English Version
English

خداوند من را به زمین فرستاده تا آموزش ببینم و خدمت کنم

خداوند من را به زمین فرستاده تا آموزش ببینم و خدمت کنم

هفتمین جلسه از دور پنجاهم کارگاه‌های آموزشی کنگره ۶۰؛ ویژه آقایان همسفر در نمایندگی آکادمی، با استادی راهنمای محترم همسفر علی، نگهبانی همسفر منصور و دبیری همسفر بهنام، با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من»، پنجشنبه ۳۱ خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

وادی‌ها در کنگره ۶۰ یک سری قوانین و اصول است، یک سری قوانینی که ردخور ندارد و یک سری قوانینی که امکان ندارد خلاف آن انجام بشود.
مثل قانون جاذبه؛ قانون جاذبه برای تمام اشیا صدق می‌کند، یعنی فرق نمی‌کند که چه باشد، در هر جای کره زمین قانون جاذبه صدق می‌کند.
وادی‌های کنگره ۶۰ هم دقیقاً همین‌طور هستند، یعنی شما نمی‌توانید به حال خوب برسید، اگر این قوانین را رعایت نکنید.
ممکن است سؤال پیش بیاید که یکسری‌ها در بیرون از کنگره ۶۰ ممکن است این‌ها را نخوانده باشند، دقیقاً مثل قانون جاذبه نیوتن است، ما بدانیم یا ندانیم قانون جاذبه اتفاق می‌افتد.
وادی‌ها برای ما که در یک شرایط سختی قرار داریم قوانین حال خوش را یاد می‌دهد، می‌گوید اگر این قوانین را یک نفر رعایت کند می‌تواند به حال خوش برسد.
حال خوش چیست؟ همان محبت است. این است که بتوانیم با دیگران ارتباط خوبی داشته باشیم با خانواده خوب باشیم، در جامعه حالمان خوب باشد.
انتهای ۱۴ وادی همان حال خوش است، به‌گونه‌ای که در کنار دیگران آن زندگی خوب را داشته باشد. ما تا رسیدن به وادی چهارم سه قانون را پشت سر گذاشتیم؛ قانون اول تفکر بود، قانون دوم این بود که ما بی‌دلیل به دنیا نیامده‌ایم، قانون سوم این بود که ما نباید از دیگران انتظار داشته باشیم، قانون چهارم می‌گوید من اگر بخواهم از پس مشکلات زندگی‌ام بر بیایم، حتی نمی‌توانم مشکلاتم را به خدا بدهم؛ یعنی بگویم خدا بیاید و مسئولیت مشکلات من را بر عهده بگیرد.
یعنی کار در این حد سخت می‌شود که یک انسان چقدر بایستی زحمت بکشد و چقدر باید روی خودش کار کند که حتی از خداوند هم این انتظار را نداشته باشد که بیاید و این مشکلات را حل کند.
این قانون می‌گوید خداوند، من انسان را به زمین فرستاده است تا دو عمل را انجام بدهم، یکی اینکه آموزش بگیرم، دوم خدمت کنم. در سایه این آموزش و خدمت به تکامل عقل برسم، به‌فرمان عقل برسم.
اگر کسی بگوید بیا من کمکت کنم که این‌ها را حل کنیم، مثل یک دانش‌آموز که معلم به او بگوید بیا من راه‌حل این مسائل را به تو بگویم، خب این دانش‌آموز دیگر نمی‌تواند درس یاد بگیرد.
برای اینکه این مرز بین انسان و خدا مشخص شود؛ بایستی انسان خودش را بشناسد. تا زمانی که انسان خودش را نشناسد نمی‌داند که بایستی چه‌کار کند. یکی از نعمت‌هایی که ما در کنگره ۶۰ داریم همین است. عنوان کتاب هم جالب است؛ عشق، ۱۴ وادی برای رسیدن به خود؛ یعنی وقتی انسان به خودش برسد درنتیجه این شناخت خود، این عشق اتفاق می‌افتد این محبت اتفاق می‌افتد.

یکی از پارامترهایی که در وادی چهارم بررسی می‌کند نفس است. در حقیقت همان شاسی وجود انسان و اصل و موجودیت انسان نفس است. وقتی نفس شکافته می‌شود و مشخص می‌شود که ماهیتش چیست؟ چگونه رشد و تکامل می‌کند و مراحلش چیست؟ ما پی به اهمیت این وادی می‌بریم.
نفس چیزی است که تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و باطن، فرقی نمی‌کند اینجا باشد، در خواب باشد، عوالم دیگر باشد، هرجایی باشد این نفس است که تعیین موجودیت می‌کند و یک سری خواسته‌ها دارد نامعقول و معقول.
بین مراحل نفس یک تفاوتی وجود دارد؛ اینکه هرچه فرد به سمت نفس مطمئنه می‌رود خواسته‌هایش معقول‌تر می‌شود. خوب ما چگونه می‌توانیم خواسته‌هایمان را معقول کنیم؟ زمانی می‌توانیم خواسته‌هایمان را معقول کنیم که مسئولیت را قبول کنیم.

تایپ و ویراستاری: همسفر فرزاد (لژیون سوم)

تصویربردار: همسفر محمدجواد (لژیون چهارم)

تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .