English Version
English

قدرت اصلی در این داستان، خواسته‌ها است

قدرت اصلی در این داستان، خواسته‌ها است

سلام دوستان اعظم هستم همسفر میلاد.
خلاصه سی‌دی موسی 2:
قدرت اصلی، در این داستان خواسته‌ها است.
ما برای رسیدن به خواسته‌ها دو الگو داریم، یکی الگوی فرعون، که می‌گوید: خواسته‌ای که من دارم به هر شکل و قیمتی باید به آن برسم، حتی اگر صد نفر، هزاران نفر کشته شوند و نابود شوند اهمیتی ندارد، مهم این است که من به خواسته خود برسم، زمانی‌که به خواسته خودم برسم، به قدرت و لذت می‌رسم، قوی و نیرومند می‌شوم.
خداوند هم خواسته‌ای دارد، زیرا جهان را آفریده، یک نقشه‌ای برای آن دارد باید کسانی باشند، که این نقشه را پیدا نمایند و اجرا نمایند، که آن‌ها همان اولیاء، پیامبران، معلم‌ها و محققین هستند، کسانی هستند که این برنامه را پیش می‌برند، الگوی خداوند هم مشخص می‌شود، خداوند تصمیم داشته بیاید یک قومی را نجات بدهد، تصمیم داشته یک سری آموزش‌ها را به انسان انتقال بدهد و با کمترین کنُش نقشه‌ای می‌ریزد، تا مادر حضرت موسی ظرف چند ساعت برگردد و خود حضرت موسی در کنار مادرشان بزرگ شوند، یعنی آن مادر از فرزندش جدا نشود و آسیب نبیند و فرزند هم بیاید و رشد کند، تا آن برنامه‌ها را اجرا نماید.
ما به عنوان یک انسان، زمانی‌که خواسته‌ای داریم و می‌خواهیم به آن برسیم، باید ببینیم به کدام یکی از این روش‌ها نزدیک‌تر هستیم.
آیا زمانی‌که می‌خواهیم خواسته‌‌هایمان اجرا شود، تخریب زیادی به وجود می‌آوریم، تا آن اتفاق بیوفتد؟ یا خیر؟ طوری عمل می‌نماییم، که حق کسی ضایع نشود، دل کسی نشکند و کسی از مسیر زندگی خارج نشود.
اگر شما برای‌ رسیدن به خواسته‌‌های‌تان هرکاری می‌کنید، شما به نیروی شیطانی نزدیک هستید، ناخودآگاه روش‌‌تان، روش منفی است، اما اگر با کم‌ترین کُنش و کم‌ترین تخریب است، شما به خداوند و به نیروهای الهی نزدیک هستید، پس خواسته‌ سر جای خودش، روش رسیدن به خواسته بسیار مهم است.
خداوند می‌آید؛ فرصت می‌دهد به حضرت موسی و می‌گوید: برو به فرعون بگو که تبهکار است، یعنی تباهی و خرابی به وجود می‌آورد و چیزی که باعث شد، فرعون از این روش استفاده کند، تکبرش است، که فکر می‌کند از همه بهتر است؛ خداوند به حضرت موسی می‌گوید: برو با نرمی و زبان خوش صحبت کن، یعنی باز هم تصمیم داشته است که به ایشان فرصت بدهد، تا دوباره برگردد و حضرت موسی می‌رود و معجزات خود را می‌برد.
فرعون می‌گوید: شما رفتید جادو یاد گرفتید و می‌خواهید، حکومت را از دست من در بیاورید و فرعون جادوگر‌ها‌ را می‌آورد، تا با حضرت موسی مسابقه بدهند؛ حضرت موسی عصا را می‌زند و تمام جادوها از بین می‌روند و جادوگرها ایمان می‌آورند، اما فرعون ایمان نمی‌آورد.
خداوند عذاب نازل می‌کند، که همان شکافتن دریا است و حضرت موسی و قوم‌شان نجات پیدا می‌کنند و فرعون در دریا غرق می‌شود.
در کلام الله مطرح شده است، که جادو وجود دارد و استفاده می‌شود، جادو روی القاء اثر می‌گذارد، یعنی خودش کاری را انجام نمی‌دهد، مستقیم روی ذهن انسان القاء می‌نماید.
داستان دریا؛ همان داستان علم هم می‌تواند باشد، که حضرت موسی دریای علم را می‌شکافد و آن دانشی که به وجود می‌آید باعث می‌شود، انسان‌هایی که در اسارت هستند، به واسطه‌ی آن دانش از اسارت آزاد شوند و قومی که از تاریکی نجات پیدا کرده بودند، می‌خواستند بروند و برای خود‌‌شان زندگی کنند، حضرت موسی می‌رود، که فرامین را برای زندگی کردن اقوام بیاورد و بعد از این‌ که حضرت موسی دیر می‌کند، سامرین می‌آیند و کارشان این بوده است، که اقوام را دوباره به تاریکی برگردانند و حضرت موسی می‌آید، سعی می‌کند، این‌ها را به سمت درست برگردانند، که متأسفانه اکثرشان بر‌ نمی‌‌گردنند؛ خداوند به حضرت موسی می‌گوید: چه شد؟ که تو کارت درست شد، رشد کردی، به اینجا رسیدی، اما قوم‌‌ات وضع‌‌شان خراب شد؟ حضرت موسی می‌گوید: من تصمیم داشتم به خواسته‌هایم از طرف شما برسم، اما آن‌ها تصمیم داشتند به خواسته‌های‌شان از طرف من برسند، بنابراین من رستگار و آن‌ها گمراه شدند.

ویراستاری متن: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون نهم)
ارسال مطلب: همسفر محبوبه رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم)

همسفران نمایندگی بنیان مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .