سیزدهمین جلسه از دوره هفدهمین سری کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ ویژه مسافران و همسفران نمایندگی یحیی زارع میبد با استادی دیدهبان پورتال مسافر مهدی سنچولی و نگهبانی مسافر مجتبی و دبیری مسافر محسن با دستورجلسه «حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» در روز پنجشنبه هفتم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز بکار نمود.
![](/EditorFiles/Image/IMG_%db%b2%db%b0%db%b2%db%b4%db%b0%db%b6%db%b2%db%b7_%db%b2%db%b3%db%b1%db%b4%db%b4%db%b5.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم مسافر، خداوند را شاکرم که در شعبه یحیی زارع میبد در خدمت شما عزیزان هستم و برای من باعث افتخار است که اولین بار در این جایگاه در خدمت شما هستم؛ امروز با گروهی از دوستان از مشهد و تهران همراه من آمدند که برای راهاندازی پورتال کنگره ۶۰ شعبههای میبد، یزد، کرمان و شیراز و این اتفاق را بههمهی شما تبریک میگویم به خاطر اینکه در جریان جدیدی که کنگره دارد حرکت میکند روی بحث پورتال و جریان ثبت اطلاعات مربوط به شعب و داشتن یک مرکز آمار کامل که بتواند به کیفیت درمان افرادی که به ما مراجعه میکنند کمک کند، شما هم جزء اعضایی هستید امروز وارد شدید و عضو جدیدی از این مجموعه شدید و امیدوارم در ادامه کسانی که دستاندرکارند در شعبه؛ با تلاش خودشان بتوانند در مسیر قطار کنگره ۶۰ حرکت بکنند.
راجع به دستور جلسه و بحث حرمتها اگر بخواهم صحبت بکنم خیلی قاطع باید بگویم یکی از مهمترین مسائل در کنگره۶۰؛ حرمتهای کنگره ۶۰ و رعایت کردن حرمتهای کنگره است، ما در نگاه اول حتی اگر به عنوان یک فرد تازه وارد یا سفر اولی یا فردی غریبه در جلسات کنگره بنشینیم خواهیم دید که بعضی از موضوعات در جلسات یکبار تکرار میشوند ولی بعضی از موضوعاتی هست که در طول جلسات دو بار خوانده میشود و این بحث حرمتهای کنگره است که دوبار خوانده میشود و این نشان بر اهمیت آن است، حالا اهمیت آن کجاست؟ خیلی ساده به شما بگویم رعایت نکردن حرمتها در کنگره ۶۰ باعث ایجاد آسیب به ما میشود به بنده به عنوان یک مسافر یا همسفر و در ادامه برای کنگره که در شهر من دارد فعالیت میکند.
کلمه حرمت از حریم میآید؛ یعنی از محدودهای میآید که این محدوده یک سری جایگاهها در آن تعریف شده است؛ مثل خانهای که من دارم درآن زندگی میکنم تصور کنید که مثلاً در منزلی زندگی میکنید که دیوار نداشته باشد، شاید تا حدودی بگوییم که قابل تصور است میشود زندگی کرد، ولی اگر در منزلی زندگی بکنید که پذیرایی آن دیوار نداشته باشد سخت میشود، شاید باز هم بگوییم نه میشود زندگی کرد، ولی اگر در منزلی زندگی کنید که اتاق خوابش دیوار نداشته باشد اصرار هم داشته باشید که در این منزل زندگی بکنید میتوانید تصور بکنید که چه آسیبهایی وچه لطمههایی به خودمان، به زندگی شخصیمان و به حریم خصوصیمان و به جامعه میزنیم! در کنگره ۶۰ نیز آن چیزی که به عنوان حرمت تعریف میشود یک همچین ساختاری هست؛ مانند دیواری برای حفظ خودمان، برای حفظ حریم خودمان در کنگره و برای حفظ جامعه اطرافمان؛ که جامعهی اطراف من که عضو کنگره میباشم، کنگره ۶۰ و لژیون من میباشد و در مجموع کنگره اگر در نظر بگیریم خود حرکت کنگره ۶۰ است، شما فکر کنید که از رأس کار که خود جناب آقای مهندس هستند تا شورای دیدهبانان، حرمتها را رعایت میکنند تا بیاید پایینتر و در شعب و مسافرهای سفر اول، در غیر این صورت چه اتفاقی میافتد؟ ساختاری برای کنگره نمیماند، آن چیزی که امروز باعث شده تا کنگره ۶۰ در مسیر درست حرکت کند، آن چیزی که امروز باعث شده تا کنگره ۶۰ در حواشی نباشد آن چیزی که امروز باعث شده تا کنگره ۶۰ مورد تایید همگان قرار بگیرد در بحث درمان اعتیاد و در مبحث جهانبینی؛ همین است که ما حرمتهایی داریم که این حرمتها را رعایت میکنیم و این حرمتها قوانین عجیب و پیچیدهای ندارد، چیزی است که قوانین بازی من انسان است در جامعهی انسانی، مانند دروغ نگفتن، سرزنش نکردن، حرف یکدیگر را قطع نکردن و نکات تربیتی که از زمانی که من به دنیا آمدم خانواده به من آموزش میدادند و چیزی نیست که بگوییم امروز جناب آقای مهندس یک سری از جملات را پشت سر هم نوشتند و بگویند که حالا بیایید این جملات را رعایت کنید، امروز اگر من به عنوان یک سفر اولی که وارد شعبه میشوم، اگر که یک سری حرمتها وجود نداشته باشد همه مرا به عنوان یک مصرف کننده سرزنش بکنند و هیچکس به من اجازهی صحبت کردن را ندهد، اگر که در اینجا همه پول از همدیگر بگیرند و به همدیگر بازنگردانند، اگر رابطه خارج از کنگره با هم برقرار بکنند، چه چیزی از ساختار کنگره ۶۰ باقی خواهد ماند؟! از تفکر من سفر اولی که وارد این مجموعه شدم که از دنیای تاریک بیرون فرار کردم و به اینجا آمدم تا درمان شوم چه چیزی باقی میماند؟ آیا اساس درمان در اینجا اتفاق خواهد افتاد؟ خیر.
پس اینجا چه فرقی با بیرون دارد اگر همه قرار باشد به هم دروغ بگویند و یا سر همدیگر کلاه بگذارند، یا زمانی که میبینند من یک امکاناتی دارم به مانند بیرون به فکر خالی کردن جیب من باشند، این حرکات باعث از بین رفتن باورهای من نسبت به کنگره و راهنمای من میگردد و در این فضا اصلاً درمانی اتفاق نمیافتد و اساس وجودی من و اساس وجودی کنگره ۶۰ در اینجا زیر سوال میرود.
زمانی که ما میگوییم حرمتهای کنگره ۶۰ پایههای نظم و پایههای برقراری درمان در کنگره ۶۰ میباشد، به این معنا میباشد، حالا این حرمتها در کنگره ۶۰ را اگر در منزل خود ببریم، در منزلی که اصلاً ما چیزی یاد نگرفته بودیم تا بتوانیم حرمت را رعایت کنیم به خانواده دروغ میگفتیم، شلوغ میکردیم، سرزنش میکردیم و در حریم بقیه قرار میگرفتیم، دیگر دراین منزل که نمیشود زندگی کرد، ریشهی بسیاری از بحرانها که ما داشتیم، ریشه بسیاری از مسائلی که بنده به عنوان یک شهروند، به عنوان مسافر داشتم، چون در زندگی شخصی من حرمتها و حریمها رعایت نمیشود، در جامعه نیز رعایت نمیشود.
حال شما تصور بکنید اگر ما رابطه مالی در خارج از کنگره با راهنما داشته باشیم و پولی را قرض بدهیم اگر به هر دلیلی نتوانست پول ما را برگرداند چه اتفاقی میافتد! آن طرف چون نمیتواند پول ما را برگرداند دیگر به کنگره نمیآید و طرف مقابل برای اینکه از دیدن او حالش بد نشود نیز به کنگره نمیآید و دونفر دیگر که به آنها وابسته هستند نیز نمیآیند، در این مرحله کار اصلی ما که اینجا درمان میباشد از بین میرود، چون حرمتها را زیر پا گذاشتیم در بیرون از کنگره ۶۰،یک راهنما فقط در محدودهی درمان فعالیت میکند و نه موضوعات شخصی و اجتماعی رهجوی خود و همسفرانش در غیر این صورت اتفاق بدی میافتد و راهنما جایگاه خودش را نسبت به رهجوی خود از دست میدهد.
رعایت کردن حرمتها و نگاه به حرمتها در هر حرکتی که ما داریم انجام میدهیم یکی از ارکانی که من مسافر و یا من همسفر باید رعایت بکنم، حتی به نظر من آنقدر مهم است که؛ زمانی که یک تازه وارد، به کنگره میآید قبل از اینکه جلسهی اول تازه واردینش بخواهد تمام بشود باید حرمتهای کنگره ۶۰ را چند بار بخواند و به آن فکر کند، یک راهنما در هفتههای اولی که یک تازهوارد؛ وارد لژیونش میشود باید یک بار با آن صحبت بکند و علت رعایت شدن حرمتها را باید به آن آموزش دهد، این چهارچوب حرمت در کنگره ۶۰ میباشد، امروز ما به عنوان یک همسفر و یا یک مسافر آمدیم و در کنگره ۶۰ آموزش میبینیم تا درمان شویم و این قالب را در جامعهی بیرون از کنگره ۶۰ اجرا کنیم، چون من مصرف کننده به عنوان یک مسافر سفر اول و همسفرم بنا به دلایلی وارد کنگره شدیم ،چرا؟ چون ارتباطمان با جهان اطرافمان قطع شده بود و تصمیماتمان به خاطر شرایطی که در زندگی ما وجود داشته تصمیمات غلط بوده و اعتمادمان را نسبت به جامعه از دست دادهایم، قوانین و راهکارهای جامعه را رعایت نکردیم، امروز آمدیم در کنگره حرمت را یاد گرفتیم و رعایت کردن حرمتها را نیز فرا گرفتهایم و قوانین بازی را یاد گرفتیم و باید بتوانیم این را ببریم بیرون از این درها و در منزل و در جامعه خودمان پیاده بکنیم، زمانی که با این تفکر و جهانبینی پیش برویم قطعاً حال بهتری در جامعه خواهیم داشت.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240628_114751_886.jpg)
و نکتهی بعد اینکه رعایت کردن حرمتها و حریمها از طرف من مسافر و من همسفر باعث ایجاد آرامش خاطر دائمی در شعب کنگره ۶۰ میشود و من با رعایت نکردنش باعث نمیشوم که افراد احساس امنیت نکنند در اینجا، آن چیزی که کنگره به ما هدیه داده و آن چیزی که میتوانست چراغ راه ما باشد، در زندگیمان چه در داخل کنگره ۶۰ در طول سفرمان، چه در خارج از خارج از کنگره ۶۰ در کارمان، در شغلمان، در تعاملات اجتماعیمان، در تصمیمی که میخواهیم بگیریم همین حرمتهایی است که دوبار در یک جلسهخوانده میشود و اگر من این حرمتها را سرمشق خودم نکنم یک روزی پیش میآید که از این مسیر خارج میشوم دیر یا زود؛ شاید یک هفته، دو هفته، یک ماه، دو ماه هیچ اتفاقی نیفتد و من خوشحال باشم، هیچ کدام از ما و من مهدی به عنوان یک مصرف کننده شاید در یک سال اول مصرفم میگفتم همه حرف مفت میزنند و من یک سال است که دارم مصرف میکنم و هیچ اتفاقی هم نیفتاد، یک هفته هم هست که مصرف نکردم مگر من مصرف کننده شدهام، امروز شاید این باور برای من پیش بیاید که نه من با رفقایم، با راهنما یا با برادر لژیونیام به بیرون رفتم و هیچ اتفاقی نیفتاد؛ یک روز اتفاق برای من میافتد، یک روز رعایت نکردن این حرمتها یک ساختاری را برای من ایجاد میکند.
یک نکته راجع به حرمتها بگویم و وارد بحث بعدی بشوم اگر که دقت بکنیم نکاتی در مورد حرمتها ما داریم میبینیم که جزو نکات کلیدی هر انسانی هست یعنی؛ آداب، یعنی ادب داشتنِ یک انسان مودب است که حرف نفر کناریاش را قطع نمیکند، یک انسان مؤدب است که تجسس نمیکند، یک انسان مؤدب است که دروغ نمیگوید، یعنی امنیت؛ یک انسان اَمن دروغ نمیگوید، یک انسان امن است که سعی میکند که مال کسی را پایمال نکند، یک انسان امن است که خودش سعی میکند وارد حریم کس دیگری نشود و تاثیر مهمی که رعایت نکردن حرمتها در قبال دیگران برای من دارد این است که؛ اگر من حرمتی را رعایت نکردم و بابت رعایت نکردن آن حرمت باعث شدم که فردی آزرده بشود و باعث بشود به حریمش پا بگذارم یک روز این اتفاق برای خود من حتماً خواهد افتاد، این را همیشه آویزهی گوشتان بکنید، هر زمان در هر مسیری که قرار گرفتید و حرمتهای آن مسیر را خواستید زیر پا بگذارید؛ انسان مختار است میتواند تصمیم بگیرد که این حرمت را زیر پا بگذارد، ولی هزینهاش هم باید یک روز بدهد و هزینهاش هم از جنس خودش اگر بپذیریم خوب انجام میدهیم، یک روز هم میگوییم من هزینهاش هم میدهم ما پذیرفتیم که مواد مخدر مصرف بکنیم هزینهاش هم با زندگیمان دادیم، هزینهاش با جایگاهمان در جامعه دادیم،هزینهاش با آبرویمان دادیم، هزینهاش با افتادن از چشم خانوادهمان دادیم، هزینهاش با از دست دادن شغلمان دادیم، هزینهاش را با از دست دادن خانواده و سلامتیمان دادیم، انتخاب کردیم در این راه که رفتیم هزینهاش بالا بود و ما دادیم امروز هم اگر من انتخاب کنم در کنگره ۶۰ حرمتها را رعایت نکنم هزینهاش هم قطعاً خواهم داد، حالا انتخاب با خود من است میتوانم رعایت کنم، میتوانم رعایت نکنم، در کنگره ۶۰ هیچ چیز اجباری نیست و همه چیز بر اساس آگاهی و محبت است، اگر پذیرفتیم و در مسیر قرار گرفتیم اتفاقات خیلی خوبی برایمان میافتد و اگر نپذیرفتیم زور و اجباری نیست، زور و اجبار این است که همان چیزی که دارم انجام میدهم همان چیز هم پس میگیرم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240627_231208_360.jpg)
استاد در ادامه فرمودند:
من مهدی به عنوان یک مسافر باید یادم باشد که وقتی وارد دنیای مصرف شدم از زمانی که داشتم از مصرف کردنم لذت میبردم، لحظه به لحظه داشتم به خانوادهی خودم که امروز همسفر من هستند ظلم میکردم، لحظه به لحظه داشتم زندگیشان را ازآنها میگرفتم، لحظه به لحظه داشتم به آنها لطمه میزدم، لحظه به لحظه داشتم پیرش میکردم، امروز دری برای من باز شده، معجزه در کنگره ۶۰ اتفاق افتاده، من در مسیر درمان قرار گرفتم و دارم از درمانم لذت میبرم و باید تنهایی لذت ببرم! اگر امروز مسافری اینجا نشسته که مثل من مهدی فکر میکند که نه من تنها میروم، درمان میشوم، چون من خودم مصرف کننده بودم خودم میروم و درمان میشوم، ذرهای از آن محبتی که در کنگره ۶۰ داریم و از آن صحبت میکنیم متوجه نمیشود، چطور روزهای خماری و نشئگی من دردش را همسفرم بکشد، امروز که قرار است حال من خوب بشود و این فضا آرام باشد و این آرامش وجود داشته باشد و این امنیت برقرار باشد دیگر همسفرم همراهم نیست، در درد خماریام و ترکهای ناموفقم همراهم بوده حتی منت هم میگذاشتم که چرا به من رسیدگی نمیکردی من دارم ترک میکنم، امروز که آنقدر قشنگ دارم درمان میشوم جاش این نیست که و اینجا باشد، یک کمی با خودم فکر کنم ما امروز آمدیم اول جلسه میگوییم ۱۴ ثانیه سکوت میکنیم از جهل و ناآگاهی خودمان، بعد یک وقت در مقابل همچین چیزی خودمان جهل و ناآگاهی هستیم حضور همسفر کنار مسافر یکی از ارکان سفر است فرقی نمیکند همسفر میتواند مادر، همسر، خواهر، برادر یا پدر فرد باشد؛ ولی یکی از ارکان سفر است، مال سفر مسافر است و اگر من در شرایطی قرار دارم به عنوان یک مسافر که میتوانم همسفر خودم را بیاورم در جلسه شرکت کند و از این امتیاز و موهبت کنگره ۶۰ استفاده کند، نباید همسفرم را از این موهبت محروم کنم. ممنون که به صحبتهای من گوش دادید.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240628_114714_555.jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240627_231211_084.jpg)
مرزبان کشیک: مسافر ماشاالله
لژیون خدمتگزار: لژیون سوم
تایپ: مسافر سعید لژیون دوم، مسافر علیرضا لژیون چهارم
عکس: مسافر جواد لژیون دوم
ویرایش و ارسال: مسافر سعید لژیون دوم
- تعداد بازدید از این مطلب :
143