English Version
English

وقتی قضاوت من تبدیل به گفتار می شود، این قضاوت از روی نادانی است

وقتی قضاوت من تبدیل به گفتار می شود، این قضاوت از روی نادانی است

جلسه دهم از دور نهم سری کارگاه های آموزشی و خصوصی ویژه مسافرین آقا کنگره ۶۰ نمایندگی امام قلی خان به استادی  مسافر جواد و نگهبانی مسافر عماد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه * قضاوت و جهالت و تولد یکمین سال رهایی مسافر منصور * در روز سه شنبه مورخ 1403/04/12رأس ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان جواد هستم یک مسافر
امروز دو دستور جلسه داریم، قضاوت وجهالت و دستور جلسه دوم یکمین سال رهایی مسافر منصور می باشد. گاهی اوقات پیش می آید که می خواهیم رابطه دستور جلسه هفتگی را با درمان اعتیاد بدانیم. مصرف کنندگان مواد مخدر ریز بین هستند و می خواهند این رابطه را بدانند. وقتی در مورد بیماری اعتیاد صحبت می کنیم از دو واژه مواد و انسان استفاده می نماییم . حال اگر خواستیم صورت مساله اعتیاد و درمان اعتیاد را بشناسیم باید شناخت کامل از انسان  و مواد مخدر داشته باشیم تا بتوانیم بگوییم اعتیاد را می توانیم درمان کنیم.
کنگره 60  شناخت خوبی از مواد مخدر و آنتی ایکس ها پیدا کرده است. این دستور جلسات برای بهتر شناختن انسان به ما کمک میکند. وقتی در مورد انسان صحبت می کنیم یکی ظاهر انسان است به نام صور آشکار که ما می بینیم و بطور کامل شناختی از آن نداریم، زیرا وقتی به انسان نگاه میکنیم متوجه می شویم که در مورد برخی از بیماری ها مثل سرطان اطلاعی نداریم. صور دیگر انسان که صور پنهان نام دارد، این دستور جلسه مربوط به آن میباشد و ما فقط 5 الی 10 درصد از آن را می شناسیم. پس برای شناخت اعتیاد باید انسان را شناخت و برای شتاخت انسان باید صور آشکار و پنهان را شناخت که به درمان قطعی اعتیاد کمک میکند.
در مورد قضاوت باید بگویم که وقتی یک قاضی در جایگاهی می خواهد قضاوتی انجام دهد برای آن قضاوت افراد زیادی هستند که انرژی مصرف می کنند مثل یک دادیار، کلانتر و...برای رساندن اطلاعات به قاضی جهت حکم دادن که با این اطلاعات بازهم قاضی ممکن است اشتباه کند. حال من برای قضاوت کردن باید انرژی زیادی مصرف کنم. همان طور که اختیار به انسان داده شده است، قضاوت هم به آن داده شده است و اما این قضاوت ها باید مفید باشد.هر قضاوتی که دارم باید اول نسبت به خودم باشد برای اینکه بتوانم دیگران را قضاوت کنم باید درمورد آنها تجسس کنم و این کار باعث صرف انرژی زیادی از من میشود.
زمانی که در مورد دیگران قضاوت میکنیم در واقع آن صفات در وجود ما هست. وقتی قضاوت من تبدیل به گفتار می شود، این قضاوت از روی نادانی است اما زمانی که قضاوت به بیان و کلام نمی رسد و در درون خودم به دنبال آن قضاوت هستم اینجا درست است. ضد ارزشهایی مثل قضاوت از نیروهای منفی هستند که همه اینها می خواهند ما را به تاریکی برگردانند. پس من باید مراقب باشم چون یکی از ابزارهای نیروهای منفی این است که انسان عیب های خود را نبیند و در عوض عیوب دیگران را دیده و به معرض قضاوت، معرکه گیری و تجسس بگذارد و دوباره به اعماق تاریکیها برگردد.
و اما دستور جلسه دوم که یکسال رهایی منصور می باشد . در مورد منصور باید بگویم که ایشان بسیار حرف گوش کن بودند سی دی نویسی شان بسیار عالی بود. همیشه به رهجویانم می گویم برای رسیدن یک شخص به رهایی چندین آیتم هست که شخص باید انجام دهد تا دفتر اعتیاد او برای همیشه بسته شود و منصور همه این کارها را انجام می داد و هیچوقت غیبت نداشه و کنگره از هر چیزی برای او مهم تر بود. نوشتن سی دی، پوشیدن پیراهن سفید،حضور به موقع در کنگره و گوش به فرمان بودن از جمله مواردی بود که منصور انجام می داد و باعث شد حال خوش را احساس کند. از اینکه با سکوت زیبایتان به صحبت های من گوش کردیداز همگی شما سپاسگزارم.

اعلام سفر مسافر منصور:

منصور هستم یک مسافر با بیش از ۱۵ سال تخریب وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس شیره دودی ...سفر خودم رو آغاز کردم در لژیون یازده به استادی جناب آقای ربانی  ...روش درمان DST داروی درمان OT مدت سفر 10 ماه و 18 روز الان هم به لطف خدا 15 ماه به دستان پر توان جناب مهندس آزاد و رها هستم.

آرزوی مسافر:امیدوارم هرکس خواستار حال خوش هست در این جایگاه قرار بگیرد

خلاصه سخنان مسافر:

سلام دوستان منصور هستم یک مسافر

سپاسگزارم از خداوند که مسیرخوب و حال خوب را به من هدیه داد. من پیام کنگره را از مسافر رمضان دریافت کردم. با حال خیلی خراب رفتم به پارک شهدای شهرداری و آقا احسان با آغوش خیلی باز مرا پذیرفتند و آنقدر حس خیلی خوبی به من داد که همان‌جا شروع کردم به گریه کردن؛ در پارک بچه‌های کنگره حس خیلی قشنگی را به هم دیگر القا می‌کردند که چنین حسی را در زمان مصرف خودم تجربه نکرده بودم. آن‌جا از من پرسیدند: که هدف شما از آمدن به کنگره چه هست؟ من هم جواب دادم هدف من درمان واقعی است. وارد لژیون آقا جواد شدم و ایشان فرمودند: خیلی سخت گیری می‌کنم ولی من قبول کردم و روی صندلی نشستم. آقا جواد خیلی به من عشق ورزیدند و فرمان‌های زیبایی را برای من صادر کردند که من به آن حال خوب و آرامش رسیدم. آموزش‌هایی که در کنگره آموختم را به لطف خداوند در مرکز ترک اعتیاد اجرایی کردم.

این که می‌گویند: نیروهای اهریمنی در پایان سفر حمله می‌کنند، به من حمله کردند. به گونه‌ای که مرکز ترک اعتیاد من با هفتاد بیمار به دستور دادستان سه ماه تعطیل شد. سه ماه تعطیلی مرکز به زبان ساده است ولی سه ماه درآمد صفر، وجهه اجتماعی زیر سؤال می‌رود و عملاً شخص نابود می‌شود. بعد از سه ماه مجوز ما را باطل کردند و حدود یک میلیارد در سفر اول من ضرر مالی را تجربه کردم. ولی از خداوند خواستم که آن عزت نفس را داشته باشم و کمک کند که روی این صندلی بنشینم و به طور واقعی یک فرد کنگره‌ای باشم. درست است که منبع درآمد من na است اما با افتخار می‌گویم که کنگره‌ای هستم و با افتخار می‌گویم که کنگره‌ای می‌مانم. چون حال خوب  و آن حس زیبا را من در کنگره دریافت کردام. وقتی به من فرمودند: پیراهن سفید بپوشید، همان‌جا به من نظم و انظباط را آموزش دادند. اگر سختی های کمپ نباشد، هیچ وقت این صندلی زیبا را لمس نمی‌کنیم. پس حس قشنگی را که دارید از دست ندهید، دنبال توجیه نگردید. آقای مهندس فرمودند: جهان هستی بر پایه اضداد است، اگر آن کمپ بد نباشد هیچ وقت آرامش، احترام، نظم را در زیر این سقف حس نمی‌کنید. در حال حاضر مراکز ترک اعتیاد این‌گونه نیست و قانونمند شده است.

من اگر می‌خواهم حال خوب را دریافت کنم باید صندلی خود را محکم نگه دارم و راه مستقیم را گم نکنم و فرمانبردار راهنمای خودم باشم. ما اگر خواسته درونی نداشته باشیم موفق نمی‌شویم، فرقی نمی‌کند که سقف کجا باشد، مهم این است که من خواسته قوی برای درمان داشته باشم. من وقتی پیش جناب مهندس رفتم به ایشان گفتم: من با هشت سال پاکی آمده‌ام پیش شما، ایشان من را تشویق کردند و فرمودند: شما هشت سال در na پاک بوده‌اید، یعنی پانزده سال در کنگره پاک بوده‌اید. آن دردهایی که شما تحمل کردید را بچه‌های ما هیچ کدام نکشیده‌اند. عزیزان قدر این لحظات و این جایگاه‌ها را بدانید. اگر دوست دارید به حال خوش برسید فرمانبردار باشید. همیشه آقای ربانی به ما تذکر می‌دهند که اگر می‌خواهید فرمانده خوبی باشید، باید فرمانبردار خوبی باشید. شما اگر فرمانبردار خوبی باشید، قطعاً به درمان با کیفیت عالی می‌رسید. سپاسگزاری می‌کنم از جناب مهندس که این بستر را برای ما فراهم کردند تا من بتوانم به درمان برسم. سپاسگزاری می‌کنم از راهنمای خودم آقا جواد و تمام راهنماهای کنگره و  ایجنت‌ و مرزبانان محترم و تمام خدمتگزارانی که در این راه به من کمک کردند.

مرزبان کشیک:مسافر محمدرضا

رهایی ویلیام:مسافر علیرضا به راهنمایی مسافر مرتضی

نگارش:مسافر علیرضا و مسافر محمدعلی

ویرایش و ارسال:مسافر عباس

تقدیم به نگاه زیبایتان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .