English Version
English

جهالت یعنی عدم، یعنی نیستی، یعنی نقطه صفر.

جهالت یعنی عدم، یعنی نیستی، یعنی نقطه صفر.

جلسه  یازدهم از دور سی و چهارم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی شمس روز های دوشنبه به استادی مسافر امیر،نگهبانی مسافر مرتضی و دبیری مسافر رضا با دستور جلسه:قضاوت و جهالت در تاریخ 11 تیر 1403  راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود
سلام امیر هستم مسافر
از اینکه استادی جلسه رو به من سپردن واقعا تشکر میکنم
یکم هول شدم دفعه اول دارم جلسه رو برگزار میکنم
عذرخواهی میکنم
من توراه که داشتم میومدم داشتم به مسیری که کنگره60 جلوی پای من قرار داد فکر میکردم هیچ وقت فکر نمیکردم به این جایگاهی که الان قرار دارم برسم
اصلا فکر نمیکردم به رهایی برسم من 9سال پیش اولین بار پامو گذاشتم تو کنگره شعبه شهرک غرب  سه جلسه مهمان رفتم بعداز این سه جلسه باید دارو مصرف میکردم  از همون جا برگشتم خیلی از راهنماهایی که اینجا نشستن فکر میکنم اون زمان بعنوان مسافر سفر خودشون رو شروع کرده بودند
از همون جا برگشتم دیگه هم پیگیرش نشدم دنبالش نرفتم گذشت تا یکسال پیش
با تخریب خیلی زیاد و با حال بسیار خراب به زور و اصرار خواهرم اومدم اینجا اومدم ثابت کنم که هیچ راهی وجود نداره یجورایی لج کرده بودم  با همه  اومدم نشستتم اینجا درمان شروع کردم یه مقدار که از درمانم گذشته بود و اموزش گرفته بودم و یخورده که جلوتر اومدم من پی یه چیزی بردم و اونم این بود که اینکه جهالت ادم رو  از زندگی عقب میندازه ادمو نابود میکنه


جهالت یعنی عدم، یعنی نیستی، یعنی نقطه صفر. من روزی که توی شعبه شهرک غرب رفتم هیچی راجب روش دی اس تی نمیدونستم ونه داروی اوتی میدونستم
هیچ اگاهی نداشتم اصرار داشتم به ندونستن وقتی شما میپذیری و  وقتی قبول میکنی که من هیچی نمیدونم اونجا تازه نقطه شروع است
اونجاست که شما یواش یواش شروع میکنی به یاد گرفتن یعنی باخودت کلنجار میری که یکسری چیزارو یاد بگیری منتها باید قبول بکنی  من وقتی که اومدم توی کنگره میگم سر لجاجت اومدم ولی اونجا فهمیدم که من واقعا هیچی نمیدونم و یواش یواش تونستم یه مقدار اموزش بگیرم و تونستم سفرم رو تمام کنم
و نکته جالبی که بود اون ندونستنه اون جهالتی که داشتم پیش خودم فکر میکردم که این ادما که میان میشنین اینجا ادمای بیکاری هستن من چقدر از اینا بالاترم چقدر سرتر هستم نسبت به اینها کلا من فرق میکنم من اصلا اعتیاد ندارم یه جورایی قضاوت میکردم چون من فرق میکنم من تافنه جدا بافته هستم قضاوت کردن چیزه بدی نیست منتها بهترین قضاوتها قضاوتی است که انسان خودشو قضاوت کنه تو تک تک کارهایی که انجام میده بتونه خودشو قضاوت کنه ولی قضاوت در مورد دیگران از روی جهل است از روی نا اگاهیشونه چون شما هیچ وقت نمیتونی شرایط یه ادمو درک کنی موقعیت زندگیشو چون شما هیچ اگاهی نسبت به شرایط اون شخص ندارید  بنظر من خیلی خوبه که ادم هر روز خودشود مورد قضاوت قرار بده و بتونه رفع نقص بکنه از خودش
چون اون قضاوت کردن باعث میشه که بفهمی یکسری چیزارو که نمیدونی و بری دنبالش یاد گیری ولی اینکه بخواهی کس دیگه رو قضاوت کنی فقط میتونه از روی جهلت باشه از روی نادانی باشه از روی منیت باشه
خیلیی ممنون که به من فرصتت خدمت گزاری دادید
تهیه  گزارش: مسافر مهدی لژیون سوم 
ارسال به سایت:  مسافرمهدی لژیون سوم.

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .