English Version
English

هیچ‌وقت بر اساس ظاهر، کسی یا چیزی را قضاوت نکنم.

هیچ‌وقت بر اساس ظاهر، کسی یا چیزی را قضاوت نکنم.

جلسه پنجم از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی الوند با استادی مسافر کاظم، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه "قضاوت و جهالت" یکشنبه 10 تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کارکرد.

سخنان استاد:
از نگهبان و دبیر محترم تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم. در ابتدا از ایجنت محترم، گروه مرزبانی و کلیه راهنمایان محترم، خصوصاً راهنمای خوبم آقا محمدرضا تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه آموزش بگیرم؛ اما در مورد دستور جلسه قضاوت و جهالت، برداشت من از این دستور جلسه این است که انسان‌ها ذاتاً فراموش‌کار هستند و من هم از این قضیه مستثنی نیستم و همیشه سعی می‌کنم نسبت به این قضیه برای خودم شاخصی در نظر بگیرم که در صورت لزوم به آن مراجعه کنم. مثلاً در مورد قضاوت و جهالت به سی دی آقا کوروش که به سی دی خر معروف است مراجعه می‌کنم. در این سی دی گفته‌شده کسی که نادان است ما نباید نادانی او را در نظر بگیریم چراکه این قضیه بستکی به آگاهی انسان‌ها دارد.
به‌عنوان‌مثال هنگام رانندگی نباید دیگران را قضاوت کنیم چراکه شاید کار طرف مقابل خیلی بااهمیت و ضروری‌تر از کار ما باشد. شاخصی که من برای خودم در نظر گرفته‌ام داستان حضرت موسی و خضر نبی است که حضرت موسی برای تکمیل آموزش‌های خود از خداوند درخواست یاری می‌نماید که از طرف خداوند به او وحی شد که تو باید خودت پیگیر استاد و آموزش باشی که با خضر نبی صحبت کرده و قبول می‌کند که صبور و با بردبار باشد تا آموزش‌هایش کامل شود. در راهی که می گذشتند به رودخانه‌ای می‌رسند که باید از آن عبور می کردند و با فراهم کردن قایقی از آن عبور کردند و بعد از پیاده شدن خضر نبی قایق را سوراخ می‌کند، حضرت موسی برآشفته شده و به حضرت خضر اعتراض می‌کند که حضرت خضر در جواب می‌گوید مگر نگفتم برای تکمیل آموزش‌هایت باید صبور و بردبار باشی و در ادامه به یک کودکی که در حال شنا کردن دررود خانه بود برخورد کردند که خضر نبی با برداشتن یک نی آن کودک را به قتل رساند بازهم حضرت موسی برآشفته شد و علت این کار پرسید که خضر نبی بازهم موسی را به صبر و بردباری توصیه نمود

  

در ادامه به یک روستایی برخورد می‌کنند که اهالی روستا از طعام دادن به آن‌ها خودداری می‌کنند اما در روز بعد خضر نبی مشغول تعمیر یک دیوار مخروبه می‌شود که حضرت موسی به خضر نبی می‌گوید آن‌ها به ما طعام ندادند شما برای چه دیوار آن‌ها را تعمیر می‌کنی؟ خضر نبی لب به سخن می‌گشاید و می‌گوید ای موسی تو به دلیل ناآگاهی نمی‌توانی عمق مطلب را درک کنی، این دیوار مخروبه برای دو کودک یتیم بود که اگر آن را تعمیر نمی‌کردیم، گنجی که در درون این دیوار بود براثر تخریب نمایان شده و از دسترس آن دو کودک خارج می‌شد و آن کودکی که در رودخانه کشته شد پدر و مادر بسیار خوبی داشت که زنده ماندن کودک مایه آزار و اذیت آن‌ها و مردم می‌شد و باعث می‌شد که از دین خدا خارج شوند این داستان به این دلیل برای من شاخص است که هیچ‌وقت بر اساس ظاهر قضیه کسی یا چیزی را قضاوت نکنم.
حس منفی باعث می‌شود که خواسته‌های نامعقول به سراغ ما بیاید و ما چگونه می‌توانیم این خواسته‌های نامعقول را از خود دور کنیم؟ با آموزش گرفتن و بالا بردن سطح دانایی می‌توان به این امر مهم رسید. مثلث جهالت شامل ترس، منت، ناامیدی می‌باشد که ترس، تفکر را از بین می‌برد، منیت باعث از بین رفتن آموزش می‌شود، ناامیدی هم مانع کسب تجربه می‌گردد.
قضاوت کردن در محکمه بر اساس علم و دانشی است که قاضی فراگرفته و با تحقیقات و سند معتبر، حکمی را صادر می‌کند و هرکسی این علم و دانش را ندارد که بتواند دیگران را قضاوت کند پس بنابراین لازم است دانش و آگاهی خود را بالابرده تا دچار قضاوت و جهالت نشویم.

مرزبان کشیک: مسافر رضا 

تایپ و تنظیم: مسافر ابراهیم

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .