جلسه اول از دوره چهاردهم از سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ مخصوص مسافران نمایندگی دلیجان با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر جمشید و دبیری مسافر علی،با دستور جلسه:«قضاوت،جهالت»،دوشنبه ۱۱خرداد ۱۴۰۳،ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
تشکر میکنم از دبیر و نگهبان جلسه که اجازه دادند دراین جایگاه قرار بگیرم و خدمت کنم. تشکر میکنم از آقا محمد راهنمای لژیون دوم، لژیون مرزبانی و ایجنت محترم که این اجازه را به من دادند که دراین جایگاه قرار بگیرم و آموزش بگیرم. خداوند را شاکر و سپاسگزارم که این اجازه را به من میدهد که بتوانم در کنگره ۶۰ باشم. من اول همهی صحبتهایم در کنگره و هر جا که هستم اولین حرفم این است که، خداوند را شکر میکنم که اجازهاش را میدهد که در کنگره باشم و آموزش بگیرم و زندگی خوبی داشته باشم و مفید باشم و بتوانم برای تزکیه خودم قدمی بردارم. در مورد دستور جلسه قضاوت و جهالت الان داشتم با دوستان صحبت میکردم که چه حکمتی است که بنده دوسال قبل هم که دلیجان آمدم همین دستور جلسه بود. در مورد قضاوت من هرجا که قضاوت کردم خطا زدم. در زمان مصرف تلاش میکردم درست قضاوت کنم مثلاً میگفتم ببینید فلانی مصرفکننده است واین شکلی هم مصرف میکند. من به همسرم میگفتم که من ثابت میکنم که فلانی این کار را میکند. بعضی اوقات درست میگفتم، بعضی اوقات هم اشتباه میکردم. ولی وقتی آمدم کنگره فهمیدم قضاوت کردن بدترین کاری است که انجام میدهم. هیچ کس را من نمیتوانم قضاوت کنم. چون من هیچ چیز از زندگی آن فرد نمیدانم. نمیدانم که چه بر سرش آمده و چه اتفاقاتی افتاده است. کدام ورق از دفتر زندگیاش را ورق میزند.
شخصی سفر اولش را خراب میکند برای دفعه دوم سفر میکند و راهنما میشود و خیلی هم راهنمای قوی میشود. ولی زمانی که به عنوان تازه وارد هست قضاوت میکنیم در مورد آن فرد که اصلاً این شخص درست نمیشود. چون من آگاهی ندارم در مورد این شخص که چه سرگذشتی داشته است. خداوند میفرماید که من فقط از گذشته و آینده هر فرد اطلاع دارم و هیچکس نمیداند مگر اینکه من بخواهم گوشهای از گذشته فرد را نشان دهم. پس من مجید نمیتوانم کسی را قضاوت کنم. تنها جایی که میتوانم قضاوت کنم فقط خودم را میتوانم قضاوت کنم. قضاوت کنم برای بهتر شدنم. بعضی وقتها من همه را با خودم قضاوت میکنم؛ یعنی، مثلاً یک کاری را نمیتوانم انجام بدهم میگویم پس همه نمیتوانند انجام بدهند. یک کاری را دید بد نسبت به آن دارم فکر میکنم همه دید بد دارند. با خط کش خودم دیگران را اندازه میگیرم. تنها جایی که میتوانم قضاوت کنم خودم هست که آیا این کار را درست انجام دادم، اشتباه انجام دادم. من چهار سال هست در کنگره هستم چه کار کردم؟در این مدت چه چیزی یاد گرفتم؟ آیا میتوانم بدون مشکل سی دی بنویسم؟ می توانم بدون مشکل کنگره بیایم؟ می توانم زندگی خودم را روی روال و نظم انجام بدهم؟آیا توانستهام به اطرافیانم بفهمانم که تغییر کردهام؟ تأسف نخورم اگر کاری انجام ندادم سعی کنم بهتر آن کار را انجام بدهم. دو تا از داییهایم NA هستند آنجا سفر میکنند. وقتی با هم صحبت میکنیم به من میگویند شما در کنگره مواد میزنید کیف میکنید گفتم خواهش میکنم قضاوت نکنید.
شما که هیچ اطلاعی ندارید از شرایط کنگره و بعضی وقتها همین قضاوت باعث میشود کسی به کنگره ۶۰ نیاید. قضاوتی که میکنند این است که به قول آقای مهندس یک دیگ گذاشتند و همه از آن میخورند دی سپ هم که شرابشان هست. سرشته این قضاوتها همان جهالت است. چون نمیداند قضاوت میکنند. پدرم دیروز به من میگفت که میخوای چکار کنی؟چرا فکر آینده فرزندانت نیستی؟ وایشان چون نمیداند که من کجا پا گذاشتهام قضاوت میکند. یک روزی هم همین حرف را استادامین به آقای مهندس زدند که یک عمر مصرف کردی حال با زدن کنگره آبروی خانوادگی ما را هم میبرید. آن اتفاق افتاد که آقای مهندس شدند آقای مهندس. یکی از بزرگان کنگره میگفتند یک روزی میآید کل دنیا به خاطر خدمتی که آقای مهندس انجام داد است هر جا اسمایشان شنیده شود همه به احترامایشان میایستند. و به گفته آقای مهندس ما هنوز السابقون السابقون هستیم هنوز جز اولینها هستیم و باید خوشحال باشیم و هزاران بار خداوند را شکر کنیم که هستیم و در یکی از صندلیهای کنگره ۶۰ میتوانیم بنشینیم. تشکر میکنم که به حرفهای من گوش کردید.
حضور دستیار آقای ترابخانی(آقاامیر)
و دستیاران آقای صداقت(آقاهاشم و آقامجید)
برگزاری آزمون جامع شماره ۳
عکس و ارسال خبر:مرزبان خبری
تایپ: مسافر جواد(لژیون دوم)
نمایندگی دلیجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
83