English Version
English

خدا را شکر با حرمت آشنا شدیم

خدا را شکر با حرمت آشنا شدیم

چهاردهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره 60 ویژه همسفران نمایندگی البرز کرج به نگهبانی همسفر معصومه، دبیری همسفر زیبا و استادی همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر فریبا با دستور جلسه «حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» در روز دوشنبه 4 تیرماه ۱۴۰۳ ساعت 16:00 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

از نگهبان عزیز تشکر می‌کنم که اجازه دادند در این جایگاه خدمت کنم، از راهنمای عزیزم خانم فریبا تشکر می‌کنم، امیدوارم که بتوانم مشارکت خوبی برایتان داشته باشم.

طبق صحبت‌های آقای مهندس دستور جلسه این هفته خیلی دستور جلسهٔ مهمی است: «حرمت کنگره ۶۰؛ چرا رابطه کاری، مالی و خانوادگی در کنگره ممنوع است؟» من یاد خودم افتادم که اوایل که به شعبه می‌آمدم اصلاً با حرمت هیچ آشنایی نداشتم؛ یعنی فقط مثل یک آدم بیکار می‌آمدم و در جلسات می‌نشستم، جسمم در جلسات بود، ولی ذهنم جای دیگری درگیر بود. حالا فکر مسافرم بودم، فکرم در خانه بود، این‌که در این مسیر قرار است چه اتفاقی برای من بیفتد و ...، چند جلسه‌ای را همین‌طور سپری کردم و فقط برای خودم می‌آمدم و می‌رفتم. راهنمای سفر اولم خانم مونا بودند، گفتند: اگر بخواهی این‌طور سفر کنی و بیایی در جلسه و هیچ آگاهی نگیری اصلاً فایده‌ای ندارد، باید سفرت را قطع کنی. من اصلاً سی‌دی‌ نمی‌نوشتم، گفتند: این کار را با سی‌دی‌ نوشتن شروع کن و من هم شروع کردم به سی‌دی‌ نوشتن و در هر جلسه که سی‌دی‌ می‌نوشتم و در جلسات شرکت می‌کردم انگار از خوابی که بودم بیدار می‌شدم. آگاهی‌ام بیشتر شده بود، تازه آن موقع فهمیدم که استاد و نگهبان جلسه که حرمت و پیام می‌خوانند و صحبت می‌کنند راجع به چه چیزی صحبت می‌کنند!

کلاً سی‌دی‌ نوشتن خیلی به من کمک کرد و من را از خوابی که بودم بیدار کرد. چقدر در حرمت آقای مهندس قشنگ گفته‌اند که موارد ضد ارزشی و ضد اخلاقی را نباید انجام بدهیم. حرمت کنگره ۶۰ دو بار در جلسات خوانده می‌شود؛ یک‌بار شروع جلسات و یک‌بار هم ‌پایان جلسات. خدا را شکر با حرمت آشنا شدیم. برای خودم اوایل خیلی سخت بود بخواهم تک‌تک این موارد را اجرا کنم؛ همیشه می‌گفتم فاطمه‌! تو درجایی زندگی می‌کردی که همیشه دعوا، قهر و ضد ارزش بود، حالا چطور می‌خواهی مسیر را بروی؟ ولی زمان زیادی نبرد، من این‌قدر روی خودم کار کردم و تک‌تک چیزهایی که آقای مهندس گفتند مثل دروغ گفتن، علیه کسی سرزنش کردن، الفاظ ناشایست به کار نبردن و همه این‌ها را تک‌تک در خودم کاربردی کردم و سعی کردم اول روی خودم عملی کنم و بدانم می‌توانم خودم را تغییر بدهم و بعد بیایم ادامهٔ سفرم را بروم. دیدم هرچه که ‌گذشت اطرافیان دیدگاهشان نسبت به من عوض شد، چون من فاطمه تغییر کرده بودم.

من سعی کردم قضاوت نکنم، کسی را سرزنش نکنم یا وقتی می‌خواهم صحبت کنم حتماً قبلش اجازه بگیرم. تمام ضد ارزش‌هایی که داشتم را سعی کردم کنار بگذارم و این مسیری را که آمدم مسیر ارزش‌ها باشد، درواقع سعی کردم حرمت را یک آزمون برای خودم ببینم. گفتم این یک آزمونی است که من باید با این شروع کنم و ببینم می‌توانم در این مسیر به یکجایی برسم یا نه! ببینم آیا می‌توانم حال خود و خانواده‌ام را خوب کنم؟ اگر من یک فاطمهٔ بد باشم، بخواهم دروغ بگویم، با مسافرم بحث کنم، بخواهم کسی را سرزنش کنم قطعاً نمی‌توانم رشد کنم، پس من باید به این حرمتی که آقای مهندس گفتند اول احترام بگذارم تا خودم تغییر کنم تا بتوانم رشد کنم. پس کم‌کم شروع کردم چیزهایی که آقای مهندس از ما خواستند را اجرایی کردن، آمدم و سی‌دی‌ها را نوشتم. تازه متوجه شدم که نوشتارها چه پیامی را می‌گویند؛ پیام سفر اول و حرمت کنگره ۶۰! انگار که ذهنم باز شد و مسیر بیشتر برایم باز ‌شد. هرچه آمدم و از ضد ارزش‌ها دوری کردم بیشتر دوست داشتم در جلسات شرکت کنم تا این‌که رسیدم به سفر دوم و حالم خدا را شکر در سفر دوم خیلی بهتر بود.

در سفر اول خیلی ضد ارزش‌ها همراه من بودند و نمی‌گذاشتند سی‌دی‌ بنویسم و حتی من در سفر اول یک مشارکت هم نداشتم. می‌ترسیدم میکروفون دست بگیرم و این باعث می‌شد که نتوانم پیشرفت کنم، ولی وقتی توانستم قوانین کنگره ۶۰ را کاربردی کنم مسیر راه خیلی بیشتر برایم باز شد. فهمیدم چقدر مسافرم خوب شده، چقدر مسافرم تغییر کرده، چقدر آرامش به زندگی من برگشته و من همهٔ این‌ها را مدیون کنگره ۶۰ هستم، مدیون قوانینی که آقای مهندس به ما آموزش دادند هستم؛ ما باید آن‌ها را کاربردی کنیم. شاید برای تازه‌واردین یک مقدار سخت باشد که بخواهند با حرمت آشنا شوند یا برای سفر اولی‌هایمان سخت باشد که مشارکت کنند یا قوانین را اجرا کنند، ولی حتماً با سی‌دی‌ نوشتن خودتان را آگاه کنید، مطمئن باشید سی‌دی‌ نوشتن خیلی به شما کمک می‌کند و با آمادگی می‌آیید در جلسات می‌نشینید و حتماً معنی این حرمت و قوانین را بیشتر متوجه می‌شوید.

راجع به رابطه کاری و مالی؛ من خودم تقریباً ۱۰ روز پیش یک مشکلی داشتم و می‌گفتم حتماً باید بیایم خانم فریبا را ببینم و راجع به آن مشکلم با ایشان صحبت کنم. روز شنبه بود و ما در شعبه جلسه نداشتیم، ولی گفتم باید بروم شعبه و با خانم فریبا صحبت کنم. من می‌توانستم شعبه نیایم و تماس بگیرم و مزاحم وقت ایشان شوم، نمی‌دانستم کجا هستند؛ در منزل هستند و استراحت می‌کنند یا بیرون هستند، ولی خدا را شکر کردم که در سفر دوم هستم و این آگاهی را دارم که نباید مزاحم راهنمایم شوم. وقتی راهنمایم در شعبه نیست من اجازه ندارم به ایشان زنگ بزنم. باید بروم شعبه و با ایشان صحبت کنم و آمدم شعبه و آخر جلسه با خانم فریبا صحبت کردم و مشکلم را توانستم حل کنم.

خواستم بگویم وظیفه همه ما این است (آقای مهندس هم روز چهارشنبه خیلی تأکید کردند) ساعاتی که در شعبه هستیم باراهنما صحبت کنیم و در ساعت غیر از شعبه مزاحم راهنماها نشویم، چون امکان دارد تماس تلفنی ما باعث ایجاد مشکل برای راهنما شود، شاید مسافرشان دوست نداشته باشد که ما ارتباط بگیریم. پس سعی کنیم حتماً تماس‌ها را قطع کنیم و هر کاری داریم در شعبه باراهنما در میان بگذاریم و مشکلمان را حل کنیم.

در آخر هم از خانم فریبای عزیزم، از نگهبان جلسه، از دبیر جلسه، از مرزبان‌های عزیز و جناب مهندس عزیز که بنیان کنگره ۶۰ هستند که این مکان عزیز را برای ما فراهم کرده‌اند سپاسگزارم. همه به این مکان ایمان آورده‌ایم و آن را قبول داریم. امیدوارم که خدا به ایشان سلامتی بدهد. 

در ادامه جلسه امروز انتخابات نگهبانی دوره چهل و نهم با حضور ۳ کاندیدا انجام شد و پس از شمارش آرا همسفر افسانه رهجوی راهنما همسفر فریبا با کسب اکثریت آرا به‌عنوان نگهبان دوره چهل و نهم انتخاب شد. ضمن عرض خداقوت خدمت همسفر معصومه نگهبان دوره قبل و دبیرانشان برای همسفر افسانه و دبیرانشان دوران خدمتی پرباری از خداوند مهربان طلب می‌کنیم.

عکس: همسفر سپیده، مرزبان خبری
تایپ: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر ستاره (لژیون چهارم)
ویراستاری و ارسال: همسفر پریسا، خدمتگزار سایت
همسفران نمایندگی البرز (کرج)

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .