حرمت یعنی آنچه محترم داشتنش واجب است. حریم برای هر سطحی از جامعه و طبیعت تعریف شده است. کنگره هم به عنوان یک سازمان مردمی دارای حریم است که حفظ آن باعث رشد و توسعه آن شده و افراد در مکانی امن با فراغت بال به درمان میرسند. در کنار هم زمان زیادی را سپری میکنند، به انسانها خدمت میکنند، حتی کودکان بی هیچ ترسی کنار مادر و پدر خود با شادی در محیط کنگره حضور دارند و محیط کنگره را زنده و شاداب نگه داشتهاند.
دستور جلسه هفتگی حرمت کنگره 60 و چرا رابطه مالی و کاری در کنگره ممنوع است، میباشد و صحبتهای بسیاری در این مورد شده است، گفتگویی با راهنما خانم طیبه عزیز داشتیم و نظر ایشان را درمورد خدمت کردن و همچنین حرمت جویا شدیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_092807_607.jpg)
_ حضور در کنگره و خدمت کردن چه تأثیری روی شما داشته است؟
کنگره مکانی است که مسیر حق را طی میکند، مسیر حق مسیری است که با کاربردی کردن آن و مهارتهای این مسیر زندگی ایدهآل را برای خودمان بسازیم. مسیری را طی میکند که چندین سال پدر و مادر به ما آموزش دادند ولی هیچوقت آن را اجرایی نکردیم. با تکرار و تمرین در ما نهادینه میشود و به اجرا در میآید. خدمت کردن هم تأثیر فوقالعاده ای دارد به خاطر اینکه ما تا زمانیکه در موقعیتهای مختلف قرار نگیریم شرایط مختلف را درک نمیکنیم و کاربردی کنیم.
در هر جایگاهی که قرار بگیریم میتوانیم متوجه آموزشها شویم و متوجه شویم چه مقدار از چیزی که به صورت تئوری یاد گرفتیم میتوانیم عملی کنیم، خدمت کردن این فرصت را میدهد که هرچیزی که یادگرفتم به مرحله اجرا در آوریم. گاهی اوقات در خدمت با نقاط ضعف و مثبت خود آشنا میشویم. خدمت کردن حتما در کنگره نباید باشد، در جایگاه همسر، مادر، هیچ فرقی نمیکند در هر جایگاهی آموزشها را قبل و بعد از کنگره و درون کنگره یاد گرفتم میتوانم عملی کنم.
_ با توجه به اعلام زمان آزمون راهنمایی 1403 چه توصیهای برای شرکت کنندگان در آزمون را دارید؟
تجربهای که من دارم و تجربهای که همه راهنماها دارند این است که تا در جایگاه راهنمایی قرار نگیریم ساخت و ساز صورت نمیگیرد،این تجربه من است. بعضی افراد جایگاه راهنما را پشت سر میگذارند ولی هیچ تغییر در آنها رخ نمیدهد ولی جایگاه راهنمایی جایگاهی است که ما برای اینکه کمک دیگران باشیم یا باید مشکل را تجربه کرده باشیم یا خواه ناخواه تجربه میکنیم، من همیشه سوال را تجربه کرده بودم و یا در آن هفته برای من اتفاق میافتاد تا بتوانم پاسخ دهم.
زمانی که با پوست و استخوان موقعیت را درک کند میتواند راهکار خوبی را بدهد. این سخن از دل بر میآید به دل رهجو مینشیند و آن را عملی میکند ولی اگر به صورت تئوری مطالب را حفظ کنم و انتقال دهم رهجو مدت کوتاه به آن عمل میکند و رها میکند و در ذهنش نیست و راهنمایی موفق است که خودش در موقعیت قرار بگیرد و جواب بدهد.
به نظرم هرکس موقعیت دارد این کار را انجام دهد. هر کاری سختی خودش را دارد و اگر بخواهیم بنشینیم این کار را انجام دهند و موقعیت را بسنجند که اگر راهنما شدم هفتهای دو روز دستم بند میشود، پنج شنبهها مهمانی نمیتوانم بروم.
یک سری چیزها باید محدود شود ولی به جای آن انرژی خوبی فرا تر از حال خوب قبل به ما میرسد اینها را در نظر بگیریم و خدمت در کنگره به این صورت نیست که دودوتا چهارتا کنیم که موقعیت را داریم یا نه. باید خدمتی که به ما میرسد را سریع تحویل بگیریم. به ما اگر پیشنهاد استادی، دبیری، مرزبانی شود باید سریع آن را بگیریم و توصیه میکنم بچهها شرکت کنند و هرکس بر حسب نیازش در این جایگاه قرار گیرد، یک زمان ما میگفتیم لیاقت نداشتیم، بحث لیاقت نیست بحث نیاز است و رهجوی که نیاز دارد در جایگاه قرار میگیرد.
رهجوی که نیازش باشد و پیام را دریافت کند نه اینکه در غفلت در جایگاه قرار گیرد و دست خالی جایگاه را ترک کند و حالش خراب است و به هرجا چنگ بیندازد، به حال خوش نمیرسد. انشالله بدون چون و چرا در آزمون شرکت کنیم و اگر نیاز است به جایگاه میرسیم.
_ دستور جلسه هفته حرمت کنگره است نظر شما راجع به جمله اول حرمت «کنگره مکان امن و مقدسی است که هر شخص با وارد شدن به این مکان باید حرمت آن را حفظ کند» چیست؟
کنگره مکان امن شده چون هم راه حقانیت را دارد پیش میبرد و به انسانها یاد میدهد و هم اینکه در یک چهارچوب مشخص و حریم مشخص حرکت را شروع کرده و ادامه میدهد. در این چهارچوب انسانها در کمال آرامش و برای رسیدن به هدف که رهایی از انواع ضد ارزشها و رهایی از طیف پایین نفس لوامه است حرکت کنند و به هدف برسند و در این مسیر تلاش کنند.
در این مسیر هر انسان روی نفس خودش کار میکند، یعنی به غیر از اینکه سفر ایکس انجام میگیرد چون سفر روی نفس انجام میگیرد، نفس از یک نفس ضعیف تبدیل به یک نفس قوی میشود مقدس است و باعث میشود انسانها از درون زنده شوند و احیا شوند و از آن مرداب و بحرانی که درونش بودند به سلامت بیرون بیایند و خودشان را به سلامتی برسانند.
آقای مهندس میفرمایند: اگر میگوییم امن به این معنی نیست که وسایل شخصیم را رها کنم و بروم. امن بودن به خاطر این است که مرزبان دارد، مهمان دار دارد، راهنما دارد و برای هر جایگاه یک افسری گذاشته شده که حواسش به همه جا هست یک دیدبان، یک مسئول گذاشته شده و تمام گزارش ها به دست آقای مهندس میرسد و ایشان همه را بررسی میکند و اگر مشکلی باشد آنها را حل میکند. امنیت به خاطر این است، هیچکس ما را مورد آزار واذیت قرار نمیدهد، با امنیت کامل میرویم و میآییم و افراد در جایگاهها حواسشان به همه چیز هست و ما در امنیت کامل آموزشها را دریافت میکنیم.
_ در مورد دروغ گفتن و سرزنش کردن جناب مهندس این جمله را به کار بردند: مستمع صاحب سخن را سر ذوق آورد. نظر شما چیست؟
مستمع یعنی شنونده. شنونده خوب باعث میشود گوینده پر انگیزه شود و محکم و با انرژی بیشتری صحبت کند. در مورد دروغ و سرزنش و ضدارزشها اگر ما یک شنونده خوب باشیم باعث میشود گوینده به اینکار تشویق شود و با انگیزه بیشتر به ضد ارزش ادامه بدهد و وقتی نگاه کنیم مثل بچههای خودمان در یک سنی به خاطر جلب توجه ممکن است و شرایط هر بچه در هر سنی دروغ بگویند وقتی این کار را انجام میدهند سکوتی که در کنگره یاد گرفتیم کمک میکرد و باعث میشود آن دوره خاموش شود.
اما اگر به آن حرکت یک جور مشتاقانه توجه کنم انرژی میگیرد و تشویق میشود که بهتر از قبل این کار را بکند. نظر آقای مهندس این است که هرجا ضد ارزش دیدیم به جای اینکه شنونده باشیم بسته به شرایط عبور کنیم یا مقابله کنیم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_20240626_092811_957.jpg)
_ با توجه به حرمت کنگره 60، رابطه راهنما و رهجو را چگونه میدانید؟
رابطه راهنما و رهجو باید به صورتی باشد که آن حرمت و حریم حفظ شود، جایگاه راهنما حفظ شود و عزت رهجو حفظ شود. رهجو دارد مسیر مقدسی را طی میکند و باید کاری کنیم هردو به جایگاه هم احترام بگذارند.
رهجو این را از راهنما یاد میگیرد و من راهنما که یک سال، دوسال زودتر در آن جایگاه رهجو قرار گرفتم و یا دانشی که بیشتر از رهجو دارم، از راهنما بیشتر انتظار میرود یک سری کارها را انجام دهد، راهنما اگر اجرا کند رهجو یاد میگیرد و به خودش اجازه نمیدهد که بخواهد رفتاری بکند که راهنما زیر سوال برود. رهجو را نباید از بالا نگاه کنیم چون همه راهنماها رهجوهایی هستند که در جایگاه راهنمایی قرار گرفتهاند و بر حسب نیاز برای اینکه آموزش بگیرند و فرصتی است که خدا در اختیار آنها قرار داده است پس قرار نیست من راهنما از بالا به رهجوی خودم نگاه کنم. ما کنار هم لژیون تشکیل داده ایم که از همدیگر آموزش بگیریم. زمانی که لژیون تمام میشود راهنما سرشار از انرژی است.
کلام آخر....
تا زمانی که در کنگره هستیم متوجه نیستیم کجا هستیم ولی زمانی که دور میشویم، خودم به خاطر زایمان یک سال از کنگره دور شدم فهمیدم کنگره چه جای مقدسی است و هیچ جای دنیا حقانیت را به این زیبایی برای ما باز نمیکند شاید جاهای دیگر باشد ولی به این زیبایی نیست، نباید ملاک ما برای کنگره مسافر باشد بلکه باید هدف رهایی خودمان از ضد ارزشها باشیم. ما ضدارزشهای بیشتری داشتیم و کنار یک مسافر به ما فرصت داده شده به کنگره بیاییم. قدر بدانیم و درست سفر کنیم و یاد بگیریم در جهان هستی خودم حالم را خوب کنم و برای حال خوش از کسی انتظاری نداشته باشم، نیاز به وسیله نداشته باشم. کافی است خدا را دریابم و ایمانم را قوی کنم اگر به باور واقعی برسم آن موقع همه چیز طبق فرمان من پیش میرود.
ما مسافران تنهایی هستیم که تنها به دنیا آمدیم و تنها از دنیا میرویم. جدای اینکه به ما میگویند همسفر ولی در واقع مسافریم و باید درست سفر کنیم اگر در نظر داشته باشیم راحت با مسائل کنار می آیم. همیشه به یاد داشته باشیم که مسافریم و داریم سفر میکنیم. وقتی مسافرت میرویم بهترین لحظات را خلق میکنیم. اگر بهترین هتل برویم، بهترین غذا را بخوریم اگر ذهنم آرامش نداشته باشد مسافرت به من خوش نمیگذرد. پس قبل از هر چیزی مهم تفکر و دانایی من است. انشالله به حق امیرالمؤمنین به دانایی و آرامش ذهنی برسیم که وقتی هر چیزی به دست آوردیم با لذت استفاده کنیم. قدر دان باشیم و نهایت استفاده را بکنیم.
انشالله محکم قدم برداریم. مخصوصاً خودم نیاز دارم چون انسان در زندگی به رب نیاز دارد و تا لحظه مرگ به آموزش نیاز دارد انشالله که همیشه آموزشهای ناب را زیر سایه آقای مهندس بگیریم ممنون.
مصاحبه و تایپ: همسفر فروغ رهجوی راهنما همسفر محدثه (لژیون پنجم)
عکاس خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
ارسال: مرزبان خبری همسفر شهناز همسفران نمایندگی چرمهین
- تعداد بازدید از این مطلب :
87