English Version
English

گروه خانواده - همه ما آینه همدیگر هستیم

گروه خانواده - همه ما آینه همدیگر هستیم

آقای مهندس در تاریخ 1403/01/21 در مورد مبحثی تحت عنوان «رازهای نهان» مربوط به تاریخ 1375/03/03 صحبت کردند.

استاد: «ما همه خوب هستیم و یاد گذشته را می‌نماییم و بابت هیچ‌یک از وقایع گذشته تأسف و تأثری نداریم؛ زیرا هر موضوعی به جای خود هم فرمان است و هم تقدیر و از هیچ‌کدام نباید رو برتابید. سخن من و یا همگی ما با شماست، شما در بعد زمان با کوششی سخت از هیچ موضوعی نباید خوف داشته باشید و یا دور شوید؛ زیرا تقدیر و فرمان الهی است...»

امروزه روزگاری شده که هرکس خداناباور است، یعنی متجدد بوده و خیلی می‌فهمد و کسی که خدا را قبول دارد، یعنی دانش زیادی ندارد. ما صفات خداوند را می‌دانیم؛ ولی ذات خدا را نمی‌توانیم درک کنیم؛ زیرا جهان آفرینش سطحی نیست، برای رفتن از این سر کهکشان راه شیری تا سر دیگر آن باوجوداینکه کهکشان کوچکی است صدهزار سال نوری باید طی‌طریق کرد. سیستم الهی یک سیستم طبقه‌بندی شده، حساب شده و بسیار منظم است. در قرآن در سوره اخلاص آمده: «خداوند نه زاده شده، نه می‌زاید و نه نیازمند است، یگانه است.» ما نمی‌توانیم این قضیه را مجسم کنیم. ما که در زمین زندگی می‌کنیم یک طبقه، یعنی آسمانی بالای آسمان ماست و یک‌سری مطالب از آن آسمان به این آسمان القاء یا مخابره می‌شود، بالای آن آسمان هم آسمان دیگری است و به‌همین‌طریق ادامه دارد و دانش و علم در طبقات بالاتر قوی‌تر است.

سیستم طوری طراحی شده که خود آدم با اعمال خودش، خودش را مجازات می‌کند کسی شما را وارد جهنم نمی‌کند، مثلاً وقتی سرقت می‌کنید، همان سرقت کردن دلیل تنبیه شما در اداره آگاهی است. سیستم خیلی حساب شده است و توسط یک‌سری افراد که همان رسولان هستند دستوراتی برای بهتر زندگی کردن انسان آمده، چون آن‌موقع روانشناسی و... نبود که مردم بدانند برای ازدواج، طلاق، ارث و...؛ چه کاری باید انجام دهند. این دستورات تقریباً در همه کتب آسمانی مثل هم است، مثلاً در کتاب زرتشت مینو همان بهشت، انگره‌مینو یعنی جهنم و امشاسپندان همان فرشتگان و اهورامزدا معادل الله است.

در قرآن سوره‌ای است به نام «حدید» به معنی آهن، در این سوره آمده: «وَ أَنزَلْنا الْحَدیدَ فیه بَأْسٌ شدیدٌ و مَنافعُ للنّاس؛ همانا ما برای شما آهن را فروفرستادیم در آن است آسیب‌های سخت و سودها برای مردم.» آسیب‌های زیادی مخصوصاً در قدیم از آهن می‌دیدند، شمشیر و خنجر از آهن بود، ولی سودهایی هم برای مردم دارد. آهن از کجا به زمین آمده؟ زمین قادر به تولید آهن نیست، برای تولید آهن گرمای ۵۰۰میلیون درجه سانتی‌گراد لازم است، دمای مرکز خورشید 15میلیون درجه است، بنابراین خورشید هم نمی‌تواند آهن بسازد، آهن به وسیله شهاب‌سنگ‌ها به زمین آمده است.

مجموعه ستارگان و خورشید یک عمری دارند، زمانی که سوخت آن‌ها تمام شود متلاشی می‌شوند، قبل از سوره حدید، سوره واقعه است، در این سوره راجع به آینده، کهکشان‌ها، زمین و خلقت صحبت کرده و می‌گوید: «یک واقعه اتفاق می‌افتد که در واقع شدن آن هیچ دروغی نیست.» زمانی که این واقعه اتفاق افتد، زمین ‌می‌لرزد و تکه‌تکه می‌شود. نکته مهم اینکه چندین‌سال قبل می‌گفتند زمین مرکز عالم و ثابت است. در کدام کتاب آسمانی راجع به این قضیه صحبت شده؟ البته کتب آسمانی برمبنای آگاهی و دانش انسان‌ها نازل می‌شد اگر از آن‌ها سوءاستفاده می‌کنند، مثلاً کشیش‌ها میلیون‌ها نفر را در آتش سوزاندند ربطی به مسیحیت ندارد.

وقتی از الهی صحبت می‌کنیم باید درنظر داشت که یک سیستم حساب شده و دقیقی وجود دارد که بر همه چیز نظارت دارد. بارها گفته‌ام ما هیچ نظارتی روی خودمان هم نداریم، ما آمدیم در شهر وجودی ساکن شدیم، کلیه، قلب، کبد و...؛ دارند کار می‌کنند و ما در جریان نیستیم، پس خود ما هنوز سیستم خودمان را نمی‌شناسیم، ویروس کرونا آمد تمام دانشمندان زانو زدند و دنیا به تعطیلی کشیده شد. اگر سیستم الهی را قبول ندارید عاقلانه‌اش این است که بگویید نمی‌دانم، نه اینکه چیزی وجود ندارد، از داخل جیب و کیف خود خبر ندارید، می‌خواهید بگویید در کائنات چه چیزی هست! در مورد الهی یک‌سری خرافات، تعصبات و سوءاستفاده‌هایی وارد می‌شود، اینها خیلی طبیعی است و باید این‌طور باشد، یعنی نیروی منفی باید باشد، وگرنه زندگی ادامه پیدا نخواهد کرد.

در مورد کارهای گذشته نباید تأسف و تأثری داشته باشیم؛ گاهی اوقات مدام داریم تأسف گذشته را می‌خوریم، اگر فلان را نمی‌فروختم این‌طور می‌شد، اگر با فلانی آن رفتار را نمی‌کردم این‌طور نمی‌شد و...؛ از گذشته ممکن است درس بگیریم؛ ولی تأسف نمی‌خوریم؛ زیرا هر موضوعی در جایگاه خودش هم فرمان است و هم تقدیر. زندگی براساس سه پارامتر خواست، تقدیر و فرمان الهی است، تقدیر نامه پیشین است، تقدیر من این است اگر گندم کاشتم، گندم برداشت می‌کنم و اگر حنظل کاشتم، حنظل. هر آنچه از اعمال و رفتار بکاریم، همان را برداشت می‌کنیم، یک‌سری از اعمال ما مربوط به قبل از تولد، یعنی از روز الست یا ازل است که پیمان بستیم و خداوند گفت: آیا من پروردگار شما هستم؟ و ما پاسخ دادیم: بله. ممکن است از آن زمان تا تولد یک‌سری اتفاقات افتاده باشد و تقدیر آن‌ها این است که اینجا در شرایط سخت یا خوب قرار دارم. ممکن است شخصی ازدواج نکند شاید تقدیر یا فرمان این باشد که ازدواج نکند، نباید افسوس بخورد که چرا ازدواج نکرده و خیلی مسائل دیگر.

«در بعد زمان با کوششی سخت از هیچ موضوعی نباید خوف داشته باشید و یا دور شوید؛ زیرا تقدیر و فرمان الهی است. با مسئله  نیک و بد آن کاری نداریم؛ زیرا به نظر و فکر ما ممکن است بد بودنش پرده‌ای از رازهای نهان را باز نماید.» چرا خوف نداشته باشیم؟ چون ممکن است تقدیر یا فرمان الهی باشد، تقدیر که اتفاق می‌افتد با بد بودن یا خوب بودن آن کاری نداریم، چون ممکن است بد بودنش باعث شود پرده‌ای از روی رازهای نهان برداشته شود، اینجاست که می‌گوییم نیروی منفی را نمی‌شود حذف کرد، برای شما مثال روشنی می‌زنم من گرفتار اعتیاد شدم شرایط بسیار سخت بود، مشکلات زیادی داشتم؛ شاید هر روز می‌گفتم کاشکی نبودم؛ ولی نتیجه این شد که پرده از روی خیلی از رازها برداشته شد، چون درون تاریکی رفته و آن‌ها را چشیده بودم و این باعث پرده برداشتن از روی رازهایی شد؛ پس وقتی یک‌سری مشکلات و سختی‌ها برای ما پیش می‌آید درعوض چیزی به ما می‌آموزد، بارها گفتم کسی که به شما بدی می‌کند معلم شماست، کسی که به شما ظلم می‌کند دارد به شما آموزش می‌دهد، او خودش ضربه‌اش را خواهد خورد.

ما باید به اعمال و کارهای خودمان نظری بیندازیم، گاهی کلاه خودمان را قاضی کنیم. یکی می‌گفت: مردم به ریش من می‌خندند، گفت: شاید ریشت خنده‌دار است، یعنی مهم رفتار و کردار ماست، باید به اعمال و رفتار خودمان نگاه کنیم، ببینیم چه برخوردی با دیگران داریم، هرکسی حریمی دارد، حرمت این حریم را چه کسی نگه می‌دارد؟ خود ما، وقتی به کسی گفتی «های» او هم می‌گوید: «هووی» حریم ماست که باعث می‌شود مردم به ما احترام بگذارند. می‌گوید: مردم همه بد هستند، تو باید به رفتار خودت نگاه کنی، هرکجا به مشکلی برخورد می‌کنیم، دوست یا پدر و مادر ما را تحویل نمی‌گیرند باید به خودمان نگاه کنیم، خیلی راحت ما همه را به یکی دیگر حواله می‌دهیم و دیگران را مقصر می‌دانیم، اگر فلانی این کار را نمی‌کرد این‌طور نمی‌شد، همیشه برای توجیه هزاران دلیل می‌آوریم. بارها گفتیم با نادانان سخن مگویید، اگر نادان است از او فاصله بگیرید.

اگر در سفر اول شکست خوردی، نگو تقصیر راهنماست به اعمال و رفتار خودت نگاه کن، ده نفر دیگر با همین راهنما به درمان رسیدند، راهنما شدند، پس تقصیر راهنما نیست. همیشه باید به رفتار خود نگاه کرده ببینیم به دیگران احترام می‌گذاریم، آیا بد دیگران را می‌خواهیم و این‌ها حس است و نمی‌توانیم آن را پنهان کنیم. «حقیقت در اعمال و ادامه نقاب از رخ برمی‌گیرد.» ممکن است امروز به دوست خود دروغ بگویید، ولی وقتی ادامه پیدا کرد پرده از روی آن برداشته می‌شود.

ما به اعمال خود نگاه کرده و شروع به تصفیه آن‌ها می‌‎کنیم، ما انسان‌ها مانند آب گندیده و پر از شن و ماسه‌ای هستیم که باید پالایش شویم. قدیم ما در جوی آب شنا می‌کردیم، الان دست بزنید باید بروید دستتان را ضدعفونی کنید، چه کسی این کار را کرده؟ می‌گوییم ما ملت کهنی هستیم، مسلمانان درجه اولی هستیم، یا به کهن بودنمان می‌نازیم یا به اسلام، چه کسی این بلا را سر جوی‌های آب آورده؟! این‌ها نتیجه رفتار و کردار ماست، همه ما از زمین و آسمان انتقاد می‌کنیم؛ شمال را تبدیل به زباله‌دان کردیم، هرکدام از ما که زورمان نمی‌رسد همه جا را پر زباله می‌کنیم و آن‌ها که زورشان می‌رسد زمین را مصادره کرده، درختان جنگل را قطع می‌کنند خانه و رستوران می‌سازند. در خانه خودمان تخمه‌ای بیفتد فوری آن را برمی‌داریم؛ ولی بیرون غذا و... می‌خوریم ظرف آن را پرت می‌کنیم، اینها رفتار زشت و زننده‌ای است که باعث ایجاد مشکل برای خودمان و دیگران می‌شود.

گاهی شما را تحویل نمی‌گیرند، متوجه می‌شوید به این دلیل است که برادرتان با مردم بدرفتاری کرده یا پدرتان مردم‌آزار بوده است، وقتی نگاه کنیم متوجه می‌شویم مربوط به خودمان می‌شود یا دیگران. در کنگره از همه قشری مانند کارمند، کسبه و تاجر وجود دارد، آن‌ها که دکان‌دار هستند و جهان‌بینی را خوب آموزش دیده‌اند، وضع مالی آن‌ها ذره‌ذره خوب شده، چون فهمیدند وعده خداوند دروغ نیست، با مردم خوب رفتار کرده‌اند، گران‌فروشی و حقه‌بازی نمی‌کنند. وقتی کسی رفتار خلافی انجام می‌دهد خودش را خراب می‌کند، همه مشتری‌ها را از دست می‌دهد، به زمین و آسمان هم فحش می‌دهد که چرا وضع من خراب است. ما همه آینه همدیگر هستیم، راهنمای شما آینه شماست، شما چگونه با راهنما برخورد می‌کنید؟ او هم همین‌طور با شما برخورد می‌کند.

شاگرد به استاد می‌گوید: «مطالبی که می‌فرمایید واقعاً عین قانون است و حقایق ژرفی را آشکار می‌نماید، چگونه می‌توان این مطالب را انتقال داد؟» استاد: «در خصوص بعضی از مسائل به‌صراحت بیان ننمایید؛ زیرا مثل میوه نرسیده می‌باشد که قابل خوردن نیست، در این راه تعصب نداشته باشید.» هر حقیقتی را نباید بیان کنید، چون ممکن است ایجاد بحران و مشکل کند، باید بسنجیم ببینیم قابل گفتن هست یا نه. چیزی را که می‌خواهید بگویید باید ببینید شرایط گفتن آن فراهم است، افکار را پریشان نمی‌کند، اعتقادات مردم را به‌هم نمی‌ریزد؟ نمی‌توان اعتقادات مردم را یک‌دفعه به‌هم ریخت. من هم خیلی چیزهایی را که می‌دانم یا نمی‌گویم یا به‌صراحت نمی‌گویم. چیزهایی را که نباید گفت مثل میوه نرسیده قابل استفاده نیست، هر زمان می‌خواهید حرفی بزنید باید ببینید می‌توانید آن حرف را بزنید یا نه، زیرا هر سخن جایی و هر نکته مکانی (مقامی) دارد

در هیچ مسئله‌ای نباید تعصب داشت، اگر کسی راجع به کنگره یا من حرف بدی زد تعصب نداشته باشید، تعصب باعث تصمیم‌های غلط می‌شود، تصمیم باید بر اساس دانش، ایمان و عشق باشد، من راجع به گفته‌هایم هیچ تعصبی ندارم.

من آنچه شرط بلاغ است با تو می‌گویم
تو خواه از سخنم پند گیر و خواه ملال

راجع به مسائل منفی فکر نکنید، اگر کابوس می‌بینید و صبح تا شب به کابوس‌ها فکر می‌کنید، فکر کردن باعث تشدید آن‌ها می‌شود. مسائل منفی مثل سایه‌هایی هستند که وجود دارند و با فکر کردن به آنها باعث تقویت آن‌ها می‌شویم. برخی گروه‌های خلاف وقتی خلافی انجام می‌دادند دوست داشتند همه بفهمند، وقتی همه راجع به اینها حرف می‌زدند اینها بزرگ می‌شدند. بهترین کار این است که راجع به قطب منفی اصلاً حرف نزنید، همچنین فکر کردن راجع به مسائل منفی باعث قوی شدن آن‌ها می‌شود.

وقتی کسی کابوس می‌بیند و شب تا صبح به آن‌ها فکر کرده و دنبال دعانویس است که آن‌ها را از بین ببرد باعث قوی شدن کابوس‌ها می‌شود. باید در صراط مستقیم پیش برویم و به مسائل مثبت فکر کنیم، نباید به ناامیدی فکر کرد؛ بدترین و مهلک‌ترین سم ناامیدی است، انسان باید همیشه امیدوار باشد و برای امیدواری همیشه راهی هست.

کسی که وسواس یا افسردگی دارد و دائماً می‌گوید من وسواس دارم، افسرده‌ام به اینها دامن می‌زند. افسردگی و ناامیدی مثل باتلاق است هرچه بیشتر بگویید بیشتر در آن فرومی‌روید. به بچه‌ها می‌گفتم هیچ‌وقت از من شنیده‌اید که بگویم خسته‌ام، سختی می‌کشم یا از کلمات منفی استفاده کنم؟! به یاد خداوند و نیرویی باشید که از آن انرژی و قدرت می‌گیرید، به یاد کسی یا چیزی که انرژی شما را می‌گیرد نباشید، از آن درس و آموزش بگیرید؛ ولی روی آن متمرکز نشوید، اگر شب خوابتان نمی‌برد به مسائل مثبت فکر کنید و روی خاطرات بد متمرکز نشوید.

خلاصه‌ای از سی‌دی «آهن»
نویسنده: رابط خبری همسفر زینب و همسفر فرشته رهجویان راهنما همسفر وجیهه (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر وجیهه
همسفران نمایندگی سیرجان
 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .