نهمین جلسه از دوره سوم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ همسفران نمایندگی دامغان، با استادی مرزبان همسفر زهرا، نگهبانی همسفر فرزانه و دبیری همسفر بیبی با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطهی کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» در روز دوشنبه چهارم تیرماه ۱۴۰۳ ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_2.jpg)
خلاصه سخنان استاد:
از نگهبان به خاطر فرصتی که به من دادند تا این جایگاه را یکبار دیگر تجربه کنم؛ تشکر میکنم. دستور جلسه امروز، حرمت کنگره ۶۰، چرا رابطه کاری و مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟ هست. زمانی که برای اولی نبار تصمیم گرفتم در جلسات کنگره شرکت کنم؛ احساسم این بود؛ جایی که میخواهم وارد آن شوم؛ بهواسطه وجود افراد مصرفکننده که اعضاء آن بودند؛ جای خطرناکی است و در شأن من نیست. بعد از ورود به این مکان و آشنایی با محیط، از خودم خجالت کشیدم؛ چون با انسانهای متواضع، متین و آراسته روبهرو شدم و احساس کردم به مکان امنی پا گذاشتهام.
تمام این امنیت، بهواسطه وجود حرمتهایی است که در کنگره اجرا میشود. وقتی حریمها حفظ میشود، همه امور بدون حاشیه انجام میشود. به قول آقای مهندس کسانی که در کنگره حضور دارند؛ بعضی سابقهدار یا مصرفکنندههای غیرقابلاعتماد بودهاند؛ ولی با ورود به کنگره، قوانین به طریقی است که باید مطیع حرمتها و قوانین باشند تا در این مکان باقی بمانند. در کنگره حرفهای حاشیهای بیان نمیشود و مراودهای بهجز اطلاعات و آموزشهای کنگره وجود ندارد. حریمها به من همسفر اجازه نمیدهد؛ سخن یا رفتار خارج از کنگره انجام دهم.
آقای مهندس میگویند: رابطه بین ما در کنگره، مثل رابطه ستونهای معبد است؛ شما اگر دو ستون را در کنار هم قرار دهید حتماً فرومیریزد و اگر فاصله آن را نیز زیاد کنید؛ باز این اتفاق میافتد. در کنگره آموختم؛ هر جایگاهی حریم خودش را دارد؛ مثلاً من مادر باید بدانم حریمم نسبت به فرزندم چه قدر است یا حریم من با استادم چگونه باید باشد من نمیتوانم لفظ تو را، هم برای فرزندم و هم برای استادم به کار ببرم. اینجا حب و غیظهای شخصی مطرح نیست. من اینجا نیامدهام غیبتکنم؛ اگر قرار است این کار را کنم، اینجا جای من نیست.
زمانی که من وارد کنگره شدم، شرایط نگرانکنندهای داشتم و خانوادهام بههمریخته بود؛ بهطوریکه میخواستیم ترک دیار کنیم؛ اما الآن اینجا هستم و هفته پیش، پنجمین سال رهایی یکی از مسافرانم بود. این افتخارات را من از کجا دارم؟ یا آن مسافر شیشهای که نمیتوانست خودش را کنترل کند؛ الآن کنار همسرش بهآرامی زندگی میکند. همه ما اینجا جمع شدهایم تا رشد کنیم و کاستیهایمان را درست کنیم. امروز، برای من روز بزرگی است، چون روز تقدیر از افرادی است که در این مکان خدمت صادقانهای دارند و با عشق میکنند. من شاهد این سختیها بودهام.
امروز دومین ایجنت این شعبه خدمتشان را شروع میکنند. در ابتدای تشکیل قسمت گروه خانواده همسفر مریم بسیار تلاش کردند و جلودار بودند و راه را هموار کردند؛ خداوند به ایشان سلامتی بدهد. من آن روز را میبینم که ایشان در دانشگاه قشم نیز خدمت کنند. همسفر مریم با این خدمات، درسهای زیادی را به من دادند؛ درس محبت، عشق، صبر و بردباری. ایشان برایمان الگو بودند؛ با تمام کاستیها ساختند و سعی کردند این شعبه رشد کند. من از ایشان تشکر میکنم. همچنین از همسفر محبوبه تشکر میکنم که از این به بعد خدمتگزار این جایگاه هستند. امیدوارم، ایشان نیز بهترینها را در این جایگاه تجربه کنند.
در ادامه مراسم تجلیل از ایجنت دوره قبل، همسفر مریم و معرفی ایجنت جدید، همسفر محبوبه انجام شد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_3.jpg)
سخنان همسفر مریم ایجنت قبلی:
تاریخ شروع مسئولیت بنده در این جایگاه، 1401/07/21 بود و تابهحال، به مدت 20 ماه بوده که د این جایگاه خدمت کردم؛ خداوند را بابت این خدمت شاکر هستم. از این تاریخ، عزیزانی بودند که با همراهی و کمکشان باعث شدند؛ این ساختار ساخته شود. اگر عزیزان لطف داشتند و از بنده تقدیر شد؛ به خاطر حضور این عزیزان بود. من برای دورهای آمدم که باید از صفر ساخته میشد. بنا به تقدیر، خدمت و فرصت راهنمایی نیز به من داده شد. تا به اینجا هرچه بوده، لطف پروردگار، جناب مهندس، خانم آنی راهنمای بزرگوارم، لطف همسرم و دخترم بوده است. اگر تا به امروز در کنگره ماندهام به خاطر احتیاج و نیازم بوده و هست. خیلی عزیزان، خوبی، بدی، زشتی و زیبایی را به من یاد دادند تا من صیقل داده شوم؛ از ایشان سپاسگزارم. اگر من بدون اینکه بخواهم، دلی را رنجاندم عذرخواهی میکنم. من از این خدمت و این مسیر، عشق را دریافت کردم. خداوند را شاکرم که این خدمت را روزیام کرد. امیدوارم در قلب شما یاد و رد خوبی از خودم بهجا گذاشته باشم. در آخر از استاد راهنمای خودم، سرکار خانم آنی و آقای مهندس تشکر میکنم. به همسفر محبوبه تبریک میگویم و برایشان آرزوی موفقیت دارم. به همسفر حافظی و همسفر اکرم خوشآمد میگویم. به خاطر قبول زحمت از این دو عزیز متشکرم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_4(1).jpg)
![](/EditorFiles/Image/IMG_5(1).jpg)
سخنان همسفر محبوبه ایجنت فعلی:
خوشا به حال آنکس که میدهد و به دنبال باز پس گرفتن نیست، همچون قدرت مطلق الله. در ابتدا از خداوند شاکرم، خواست خداوند بود و در ادامه لطف و محبت آقای مهندس عزیز، خانم آنی عزیزم، خانم آنی کماندار، خانم شانی و استاد امین عزیز. در ادامه تشکر میکنم از پیشکسوتان شعبه، اگر در دامغان شعبهای هست؛ به همت و کمکهای این عزیزان بوده است. چند نفر از این عزیزان به نمایندگی اینجا حضور دارند؛ همفسر حافظی و همسفر اکرم راهنمای خوبم، از حضورتان سپاسگزارم. کمکهایشان در تأسیس اینجا مشارکت کردند. قصدم از این خدمت، فقط عشق بلاعوض است. من نیازمند همراهی تکتک شما عزیزان هستم. قرار است اینجا را باهم رشد دهیم. دیگران کاشتند، ما خوردیم، حال ما میکاریم تا دیگران بخورند. در آخر از مسافرم محمدجواد عزیزم متشکرم که حمایتم کرد تا در این جایگاه قرار بگیرم.
![](/EditorFiles/Image/IMG_6(1).jpg)
تهیه گزارش: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مریم
عکس، ویرایش و ارسال: همسفر سکینه رهجوی راهنما همسفر مریم
مرزبان خبری: همسفر نسیم
همسفران نمایندگی دامغان
- تعداد بازدید از این مطلب :
305