد فقط برای خودش خوب است؛ زیرا او فقط از افکار، رفتار و گفتار خود کاملا آگاه است و زمانی که نقص خود را در دیگران میبیند شروع به قضاوت دیگران میکند تا بار مسئولیت خود را سبکتر و نواقص خود را پشت بدگویی از دیگران پنهان کند. انسان خطاکار است و چه خوب که فرد منیت، قیاس و ترس خود را قاضی کند. انسان برای قضاوت کردن مجبور شده از چهارچوب حرمت خود تعدی و در کار و زندگی دیگران تجسس و فضولی کند؛ لذا حال خوب خود را از دست داده و طبق قانون هستی، منتظر قضاوت جاهلانه و تجسس دیگران در زندگانی خود است.
انسان ابتدا باید غرق در حسهای آلوده و جایگاه عقل که سلطان شهر وجودی است را به جهل نفس اماره بسپارد. نیروهای ضدارزش به دنبال اطلاعات هستند، انسان را متمرکز کار و زندگی دیگران میکنند تا با بدگویی از آنها به کرسی قضاوت بنشیند و در زمره نیروهای منفی قرار بگیرند. با قضاوت گویی چند تیر زهرآگین به فرد مورد نظر پرتاب میکند و در مقابل، چند برابر تیر زهرآگین او، به سمت خود پرتاب میشود و به جز حال خراب چیزی نصیب او نمیشود؛ همچنین خود او هم به همان قضاوت انجام شده گرفتار میشود و در همان شرایط قرار میگیرد. بهتر است به جای قضاوت کار دیگران، حق را به او نسبت دهیم؛ زیرا از مسائل پشت پرده و رفتار فرد مقابل باخبر نیستیم. بنابراین باید با دید مثبت به رفتارها و موضوعات بنگریم تا قضاوتهای نابجا را قطع کنیم.
سلام دوستان معصومه هستم مسافر نیکوتین
قضاوت نردبانی بیانتها است که هر چقدر از پلههای آن بالا میروم، لذت بیشتری برده و از قضاوت کردن دیگران لذت میبرم. زمانی که دیگران را نادانسته قضاوت میکنم، خود را در اوج قدرت میبینم. درست است که خداوند از روز الست قضاوت را در ما نهاده تا ما بتوانم برای بقا زندگی استفاده کنیم؛ اما چطور استفاده کردن که خودمان را در برابر خودمان قضاوت کنیم. وقتی انسانی را میبینم که نادانسته هر کسی را قضاوت میکند بدانید از ناآگاهی او میباشد؛ اگر فرد بداند که با قضاوت خود چه آسیبی به جسم خود و چه آسیبی به شخص قضاوت شده میرساند تفکر بسیار میکرد. جالب اینجا است که فرد قضاوتکننده هیچگاه حرف دیگران را هم قبول ندارد که این کار از روی جهل و نادانی فرد میباشد. فردی که نادیده و ندانسته دیگران را قضاوت میکند بسیار جاهل و نادان است.
من تا قبل ورود به لژیون ویلیام وایت در مورد همسرم قضاوتهای نابهجا انجام میدادم و او را یک فرد راحتطلب تجسم میکردم؛ ولی بعد از مدتی متوجه شدم که من اشتباه فکر میکردم. قضاوت کار هرکس نیست؛ حتی قاضی دادگاه با تمام اطلاعات که در اختیار دارد گاهی اوقات قضاوت ناحق میکند. انسان برای قضاوت کردن به خیلی از پیشزمینهها نیاز دارد؛ ولی در زمینه جاهلیت به هیچ پیشزمینهای نیازی ندارد. شخص قضاوتکننده و جاهل مثال همان الاغی است که از صدای دلخراشش همه را از خود دور میکند.
سلام دوستان یاسمن هستم همسفر معصومه (مشارکت همسفر کوچک)
خداوند در روز الست قدرت قضاوت کردن را به ما داده است؛ اما ما انسانها نمیدانیم چطور از این قدرت استفاده کنیم. وقتی فردی را قضاوت میکنیم، انگار هزاران بار به او شمشیر میزنیم. آقای مهندس میفرمایند: «مویی را در چشم دیگران میبینیم؛ اما بیلی را به چشم خود نمیبینیم». زمانی متوجه کار خود میشوم که دیگران من را قضاوت کنند، البته بعضی از انسانها به دانایی نرسیدهاند و تا میتوانند قضاوت میکنند. انسانی که سخن به قضاوت باز میکند زبانی برندهتر از شمشیر را دارد که این از جهل و نادانی او میباشد.
سلام دوستان ملیحه هستم مسافر نیکوتین
قضاوت به معنی داوری کردن و جهالت به معنای نادانی است. در خصوص ارتباط این دو باید بگویم پیشزمینه قضاوت کردن دانایی، خودشناسی، بیطرف بودن، آموزش، ایمان، صبر و تقوا میباشد؛ ولی در زمینه جهالت هیچ پیشزمینهای نیاز نیست و انسان جاهل نادان است؛ یعنی فاقد دانایی و سواد است. نداشتن امنیت، خودخواهی، منیت، ترس و ناامیدی مجموع میوههای جهالت هستند. نمونه جهالت در کنگره ۶۰ اعتیاد است که به خاطر نداشتن آگاهی و دانایی به سمت مواد مخدر میروم و پس از ترک مواد با رسیدن به دانایی و کنار رفتن ضدارزشها به تدریج و اتوماتیکوار جهالت کنار میرود و دانایی جایگزین میشود.
در موقع خلقت انسان خداوند یک ویژگی به انسان اعطا کرد که تنها مختص انسان بود و در هیچ یک از جمادات، نباتات و حیوانات وجود نداشت که اختیار نام داشت که آن را به دست خود انسان سپرد و از انسان خواست که خودش راه را تعیین کند. دو راه وجود داشت: راه اول فسق و فجور و راه دوم تقوا. وقتی این دو راه در پیش روی انسان قرار گرفت ناخودآگاه انسان در مرحله قضاوت قرار گرفت؛ زیرا انسان فطرتا و مرتب در حال قضاوت است. در این دوراهی که انسان قرار گرفت راهی که آسانتر به سختی و راهی که سختتر به آسانی منتهی میشود. به عنوان مثال کسی که در راه مستقیم حرکت و ثروتی را به سختی جمعآوری میکند، چندین نسل از این مال استفاده کرده و بهره میبرند؛ ولی کسی که از راه نادرست ثروتی را به دست میآورد و در مسیر ضدارزش قرار میگیرد، در زمان کوتاهی به ثروت بیشتری میرسد ولی باید دید که سر از کجا درمیآورد و مطمئنا نتیجه سیهروزی و بدبختی خواهد بود. باید بدانیم که تمام ضدارزشها و نادرستیها نتیجه جهالت است و وقتی در جهالت باشیم به طور ناخواسته دچار قضاوت نادرست میشویم.
تایپ: اعضای لژیون ویلیام وایت
رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر مریم، نمایندگی فردوسی مشهد
ویراستار و ارسال: مسافر نیکوتین منیره رهجوی راهنمای ویلیاموایت همسفر فریبا، نمایندگی سهروردی اصفهان
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶٠
- تعداد بازدید از این مطلب :
47