درمورد دستور جلسه ی قضاوت و جهالت می خواهم به جهالت اشاره کنم و از آن به قضاوت برسم؛ جهالت همان است که در صور پنهان، ناراحتی، صفات ناشایست مثل بخل، حسادت نفرت و کینه را ایجاد میکند و در پی آن به بیماری ها و ناراحتی هایی در صور آشکار میرسد. چنان چه شخص هم که قضاوت نابجا در مورد دیگران دارد و یا بسیار دیگران را قضاوت می کند، از جهالت اوست و قطعا ناراحتیهایی برای او پیش می آید و مهمتر اینکه آرامش خودش را هم از دست میدهد. ما در هرصورت ناگزیر به قضاوت می باشیم و آن چه ما را از قضاوت دور می کند دانایی می باشد و هرچه حول دانایی حرکت کنیم قضاوت ها رنگ بوی واقعی تری می گیرد.
ما اگر شواهد و قرائن استاد را هم در دست داشته باشیم نباید قضاوت کنیم، به اصطلاح یک طرفه به محکمه نرویم؛ به نظر من یک ضلع مثلث دانایی که تجربه میباشد، می تواند باعث شود قضاوت های درست تری داشته باشیم، به طور مثال اگر ما شخصی را ببینیم که در حال چرت زدن می باشد من مسافر، نوع چرت زدن شخص را تجربه کرده ام، در شهر ما قضاوت براساس ظاهر افراد بسیار صورت می گیرد، کسی که ظاهری ژولیده دارد کم سواد تلقی می شود که این قضیه ریشه در فرهنگ ما دارد و فرهنگ ما ریشه در داناییما دارد.
بحث زمان در قضاوت مهم است تا چیزی را مطمئن نشدیم درباره آن نباید حکم صادر کنیم؛ کسانی بودن که به کنگره آمدند و براساس تجربیات قبلی که برای درمان رفته بودند نتیجه ای نگرفته بودند، با همان ذهنیت کنگره را قضاوت کردند، مطمئنا در این جا هم نتیجه ای نمی گیرند و به خود زمان و فرصت ندادند، رفتند و دیگر نیامدند؛ چه بسا اگر آنقدر عجولانه قضاوت نمی کردند حالا روی همین صندلیهادرحال آموزش و درمان بودند.
انسان موجودی است که از ابتدا گویی قاضی بدنیا آمده است و مرتب درحال قضاوت کردن است، ما هر روز صبح که بیدار میشویم مرتب درحال قضاوت هستیم. قضاوت در فطرت ما برنامه ریزی شده است و مشکل از جایی آغاز می شود که در حیطه ای که به ما مربوط نیست وارد حوزه قضات میشویم و اینجاست که مبحث جهالت مطرح می شود؛ هنگامی که در امور شخصی دیگران تجسس می کنیم و نظر میدهیم این به معنی جهالت می باشد، برای قضاوت کردن پارامترهای زیادی لازم می باشد.
به قلم مسافر محمدرضا، راهنمای محترم آقا عسگر، لژیون ۶
- تعداد بازدید از این مطلب :
60