دوازدهمین جلسه از دور دوم جلسات لژیون سردار نمایندگی وکیلی یزد به استادی راهنما همسفر راضیه و به نگهبانی دنور همسفر زهرا و دبیری دنور همسفر فاطمه با دستور جلسه «حرمت کنگره۶۰ و چرا رابطه کاری و مالی در کنگره ممنوع است؟» در روز دوشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۴۵ دقیقه آغاز بهکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان لژیون سردار سپاسگزارم که این اجازه را به من دادند تا در این جایگاه آموزش بگیرم و از خداوند بهخاطر این لحظهها سپاسگزار هستم
در مورد دستورجلسه حرمت میدانیم که حرمت کنگره دوبار خوانده میشود و در مورد چه ارزشهایی صحبت میکند که همه شما حفظ هستید. کنگره مکان امن و مقدسی است و باید در آن دروغ نگوییم، قضاوت نکنیم، تجسس نکنیم و....
بهنظر من اصل موضوع همین رابطهای است که بعد از حرمت آمده و در کنگره این رابطهها منع شده؛ اگر رابطه شکل بگیرد تمام آن چیزهایی که از اول تا آخر حرمت خوانده میشود ناخودآگاه اتفاق میافتد، شاید اگر کسی در خودآگاه خودش بگوید که من چون آموزش گرفتم اگر رابطهای داشته باشم درست عمل میکنم؛ ولی در ناخودآگاه یک اتفاقاتی میافتد که دست من راهنما و رهجو نیست. اول اینکه قوانینی که وجود دارد بهخاطر رنج کشیدن من نیست و به این دلیل نیست که من سختی بکشم. این قوانین برای این است که کنگره مکانی است که گروهی از افراد اینجا آموزش میگیرند و خدمت میکنند تا به درمان برسند؛ پس باید فعالیتهایی که انجام میشود بر اساس یکسری ضوابط و معیارهای منطقی باشد تا آن آرامش اتفاق بیفتد و پذیرفتن این قوانین کار را خیلی راحت میکند، در مقابلش انکار این قوانین باعث میشود که کار خیلی سخت شود و حضور من در این مکان با مشکل روبهرو بشود. ما میگوییم مکان امن، وقتی که دقت بکنیم، میبینیم که ساختمانهای زیادی در کنگره داریم و تدبیر آقای مهندس از ابتدا استحکام پایههای مالی بوده است؛ اگر ما همین شعبه را در نظر بگیریم شاید فقط صد خانواده که درگیر اعتیاد هستند اینجا حضور دارند و شاید هزارانهزار خانواده دچار اعتیاد هستند که از این نعمت محروم هستند؛ پس استحکام پایههای مالی و توجه هر کدام از این اعضا به پایههای مالی باعث میشود که مکانهای امن بیشتری را داشته باشیم و این مکانهای امن بهخاطر این است که این پرستیژ و حرمت اعضا حفظ بشود، اگر مکانهای کنگره که در تمام شهرها وجود دارند، مال خود کنگره نبود آيا پرستیژ افراد کنگره حفظ میشد؟ قطعاً حفظ نمیشد؛ پس همه اینها بهخاطر این است که آرامش ما حفظ بشود؛ بنابراین اول این حضور در لژیون سردار و استحکام پایههای مالی که از ابتدا تدبیر آقای مهندس بوده است نباید هیچ وقت نادیده گرفته بشود و نباید از کنار آن خیلی راحت عبور کنیم.
مسئله بعدی که راجع به آن صحبت میکنیم، چرا رابطه کاری و مالی نباید وجود داشته باشد؟ استاد امین در سیدی حس میفرمایند: اگر قوانینی وجود دارد بهخاطر خودتان است. اگر میگوییم قضاوت نکنید به این دلیل است که نیروهای منفی بسترشان فراهم نشود و نیروهای منفی نتوانند بر ما تسلط پیدا کنند. حالا چطور این اتفاق میافتد؟ نیروهای منفی خیلی راحت با لباس تقوا وارد میشوند و ذرهذره و آرام شروع به تخریب میکنند. زمانیکه یک راهنما و رهجو با هم در ارتباط باشند و با هم به تفریح بروند حس رهجو نسبت به راهنمایش و شخصیت راهنمایش تغییر پیدا میکند و وقتی مدت زمان زیادی در کنار همدیگر قرار بگیرند قطعاً وقتی دوباره به لژیون برگردند اگر راهنما بخواهد که رابطه راهنما و رهجو حفظ بشود این در ناخودآگاه رهجو اتفاق میافتد و دیگر آن شخصیت و حریم حفظ نخواهد شد. همچنین برای همسفرها اگر رابطه بیرونی وجود داشته باشد؛ همین قضاوتها، تجسسها، سرزنش کردنها، غیبت کردن و دروغ گفتن همه اینها شروع میشود و پایه و اساس همه اینها ارتباطی است که در کنگره منع شده است.
تجربهای که من خودم داشتم، رابطه مالی و خانوادگی بود. بهای آن را پرداخت کردم و خیلی حس بدی داشتم؛ وقتی فردی که به او کمک کرده بودم به کنگره نمیآمد مدام در ذهنم میگفتم نکند که خجالت کشیده و شاید زمان واریز پولش فرارسیده و نتوانسته پول من را پس بدهد و الآن حضور پیدا نکرده و خیلی حال بدی داشتم و متأسفانه من این طغیان را انجام دادم.
آقای مهندس در سیدی طغیان میفرمایند: طغیان وجود دارد ما نمیتوانیم، بگوییم که چرا وجود دارد؟ مهم این است که آن را کنترل کنیم و بتوانیم از آن بیرون بیاییم، کنترل آن هم این است که دید خود را وسیعتر کنیم و با فکر و عقل مسائل را حل کنیم.
در سیدی معبد آقای مهندس میفرمایند: توی تلهافتادن اجتنابناپذیر است. مهم این نیست که توی تله بیفتید، مهم این است که بتوانید از آن تله بیرون بیایید. اگر رابطهای و تلهای وجود دارد و میخواهم از آن بیرون بیایم باید در مسیر درست قرار بگیرم. آقای مهندس مسیر درست را همان رفتن به سمت روشناییها و نور عنوان کردند. ایشان یک جاده و مسیری را برای ما فراهم کردند که این مسیر علامتگذاری شده، همه قوانین در آن وجود دارد و مبدا، مقصد و هدفش مشخص است. اگر من بخواهم به آن مقصد و هدف خودم برسم باید این قوانین و ضوابط را رعایت کنم و اگر از این قوانین عدول کنم از گاردریل جاده رد شدم و سقوط من حتمی است که ناخودآگاه به بیرون پرت میشوم.
ما در کنگره یاد گرفتیم که تمام هستی در هستی ماست، ذراتی که خواستههای مشترکی دارند کنار هم جمع میشوند و یک ساختار را بهوجود میآورند. به نظر من اگر که این روابط وجود داشته باشد من بستری را فراهم کردم که تمام آن نیروهای منفی و بازدارنده رشد کنند. اگر در نظر بگیریم یک راهنما از یک رهجو پول قرض گرفته یا برعکس، وقتی رهجو در لژیون دیر بیاید راهنما ناخودآگاه نمیتواند خیلی به او گیر بدهد حتی اگر خیلی محکم بخواهد حرفش را بزند، میگوید: چرا دیر آمدی؟ اگر این رابطه مالی انجام نشده باشد و طبق ضوابط و قوانین عمل کند خیلی راحت میتواند بگوید که چرا دیر آمدی و باید به مرزبانی بروی؛ پس ناخودآگاه این اتفاق میافتد و آن نیروهای منفی هستند که به رهجو میگویند: دیدی که هیچ فرقی با رهجوهای دیگر نداشتید و حتی ممکن است که این رهجو دیگر به شعبه نیاید و خیلی دلایل دیگری که باعث شده آقای مهندس روابط بیرون از کنگره را منع کنند.
خدا را شکر که ما این مسیر را داریم و میتوانیم در کنار این قوانین و ضوابط به آن مقصد و هدف برسیم.
در کنگره جایگاههای سردار، دنور، پهلوان و... بر مبنای همین حرمتها، قوانین و آموزشها شکل گرفتند و افراد به توانمندیهایی دست یافتند که میتوانند منفعت دیگران را به منفعت خود ترجیح بدهند.
از اینکه به حرفهای من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
![](/EditorFiles/Image/%d8%ac%d9%84%d8%b3%d9%87(34).jpg)
بخشی از مشارکت اعضا:
راهنما همسفر فهیمه
یکسری حرمت و قوانین را آقای مهندس برای ما مکتوب کردند و نوشتند که بر اساسِ تجربه، آزمون و خطاهای صورت گرفته در کنگره بود و برای همین تدوین شد تا از تکرار مجدد این اشتباهات جلوگیری شود.
آقای مهندس تعریف کردند که یک راهنمایی از رهجویی پول قرض گرفتند و در ادامه باعث شد که با هم ارتباط بیشتری برقرار کنند و کمکم به بیراهه بروند و دوباره مواد مصرف کنند؛ به خودم گفتم وقتی برای یک راهنما چنین اتفاقی میافتد! دیگر چه انتظاری میشود از سفراولیها داشت که مطمئناً تکلیفشان مشخص است.
به زبان ساده اگر بگویم؛ اینگونه نبود که آقای مهندس یکشبه حرمت را برای ما تصویب کنند؛ چون واقعاً این اتفاقات در کنگره۶۰ افتاده و به همین علت خیلی از افراد از محیط کنگره دور شدند. جالب اینجاست که سیستم کنگره به شکلی است که اگر در مسیر باشید و تابع حرمت و قوانین باشید در شرایط خیلی خوب میتوانید به رهایی برسید اما اگر خلاف این قوانین حرکت کنید به راحتی از سیستم خارج میشوید؛ پس بدانیم که این قوانین وضع شده تا به راحتی بتوانیم سفر کنیم و به تعادل برسیم.
انشاءالله که بتوانیم تکتک این حرمتها را رعایت کنیم تا آرامش، تعادل و رهایی را هم به خودمان و هم به دیگران هدیه بدهیم.
![](/EditorFiles/Image/2121(7).jpg)
همسفر لیلا.ق
وقتی به معنی حرمت و حریم توجه میکنم، به نظرم یک تابلوی ایست میباشد برای من که حق ندارم وارد حریم خصوصی دیگران شوم. برای هر مسئله یا رویدادی در زندگی یک حرمت و حریمی قائل شدهایم و تمام حرمتهایی که در کنگره۶۰ به عنوان نوشتار درآمده، تجربههایی است که در طی سالیان به دست آمده تا افرادی که در این مکان وارد میشوند آماده آموزش شوند و به راحتی آموزش بگیرند.
امن بودن به این معناست؛ زمانی که در هرجا قانون رعایت شود، باعث میشود خواه یا ناخواه تبدیل به مکانی شود که امنیت در آنجا موج میزند.
جالب است که از کودکی به ما حرمت را آموزش دادند که به بزرگترت احترام بگذار، جلوی بزرگتر پایت را دراز نکن، دروغ نگو و... همه این چیزها را بلد بودم؛ ولی آنگونه که برایم نهادینه شود و به عنوان یک ارزش نگاه کنم زمانی بود که وارد کنگره شدم و به این واقعیت رسیدم. فکر میکنم حرمت یک نوع قانون است و یک سپر دفاعی برای هر شخص میباشد؛ مانند یک هاله تابان که فرد با داشتن آن در اطرافش احساس آرامش میکند.
آقای مهندس به من یاد دادند که وقتی حرف میزنید یعنی دارید وارد حریم زندگی افراد میشوید و شاید افراد دوست نداشته باشند شما بعضی جاها نظر بدهید. فکر میکنم تمام مشکلاتی که در زندگی داریم به خاطر این است که حرمت و حریم خودمان را نمیدانیم. خیلی وقتها شده که حریم خودم با مسافرم یا فرزندم را نمیدانستم که اینها باعث یکسری مشکلات و ناراحتیهایی در بین ما میشد.
اگر در نظر بگیرم میبینم که یک فرد هنجارشکن و فردی که به حریم دیگران احترام نمیگذارد و به راحتی وارد حریم دیگران میشود هم برای خودش حریمی دارد و وقتی در اوج ناراحتی باشد دوست ندارد کسی وارد حریمش بشود؛ پس نتیجه میگیرم قوانین و نوشتارهایی که در کنگره۶۰ به عنوان حریم آمده چیزهایی بوده که از طرف خِرَد جهانی هم قابل قبول هست، چیزهایی که همه قبول داریم و از آنها لذت میبریم که افراد وارد حریم شخصی ما نشوند، به ما دروغ نگویند و خودمان هم دروغ نگوییم.
در مواقعی مسئلهای برایم پیش میآمد و میدیدم افراد مرتب از من سؤال میکنند، وقتی از راهنمایم پرسیدم، به من گفتند: شما خودت باعث میشوی که وارد حریمت بشوند و میبینم که درست است، در این مواقع باید برگردم به درون خودم چون حتماً خودم رفتاری داشتم که اجازه دادم طرف مقابل وارد حریمم شود.
![](/EditorFiles/Image/2121(8).jpg)
همسفر افسانه
منِ رهجو به کنگره میآیم تا بتوانم چیزی کسب کنم و یک چیزی به من اضافه شود، انرژی بگیرم و یک مقدار جزئی بیشتر از قبل از زندگیام لذت ببرم؛ همه اینها در گرو این است که قوانین، حرمتها، اندازه و فاصلهها را رعایت کنم.
آقای مهندس در حرمت مواردی را به عنوان ضدارزش قرار دادند که دو دستهاند؛ دسته اول ضدارزشهایی که خِرَد جهانی هم آنها را ضدارزش میداند؛ مانند دروغ گفتن، غیبت کردن و... اما دسته دوم ضدارزشهایی هستند که خِرَد جهانی آنها را ضدارزش نمیداند؛ مانند ارتباطِ مالی، کاری و خانوادگی برقرار کردن، تلفن دادن و... که رعایت دسته دوم هم بسیار مهم است؛ زمانی که تلفنی با دیگر افراد کنگره ارتباط برقرار میکنیم، با هم دردودل میکنیم و از مسافرمان میگوییم این باعث میشود که انرژی ما گرفته شود و به جای اینکه حواس و تمرکزمان روی آموزش گرفتن باشد، وارد حاشیههای بیمورد شویم.
مسافر من با خواسته بسیار قوی وارد کنگره شد، ابتدا سفرش را خیلی خوب شروع کرد اما به خاطر ارتباط داشتن با سفراولیها، واردِ حاشیهها شد، در ادامه هدفش برایش کمرنگ شد و این یکی از بزرگترین دلایلی بود که سبب شد سفر استانداردی نداشته باشد.
من روز اولی که به کنگره آمدم و حرمت را شنیدم فهمیدم اینجا جایی است که درمان قطعی انجام میشود؛ موارد مطرح شده در حرمت برای سفرِ یک مسافر خیلی مهم است. با توجه دقیق به حرمت کنگره، من میتوانم دوباره مهر تاییدی بزنم روی اینکه آقای مهندس یک متفکر خیلی بزرگ و اندیشمند بسیار والامقامی هستند؛ اینکه تمام نکات ریز را در نظر گرفتند که هر فردی با هر تخریبی و هرگونه مصرفی وارد کنگره شود اگر حرمتها را رعایت کند میتواند سفر اول را به خوبی به پایان برساند.
گفتن همه این حرفها خیلی راحت است ولی اینکه من بخواهم تجسس نکنم، غیبت نکنم و... خیلی سخت است؛ من که بیش از یکسال است به کنگره میآیم، میبینم گاهی به کارهای ضدارزشی خود لباس تقوی میپوشانم و در بعضی از جمعها واقعاً لذّتبخش است که بنشینیم و غیبت کنیم، هنوز باید خیلی تمرین کنم تا بتوانم از اینها فاصله بگیرم. امیدوارم با آموزشهای کنگره و تمرین و تکرار روی خودم و تمرکز روی مشکلات و اشتباهات خودم بتوانم به مسیر درست نزدیک شوم.
تایپ و ویرایش: دبیر لژیون سردار همسفر فاطمه و رابط خبری لژیون سردار راهنمای تازهواردین همسفر سمیه
ارسال: همسفر افسانه لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
548