English Version
English

سپاسگزار خداوند هستم که اذن و اجازه ورود من و مسافرم به این مکان مقدس را داد

سپاسگزار خداوند هستم که اذن و اجازه ورود من و مسافرم به این مکان مقدس را داد

گروه سایت همسفران نمایندگی تخت جمشید، مصاحبه‌ای را با یک زوج محترم که هر دو در جایگاه راهنمایی خدمت می‌کنند، انجام داده است که توجه شما عزیزان را به آن جلب می‌کنم.

همسفر زینت و مسافر مهراب با تخریب بیش از ۱۰ سال آنتی ایکس مصرفی تریاک دودی وارد کنگره شدند. با متد DST و داروی OT به مدت ۱۰ ماه و ۱۰ روز به راهنمایی مسافر علی در لژیون سوم سفر کردند. هم اکنون از بند مواد ۲ سال و ۱۱ ماه و رهایی از سیگار به مدت ۲ سال و ۲ ماه هست که با دستان پر توان آقای مهندس آزاد و رها هستند. ورزش مسافر مهراب در کنگره فوتبال هست.

چگونه با کنگره آشنا شدید و در ابتدای ورود به کنگره آیا روش درمان آن را قبول داشتید؟

همسفر زینت: توسط یکی از دوستان مسافرم پیام کنگره را دریافت کردیم. طبق چندین تجربه ناموفق در ترک اعتیاد مسافرم درگذشته، این بار هم در اوایل شروع سفر مسافرم، امیدی نداشتم و با خودم می‌گفتم این هم یک کلک و حقه دیگری است؛ ولی هرروز خدا را شکر می‌کنم که من را در تاریکی‌ها رها نکرد؛ بلکه به نور هدایت کرد.

مسافر مهراب: آشنایی من توسط دوست عزیزم آقا محمد بود که ایشان خودشان ۶ ماه بعد از من سفرشان را آغاز کردند؛ ولی چون من روش‌های دیگر ترک را تجربه کرده بودم، اطلاعاتی که آقا محمد داشتند تا حدودی صورت‌مسئله اعتیاد و درمان را برای من شکافتند و همین باعث شده بود، من روش درمان را قبول داشته باشم و با ورود به ۳ جلسه تازه واردین اختلاف بین درمان و ترک را متوجه شدم.

سفر اولتان چگونه گذشت؟

همسفر زینت: من همیشه لحظات خوب و حال خوش‌سفر اولمان را جزء بهترین روزهای زندگی‌ام یاد می‌کنم. خدا را شکر مسافرم سفر خوبی را پشت سر گذاشت و نتیجه مطلوب آن را الآن در زندگی‌ام می‌بینم

مسافر مهراب: سفر اول با تمام سختی‌هایی که داشت خیلی شیرین بود، همانند یک جاده پرپیچ‌وخم؛ چون تغییرات در سفر اول و پله کم کردن را با تمام وجود حس می‌کردم و پیچ‌وخم‌های مسیر است که به سفر لذت می‌دهد؛ سفر اول سفری است همیشه به‌یادماندنی.

در زمان مصرف و قبل از درمان، زندگی برای شما چگونه بود؟

همسفر زینت: تحمل زندگی که اعتیاد آن را از تعادل خارج کرده بود و برای من تبدیل به جهنم شده بود، واقعاً سخت بود. روزگار به‌سختی و خیلی کند با تنش‌های زیاد می‌گذشت. دیدن ناراحتی و در عذاب بودن دخترم از اعتیاد پدرش، بار غمی بود که تحملش از همه‌چیز برایم سخت‌تر بود.

مسافر مهراب: چندین مورد تجربه ترک را داشتم و ناموفق بودم، در یأس و ناامیدی روزگار سپری می‌شد. مصرف می‌کردم که زندگی کنم وزنده بودم که مصرف کنم.

چه موقع خواسته راهنما شدن و خدمت در کنگره در دلتان شکوفا شد؟

همسفر زینت: من در ابتدا به علت عدم آگاهی و اطمینان از روش درمان، مسافرم را همراهی نمی‌کردم بعد از مدتی که دیدم دخترم باوجود سن کم، پدرش را همراهی می‌کند و از کنگره حس خوبی می‌گرفت و به من انتقال می‌داد، من هم برایم جالب بود و وارد کنگره شدم. اوایل اصلاً فکر نمی‌کردم بمانم، چه برسد به این‌که خدمتگزار باشم. آموزش‌های راهنمای خوبم بود که من را با مهر خودشان به کنگره وصل کردند و همین‌طور آموزش‌های کاربردی جهان‌بینی بود که خواسته و سعادت خدمت کردن به هم نوع در وجود من برانگیخته شد.

مسافر مهراب: از زمان ابتدای سفرم که حس هایم کمی باز شد، فکر خدمت کردن بودم و همیشه آموزش گرفتن و آموزش دادن را دوست داشتم، معلم بودن را دوست داشتم. ورود به سفر دوم و حس خوب رهایی برای من انگیزه‌ای بود تا برای راهنما شدن تلاش کنم. بقیه راهنمایان عزیز همیشه به من می‌گفتند: شال راهنمایی را بر گردن تو می‌بینیم.

به‌عنوان یک زوج راهنما و باوجود مسئولیت‌هایی که در کار وزندگی دارید و رسیدگی به امورات دو فرزند دلبندتان، چه‌طور بین کار، زندگی و خدمت در کنگره تعادل ایجاد می‌کنید؟

همسفر زینت: من باخدای خودم عهد بسته‌ام تا هر زمان که در توانم باشد، در کنگره باشم و خدمتگزار بمانم؛ پس از خداوند طلب قوت، قدرت و صبوری کرده‌ام تا بتوانیم با آموزش‌های کنگره، تعادل رابین خدمت در کنگره و امورات زندگی‌مان ایجاد کنم.

مسافر مهراب: زندگی همیشه جاری است و مشکلات همیشه بوده، هست و خواهد بود؛ اما با آموزش‌های کنگره ۶۰ برنامه‌ریزی می‌کنیم. من بیشتر در مغازه مشغول کار هستم و این‌یک قانون است. برای رسیدن به یک سری از خواسته‌ها باید از یک سری خواسته‌ها بگذری و دختر عزیزمان در این مسیر خیلی کمکمان می‌کند، همین‌طور در نگهداری همسفر کوچولو تا در زندگی ما تعادل برقرار باشد.

ازآنجایی‌که خدا را شکر به رهایی و درمان رسیدید، چه چیزی باعث شده که همچنان در کنگره بمانید و خدمت کنید؟

همسفر زینت: وقتی بقیه خدمتگزاران را می‌دیدم که با عشق و محبت، بی‌وقفه به من و دیگران خدمت می‌کنند، تأثیر خدمت، حس و حال خوب را در چهره‌شان مشاهده می‌کردم، روزبه‌روز شوق خدمتگزار بودن در من بیشتر می‌شد.

مسافر مهراب: محبت، عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد. پیام آتش باعث شد من در کنگره بمانم و خدمتگزار باشم.

آقا مهراب با توجه به کارها و مسئولیت‌های همسفرتان در خانه‌داری، بچه‌داری و همچنین خدمات ایشان در کنگره به ما بگویید به‌عنوان یک دانش‌آموختهٔ کنگره، چگونه به همسفرتان کمک می‌کنید؟

مسافر مهراب: زندگی را خیلی سخت نمی‌گیرم و در نگهداری همسفر کوچک، آیکان عزیزم همکاری می‌کنم. بعضی مواقع در غذا پختن کمک می‌کنم؛ البته غذای حاضری.

شما به‌عنوان یک همسفر و راهنمای تازه واردین، چه توصیه‌ای برای همسفران تازه واردی دارید که معمولاً غم و نامیدی زیادی هم دارند؟

همسفر زینت: توصیه من صبوری، حفظ آرامش، امیدواری، کنترل و مقابله با نیروهای منفی و بازدارنده است که معمولاً بیشتر همسفران با این مسائل درگیرند؛ البته همه این‌ها به‌مرورزمان با دریافت آموزش‌های کاربردی کنگره ۶۰ اتفاق می‌افتد و از بار غم و ناامیدی این عزیزان کاسته خواهد شد.

لطفاً از زندگی خود قبل و بعد از آشنایی‌تان با کنگره برایمان بگویید؟

همسفر زینت: معمولاً دلم نمی‌خواهد گذشته وزندگی قبل از کنگره را یادآوری کنم. خشم، تنفر، بدبینی، ظلمت، عذاب، دشواری، سختی و در یک کلمه حال بد؛ اما نیاز است گاهی به عقب برگردم تا این زندگی آرام و متعادل بعد از کنگره را قدر بدانم و برای تداوم این حال خوب تلاش بی‌وقفه داشته باشم.

مسافر مهراب: تا زمانی که مصرف‌کننده نبودم، زندگی خوب بود. از زمانی که مصرف‌کننده شدم فرمان دهی جسم، روح و روان من توسط مواد مخدر به دست نفس اماره افتاد و همیشه من را به‌طرف ضد ارزش‌ها هدایت می‌کرد. از زمانی که با کنگره آشنا شدم با آموزش‌های کنگره ۶۰ و راهنمای بزرگوارم توانستم فرماندهی را از نفس اماره پس بگیرم. از این‌که در صراط مستقیم هستیم خدا را شکر در تعادل نسبی زندگی سپری می‌شود.

آیا راهنما بودن برای شما سختی‌هایی هم به همراه دارد و اگر چنین است چطور آن‌ها راحل می‌کنید؟

همسفر زینت: طبیعتاً هر کاری سختی خودش را دارد. سختی لازمه هر کاری است تا من تلاش بیشتری کنم تا در کارم موفق‌تر باشم و درنهایت لذت بیشتری از نتیجه کار و خدمتم ببرم.

مسافر مهراب: محبت، سلاح قدرتمندی است برای جنگیدن با نیروهای منفی وقتی کاری را با عشق انجام می‌دهیم تمام سختی‌هایش برایمان آسان می‌شود. سختی‌ها همانند سنگ در برابر آب است. حدود شش ماه است که در لژیون هفدهم در جایگاه راهنمایی خدمت می‌کنم. امیدوارم با عشقی که به این جایگاه دارم وظیفه‌ام را به‌نحوی‌که کنگره از من راضی باشد انجام بدهم.

چه توقعی از رهجویان خوددارید؟ توصیه‌تان به رهجویانی که به‌فرمان راهنما نیستد و در سفر خود موفق نیستد، چیست؟

همسفر زینت: من در ابتدای ورود همسفران تازه‌وارد، آن‌ها را به آرامش و ادامه مسیر دعوت می‌کنم. توقع دارم، در مورد کنگره و روش درمان قضاوت نکنند و عجولانه تصمیم نگیرند. پیشنهاد من فرمان‌برداری از راهنمایی است که در آخرین جلسه مشاوره انتخاب می‌کنند تا بتوانند آموزش‌ها را به بهترین نحو دریافت کنند و به حال خوش و تعادل برسند.

مسافر مهراب: ۱- قدر این مکان مقدس را بدانند. ۲- به خدمت گذاران احترام بگذارند. ۳- حریم، حرمت و قوانین کنگره را به‌درستی رعایت و توجه کنند. ۴- فرمان‌بردار خوبی باشند تا به‌فرمان دهی برسند. اگر دیر به ایستگاه برسید، اتوبوس را نخواهید دید با رسیدن شکوفه به میوه‌ها وقتی نیست، رهجوهایی که به‌فرمان راهنما نیستند تا فرصت هست گوش‌به‌فرمان باشند در غیر این صورت تاریخ تکرار می‌شود.

در آخر آیا مطلبی هست که من نپرسیده باشم و شما دوست داشته باشید در مورد آن صحبت کنید، اگر هست بفرمایید؟

همسفر زینت: سپاس‌گزار خداوند هستم که اذن و اجازه ورود من و مسافرم به این مکان مقدس را داد تابه‌حال خوشی که سالیان سال به دنبال آن بودیم برسیم. سپاس بی‌کران از زحمات آقای مهندس و خانواده محترمشان که اگر ایشان نبودند، معلوم نبود. من و خانواده‌ام الآن کجا بودیم و چه بر سرمان آمده بود! قدردان زحمات راهنمای بسیار خوب و مهربانم خانم آمنه عزیزم هستم که واقعاً درس‌های بسیاری از ایشان آموختم. خدا قوت به شما خانم مژگان عزیز و اعضاء زحمت‌کش سایت و همین‌طور همه خدمت‌گزاران کنگره ۶۰، قدردان زحمات همه این عزیزان هستم با آرزوی سلامتی برای همه شما عزیزان.

مسافر مهراب: دروازه ورود به اعتیاد سیگار است. امروز کنگره با تحقیقاتی که انجام داده است خطرناک‌ترین مخدر سیگار شناخته‌شده که من می‌گویم دروازه ورود به بیماری‌های لاعلاج سیگار است. امیدوارم رهجوها با پشت سر گذاشتن دو ماه از سفرشان برای این‌که تاریخ تکرار نشود به لژیون ویلیام ملحق شوند؛ چون هدف در کنگره ۶۰ تنها درمان نیست؛ بلکه به تعادل رسیدن است که با درمان سیگار و ورزش به تعادل می‌رسیم. در ادامه از همهٔ خدمت گذاران کنگره ۶۰ مخصوصاً شعبه تخت جمشید شیراز و به‌ویژه راهنمای گران‌قدرم علی آقا سپاس گذارم. امیدوارم همیشه قدردان مکان مقدس و آقای مهندس و خانواده محترمشان باشم. از شما خانم مژگان و اعضای سایت بابت این گفت گو تشکر می‌کنم.

خدا قوت عرض می‌کنم خدمت راهنمایان همسفر زینت و مسافر مهراب و از شما بسیار سپاسگزارم که در این مصاحبه مشارکت کردید. امیدوارم برکت این خدمات در زندگی‌تان جاری باشد و همیشه خانه‌تان آباد و خانواده‌تان سلامت، شاد و پرروزی باشد.

تهیه و تنظیم: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
ویراستاری: همسفر سعیده رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون سوم)
ثبت و ارسال: همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .