طبق روال هر هفته در جلسه عمومی نشسته بودم که نگهبان شروع به خواندن نوشتار حرمت کرد؛ «کنگره مکان مقدس و امنی میباشد که هر شخصی با ورود در این مکان باید حرمت آن را حفظ نماید» به فکر فرو رفتم و با خود گفتم: اکنون که بیش از سه سال از ورودم به کنگره میگذرد معنا و مفهوم حرمت را چقدر درک کردهام؟! حریمی که برای خودم و سایر اطرافیانم قرار دادهام تا چه حدی درست بوده است؟! برای پاسخ به این سؤالات کنگره را مانند مدل و الگویی مقابلم قرار دادم؛ به راستی مکانی مقدس و امن است که توانسته انسانهایی با باورها و اعتقادات متفاوت را در کنار یکدیگر با صلح و آرامش قرار دهد. حرمتهایی که فرقی نمیکند راهنما، ایجنت، مرزبان، رهجوی سفر اولی و یا سفر دومی باشی، همه اعضا بایستی آنها را رعایت کنند. احترام میگذارند و احترام هم میبینند؛ دروغ نمیگویند و حق سرزنش کردن هیچ شخصی را ندارند. در صحبت کردن نه الفاظ ناشایست بیان میکنند و نه حتی صحبت یکدیگر را قطع مینمایند. پس در نتیجه میبینیم که همه اینها باعث به وجود آمدن چنین محیط آرام و امنی شده است. حرمت کنگره ۶۰ از تعالیم الهی سرچشمه گرفته است. شاید در بدو ورود برای تازهواردین رعایت آنها دست و پاگیر به نظر بیاید اما حفظ حرمتها و اصول است که سالهاست سبب بقا، رشد و توسعه کنگره شده و بین اعضا چیزی جز محبت و امنیت حاکم نیست.
با خود گفتم در یک خانواده چطور؟! آیا من، پدر و مادرم که به کنگره میآییم، توانستهایم قدری از این آرامش را در محیط خانه پیاده کنیم؟ آیا ما به عنوان یک خانواده کنگرهای توانستهایم آموزشها را به درستی اجرا نماییم؟ اولین چیزی که در کنگره آموزش میبینیم همین حرمتهاست پس چرا در خانواده مدام سرزنش کنم، انتظار احترام داشته باشم بدون اینکه حق و حقوق دیگر اعضای خانواده را در نظر بگیرم؟ چرا با لحن بد با مسافرم، همسفرم و یا فرزندانم صحبت کنم؟ چه فرقی میکند! خانواده هم یک کنگره کوچک است که باید حرمت در آن رعایت شود. فرقی نمیکند فرزند باشی یا والدین، هر عضوی در خانواده بایستی حریم و حرمت را اجرا نماید. زمانی که شرایط یک محیط آشفته و متشنج باشد، به تبع آن بیحرمتی به وجود میآید. خداوند را بسیار قدردانم که به عنوان عضو کوچکی از خانواده کنگره به من اجازه بودن در این مکان و آموزش گرفتن را داد. امیدوارم بتوانم در آینده نیز خانوادهای همانند کنگره به وجود بیاورم. بیشک سعی خواهمکرد حرمتها را در آن محیط اجرا کنم تا فرزندانم در محیطی با آرامش و به دور از هرگونه بحث و جدال روانی از آموزشهای ناب کنگره بهرهمند شوند.
به عقیده من حرمت یکی از ارکان اساسی کنگره است که سبب پابرجا ماندن این مکان شده پس برای پابرجا ماندن خانواده نیز رعایت همین حرمتها لازم و ضروری است. یادم خواهد ماند اگر والدین باورها و اعتقاداتی متفاوت از فرزندان دارند، هیچ عیبی ندارد. همه در کنار هم میتوانیم با صلح و آرامش همانند اعضای کنگره زندگی کنیم. یادم خواهد ماند که جناب مهندس توانستند با وجود انسانهای مصرفکننده چنین مکان امنی را به وجود بیاورند پس من هم میتوانم خانوادهای داشته باشم که در آن هر شخصی در جهت تعادل رفتاری قدم بردارد. همه اینها به خودم بستگی دارد. اگر من مشکل را از جانب خویش ببینم و تزکیه و پالایش را ابتدا از خود شروع نمایم و یا اگر من بدانم، بفهمم و به این درک برسم که با هر کدام از اعضای خانوادهام بایستی رفتاری متناسب با شخصیت، سن و باورهای او داشته باشم و در کنار همه اینها محبت را چاشنی روابط خود کنم، این کار شدنی است. چقدر خوب که در کنگره بهترین نوع محبت؛ یعنی در آغوش کشیدن یکدیگر آموزش داده میشود پس چرا این محبت را از خانوادهام دریغ نمایم؟! احساس میکنم سالیان زیادی باید بگذرد تا به معنا و مفهوم حرمت و به تفکری که پشت هر کدام از این قوانین است دست پیدا کنم. تا به حال از خود پرسیدهاید چرا حرمت را دو بار در کنگره میخوانیم؟! چرا موقع خواندن حرمت هیچ حرکت و صحبتی نمیکنیم؟! زیرا اهمیت این موارد، یاد گرفتن و اجرای این قوانین در زندگیمان باعث میشود تا بتوانیم در محیطی آرام سفر کنیم و همین موضوع نیز سبب میشود در دلمان نور امیدی به وجود بیاید و برای بهتر شدن اوضاع زندگیمان از هیچ تلاشی دریغ نکنیم. امیدوارم بتوانیم با پایبند بودن به حرمت و قوانین کنگره به صلح و آرامش راستین، هم در سفر زندگی و هم در سفر کنگره برسیم. به امید روزهایی روشنتر از امروز.
نویسنده: همسفر زهره لژیون راهنما همسفر نسرین (لژیون پنجم)
ویراستار و ارسال مطلب: همسفر مریم خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی دکتر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
230