English Version
English

هر چیزی را نبینم، هر چیزی را نشنوم و هر چیزی را بر زبان نیاورم...

هر چیزی را نبینم، هر چیزی را نشنوم و هر چیزی را بر زبان نیاورم...

دستورجلسه این هفته قضاوت و جهالت می باشد؛ منظور این است که؛ قضاوت کردن در مورد کارهایی که به ما مربوط نیست عین حماقت و جهالت است.
ما در آموزش های کنگره آموختیم که هر کاری که به انسان ضرر می زند، ضدارزش محسوب می شود و باید از آن پرهیز کرد. همانطور که مواد مخدر، الکل، افکار منفی انسان را از حالت تعادل طبیعی خارج می کنند و سیستم شبه افیونی بدن را به هم می ریزند به همان میزان هم قضاوت کردن نابجا، غیبت کردن، تجسس و ... سیستم بیوشیمی انسان را دچار اختلال می کنند و آرامش را از انسان می گیرند، و در ادامه انسان را دچار کابوس های شبانه، بی خوابی، بدخوابی، استرس، اضطراب ، ناآرامی و در کل دچار بیماری می کنند.
قضاوت کردن باعث می شود که انسان فقط عیوب دیگران را ببیند و از عیوب خود غافل شود و در نتیجه هیچ تغییر و رشدی در شخص بوجود نیاید زیرا زمان و انرژی خود را دارد صرف دیدن عیوب دیگران می کند.
حال سوالی که پیش می آید این است که چرا من با وجود اینکه می دانم قضاوت کردن تخریبهای زیادی برای من دارد اما باز گاهی دچار این عمل ضدارزش می شوم؟ چرا می دانم ولی نمی توانم؟
در پاسخ باید گفت چون درست نمی دانم. آقای مهندس می فرمایند وقتی انسان چیزی را خوب درک کرده باشد محال است که نتواند انجام دهد. پس برای اینکار باید مداوم در حال آموزش باشم و علت دیگر اینکه اکثر کارهای ضدارزشی از جمله قضاوت کردن در ابتدا بسیار جذاب و شیرین می باشند و جاذبه قوی دارند هر چند که در آخر به بدبختی و شر و ناآرامی ختم می شوند.
حال چه چیزی کمک می کند که من راحت تر بتوانم دست از این کار ضدارزش قضاوت بردارم؟
مطلبی که دانستن آن به شخص من خیلی کمک کرد تا بتوانم قضاوتهای کمتری داشته باشم؛ مطلب آقای امین در این مورد بود که می فرمایند وقتی من صفتی را در دیگران می بینم حتما آن صفت در درون من هم هست که من آن صفت را می بینم و تشخیص می دهم حتی اگر شده در لایه های زیرین من باشد و برای اینکه مفهوم این مطلب را بهتر درک کنیم آقای مهندس مثال زیبایی زدند که وقتی یک شخصی مثلا ماشین پیکان دارد هر چه ماشین پیکان در خیابان می بیند حتی اگر چندین متر از او دور باشد به راحتی آن را تشخیص می دهد چون خودش آن را دارد.
مورد بعدی برای اینکه کمتر درگیر قضاوت شوم اینکه توانایی این را پیدا کنم که افسار ذهنم را در دست بگیرم و یاد بگیرم که به چیزهایی که برای من فایده ای ندارد و به من مربوط نمی شود فکر نکنم و روی آنها تمرکز نکنم.
انسانی که از تجسس در کار دیگران و فضولی دوری می کند و با خود می گوید به من چه ارتباطی دارد کمتر درگیر قضاوت می شود. همچنین زمانی که من بدانم وقتی در مورد دیگران قضاوت می کنم، آن وقت خداوند هم اذن می دهد تا دیگران در مورد من قضاوت کنند حل مشکل قضاوت کردن در من آسان تر می شود.
مورد بعد اینکه بتوانم حس های ظاهری خود را کنترل کنم. هر چیزی را نبینم، هر چیزی را نشنوم و هر چیزی را بر زبان نیاورم یعنی بتوانم یک مقداری گذشت کنم و برخی موارد را و اشتباهات دیگران را نادیده بگیرم و به پای جهل و ندانستن آنها بگذارم.
همانطور که گفتیم قضاوت کردن جاذبه دارد باید بتوانم از جاذبه قضاوت کردن عبور کنم تا درگیر این عمل نشوم.
و مورد آخر که به ذهن من می رسد اینکه سعی کنم خوبی های دیگران را ببینم تا عیوب آنها به چشم من بزرگ نیاید و اگر نتوانستم عیبش را نادیده بگیرم حداقل بگردم و دو تا خوبی و حسن در او پیدا کنم تا کمی آرام شوم تا بتوانم از قضاوت کردن پرهیز کنم.
در کل انسان باید در صور پنهان خود رشد کند و یک سری تغییراتی در خود بوجود آورد و این کار با زور زدن و تقلا کردن و یک شبه امکان پذیر نمی باشد  بلکه مستلزم این است که همیشه در حال آموزش باشد و دانایی خود را بالا ببرد تا با تکرار و تمرین و انتخاب های درست تغییرات اندک اندک در او ایجاد شود و او تبدیل به انسانی شود که از ضدارزشها فاصله گرفته و به آرامش نزدیک می شود.
با یک داستان جالب و کوتاه در مورد قضاوت کردن سخنان خود را به پایان می رسانم.
یک زن و شوهری محل سکونت خود را به تازگی تغییر دادند و به منزل جدید رفتند. هر روز صبح زن از پنجره اتاقش نگاهی به منزل همسایه می انداخت و به همسر خود می گفت: زن همسایه کدبانو نیست. لباس هایی که می شوید و روی بند می اندازد همیشه پر از لک و کثیفی است. تا اینکه یک روز صبح که بلند شد دید لباس ها این بار تمیز شده، به همسرش گفت: انگار زن همسایه یادگرفته لباس ها را خوب بشوید. همسرش به او می گوید: من امروز صبح قبل از اینکه تو بیدار شوی، شیشه پنجره اتاقت را تمیز کردم.


نویسنده: همسفر زهره
تایپ، ویراستاری و ارسال: همسفر زهره
همسفران لژیون بندرعباس

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .