English Version
English

انرژی، معادل پول در دنیای بیرون است

انرژی، معادل پول در دنیای بیرون است

جلسه هفتم از دور سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی نمایندگی پردیس با استادی راهنمای محترم مسافر کیان، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر بهمن با دستور جلسه‌ی «قضاوت و جهالت» در روز شنبه 9 تیرماه ۱۴۰۳ ساعت 16:45 آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
امروز ما دو دستور جلسه داریم یکی دستور جلسه هفتگی و دیگری تولد یک سال رهایی محمد عزیز.
ما برای درمان اعتیاد به انرژی نیاز داریم؛ ما در جهان‌بینی این را می‌آموزیم که تمام حالات رفتاری، عملکرد و نگرش ما، رابطه مستقیمی با سطح انرژی‌ ما دارد؛ انرژی، معادل پول در دنیای بیرون است؛ برای درمان اعتیاد نیاز بسیار زیادی به انرژی‌داریم؛ زمان‌هایی وجود دارد که در طول روز حس و حال و انرژی نداریم در ابتدا باید بدانیم چه عاملی باعث می‌شود انرژی ما کاهش یابد؛ وقتی قضاوت می‌کنیم؛ ذهنمان مانند یک استخری که خروجی آن باز می‌شود به‌سرعت انرژی‌مان را تخلیه می‌کند؛ ما برای زیستن نیاز به انرژی‌داریم؛ زمانی که انرژی‌مان کاهش می‌باید، توانایی برای دستیابی به اهداف از بین می‌رود و درنهایت دچار خشم و عصبانیت می‌شویم؛ درصورتی‌که نمی‌دانیم عامل آن خودمان هستیم و آن را بر گردن دیگران میندازیم، دریغ از اینکه دلیلی که نتوانستیم به هدف خود برسیم نبودن انرژی در وجودمان است.

برای قضاوت کردن، باید پارامترهایی را در کنار هم قرار بدهیم تا بتوانیم قضاوت درستی کنم؛ من خودم یکی از کسانی بودم که در طول روز قضاوت‌های زیادی می‌کردم؛ اگر یک شخص قضاوت می‌کند چرا نمی‌تواند مشکلات خودش را حل کند؟ زمان زیادی را تمرین کردم تا توانستم قضاوت کردن را در درونم کم کنم؛ آخر شب‌ها، کل روز را با خود مرور می‌کردم که چرا قضاوت کردم و به‌مرور تایم فکر کردن در مورد این مسئله را کوتاه‌تر کردم، زودتر در مورد قضاوت‌های خود تفکر می‌کردم تا به‌جایی رسیدم که وقتی قضاوت می‌کردم با خود می‌گفتم در حال قضاوت کردن هست.
باید آگاهانه زندگی کنید و بدانید که اگر کسی را قضاوت کنید درنهایت دنیا شمارا در همان شرایط قرار خواهد داد؛ پس از قضاوت کردن حس بدی را دریافت خواهید کرد، این حس به‌مرور تبدیل به کینه خواهد شد؛ پس‌ازآن انتقام‌جویی شروع می‌شود، ناگهان خود را وسط جنگی پیدا خواهید کرد که تمام آن از یک قضاوت شروع خواهد شد.
دو تا ماشین را به جهت اینکه فقط رنگ آن‌ها قرمز است قضاوت می‌کنیم درصورتی‌که یکی بنز و دیگری پراید است؛ میلیون‌ها پارامتر وجود دارد که باید در نظر گرفته شود. با خودم همیشه می‌گفتم اگر این‌قدر خوب می‌توانم تشخیص دهم و قضاوت کنم به‌جای اینکه دیگران را قضاوت کنم همین انرژی را بر روی خودم بگذارم.
خدا هم فقط در قیامت انسان‌ها را قضاوت می‌کند و انسان‌ها به‌راحتی دیگران را بدون در نظر گرفتن شرایط به‌سرعت قضاوت می‌کنند؛ آینه‌گر نقش تو ننمود راست، خودشکن آینه شکستن خطاست این یعنی دیگران انعکاسی از برخورد خود ما هستند.

در مورد محمد باید بگویم که یکی از مؤدب‌ترین ره‌جوهای من است که همیشه فقط می‌گفت چشم و سختی بسیار زیادی در سفر خود داشت؛ سه ماه پس از سفرش شروع کرد به حل ایرادات خودش و آرام‌آرام شروع به که کم کردن قضاوت خود کرد؛ من ندیدم که شخصی را قضاوت کند و گلایه کند.
به‌مرورزمان که سفر او طولانی‌تر شد، رابطه او با خانواده‌اش بهتر شد؛ وقتی در صراط مستقیم باشید همه‌چیز خوب می‌شود و به لطف خداوند محمد نیز در کنگره خدمتگزار شد و در پایان این تولد را به محمد عزیز، خانواده محترم ایشان و تمام مسافران و همسفران نمایندگی پردیس تبریک میگویم.

برگزاری مراسم تولد

اعلام سفر مسافر محمد:
سلام دوستان محمد هستم یک مسافر، با تخریب بیش از 10 سال وارد کنگره شدم آخرین آنتی ایکس مصرفی شیره مدت سفر اول 10 ماه 17 روز، روش DST داروی درمان شربت OT راهنما آقا کیان رهایی 1 سال 1 ماه 15 روز، مسافر سیگارم هستم راهنما آقا کیان رهایی 11 ماه ورزش در کنگره طناب‌کشی.

آرزوی مسافر محمد:
آرزو می‌کنم همه‌ی کسانی که راه کنگره را پیدا نکرده‌اند و دچار مشکلات هستند راه کنگره برایشان نمایان شود تا بتواند به رهایی برسند.

سخنان مسافر محمد:
خداوند را شاکرم برای اینکه ناممکن‌ها را برای من و خانواده‌ام ممکن کرد از استاد سردار تشکر می‌کنم؛ بخش از وجودم در کنگره را مدیون ایشان هستم چون از زمانی که وارد لژیون سردار شدم اتفاقات بسیار خوبی برایم رخ‌داده؛ از راهنمایم تشکر می‌کنم که من را از تاریکی‌ها به‌طرف روشنایی هدایت کردن‌اند. دوستان زیادی در مشارکت از من تعریف کردند، باید بگویم من اگر خوب شدم این اتفاق را مدیون کنگره 60 هستم و قبل از ورود به کنگره منیت بسیاری داشتم که با آموزش‌های کنگره توانستم از این موضوع عبور کنم.
زمانی که وارد کنگره 60 شده بودم زندگی‌ام همانند یک بشکه باروت بود که هرلحظه امکان داشت با یک جرقه نابود بشود؛ بعد از گذشت چند هفته از حضورم در نمایندگی رودهن، برای همسفرم سؤال شد که من به کجا می‌روم، زمانی که همسفرم متوجه شد و به کنگره آمد، بعد از اولین جلسه مشاوره رفتارش بسیار تغیر کرد؛ درصورتی‌که من همیشه اعتیادم را از همسفرم پنهان می‌کردم. اگر من امروز به حال خوبی دست پیدا کردم این حال خوب را مدیون آموزش‌های کنگره 60 هستم و راهنمایم هستم؛ زمانی که وارد لژیون آقا کیان شدم با خودم پیمان بستم که گوش‌به‌فرمان ایشان باشم و هر چه را که ایشان گفتند انجام دادم؛ هر مشکلی که برایم در طول سفر پیش می‌آمد به من می‌گفتند که تو فقط در مسیر بمان تا درست بشود، شما زمانی به یک رهایی شیرین می‌رسد که گوش‌به‌فرمان راهنمایتان باشید زیرا راهنمایان کنگره 60 را سیستم هستی انتخاب می‌کند.
روز اولی که در جایگاه تازه واردین حضور پیدا کردم همه اتفاق‌تر که الآن برایم رخ‌داده است را در ذهنم تصور کردم؛ خدا را شاکرم که به تمامی‌شان رسیدم، خدمت گذار شدم، خدمت گذار می‌مانم و امیدوارم که به جایگاه راهنمایی برسم.
تشکر می‌کنم از راهنمایان همسفرم که با آموزش‌هایشان باعث شدند همسفرم در کنگره حضور پیدا کنند؛ همچنین از همسفر خودم که در طول مهروموم‌های اعتیادم بسیار ایشان را آزار دادم؛ از همسفرم ممنونم که در این مسیر همراه من بود، از پسرم تشکر می‌کنم همچنین از تمامی شما که امروز در این جشن حضور دارید.

سخنان راهنمای همسفر زهرا:
جشن تولدها در کنگره به ما یک پیام را می‌رساند، یک تازه‌وارد در زمان ورودش به کنگره 60 از همه‌چیز خسته شده است و کنگره 60 مکانی است که به آنجا پناه آورده؛ آقای مهندس در سی‌دی‌ها بارها تأکید کرده‌اند که باید یاد بگیریم که زندگی را، زندگی کنیم؛ که راه آن آموزش گرفتن، تزکیه و پالایش است.
گاهی چیزی راداریم ولی آن را فقط برای خودمان می‌خواهیم، گاهی من چیزی را به دست می‌آورم و آن را به دیگران وزندگی آنان می‌بخشم؛ گاهی متفاوت است چون در هر جایگاه، آموزش متفاوتی را دریافت خواهم کرد؛ به‌مرور یاد می‌گیرم که زندگی را، زندگی کنم.
امیدوارم که امسال آقای محمد و هم‌سفرشان شال راهنمایی را دریافت کنند؛ زندگی وزندگی کردن را به دیگران بیاموزند، برای رسیدن به گنج درون باید ابتدا درون ویران شود.

سخنان همسفر زهر:
اگر آقای مهندس کنگره 60 را تأسیس نکرده بودند خدا می‌داند امروز کجا بودیم و چه سرنوشتی در انتظار ما بود، از آقا کیان عزیز متشکرم که مسافر مرا به سمت رهایی هدایت کردند همچنین از خانم شادی متشکرم که در لحظات سخت سفر مرا یاری دادند، از مسافرم تشکر می‌کنم که در این مسیر قدم برداشتند برای حال خوب خود و خانواده ما تلاش کرد.

عکاس: مسافر پویان
نتظیم و ارسال: مسافر سیاوش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .