هفتمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی طارم با استادی راهنما تازه واردین مسافر رسول، نگهبانی مسافر محمدباقر و دبیری مسافر حسن با دستور جلسه "وادی چهارم و تاثیر آن روی من " پنجشنبه31 خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رسول هستم یک مسافر
خدای خودم را شاکرم که یک بار دیگه توانستم در یکی از جلسات در خدمت عزیزان باشم. دستور جلسه امروز وادی چهارم است در مسائل حیاتی به خداوند سپردن یعنی سلب مسئولیت از خویشتن. خوب اگر بخواهیم وادی چهارم را بشکافیم و توضیح دهیم خداوند یا قدرت مطلق یک خط بین ما و خودش کشیده است و گفته این مسئولیت من و این مسئولیت بنده من است. شخص خودم را اگر بخواهم بگویم به واسطه مصرف مواد وقتی که مصرف کننده مواد بودم از صبح تا شب مینشستم یکجا و از خداوند میخواستم که فلان کار را برای من درست کن، خدایا فلان چکم فلان تاریخ است، آن را برای من حل کن. در صورتی که خود من هیچ کاری نمیکردم و تمام مسائل و تمام مشکلاتم را به خداوند سپرده بودم . از خود سلب مسئولیت کرده بودم .
یک سری از مسئولیتها هستند که داخل خانواده است مثلاً پدر خانواده که در قبال همسر و فرزندانش و بالعکس را دارد یا مسئولیت فرزندان در قبال پدر، اگر مسئولیت پدر خانواده این است که بیرون خانه کار کند و روزی خانواده را بیاورد، خانه و همسر خانواده هم باید در خانه مسئولیت خود را انجام دهد و فرزندان هم همینطور. حال اگر پدر خانواده مسئولیت خود را انجام ندهد و همسر خانواده مسئولیت خود را انجام ندهد واقعا یک دگرگونی ایجاد میشود. در زندگی و زندگی شخص به مشکل برخواهند خورد.
همچنین مسئولیت راهنما در قبال رهجو و رهجو در مقابل راهنما. اگر یک مثال ساده بزنم راهنما دارد راه را نشان میدهد و یک مسئولیتی که دارد این است که فرد را به رهایی برساند و راه را به او نشان دهد و حال اینکه نمیتواند بیاید جای رهجو دارو مصرف کند یا به جای رهجو برود دارو بگیرد. خوب این امکانپذیر نیست و این هم میشود مسئولیت خود را انداختهایم به عهده دیگران .
یک سری مسائل حیاتی در زندگی هست همان مشکلاتی که داریم آقای مهندس یک داستان را تعریف میکردند که برای من خیلی جالب بود گفتند در یک محلهای یک ریش سفیدی بود که هر روز افراد آن محله میرفتند پیش این ریش سفید و یا بزرگ آن محله و میگفتند یک مشکل داریم و مشکلاتشان را به او میگفتند.آن فرد ریش سفید به افرادی که به او مراجعه می کنند می گوید که مثلاً بیستم ماه بعد مشکلاتتان را درون کاغذ بنویسید و داخل چمدان بگذارید و بیاورید پیش من . همه افراد مشکل داشتند بنابراین مشکلاتشان را نوشتند و گذاشتند داخل چمدان بزرگ و پیش ریش سفید بردند . گفتند حال چه کاری انجام دهیم، ریش سفید گفت بروید فردا بیایید. اینها رفتند و فردا آمدند. ریش سفید گفت بروید از داخل این اموال هرکس یک چمدان بردارد و با خودش ببرد ، پس همه این کار را انجام دادند، سپس گفت حالا بروید مشکل را حل کنید. هر کس چمدان انتخابیش را برداشت و رفت. پس از چند روز همه افراد چمدان ها را برگرداندند و به ریش سفید گفتند که ما مشکل خودمان را میخواهیم این مشکل فلانی واقعاً خیلی سخت است. من مشکل خودم را میخواهم. ما میتوانیم مشکلات خود را حل کنیم و لازم نیست به گردن خداوند یا قدرت مطلق و یا گردن افراد دیگر بیاندازیم.متشکرم
مرزبان کشیک مسافران: مسافر محرم
مرزبان کشیک همسفران: همسفر پریسا
خدمت گزاران سایت نمایندگی طارم
عکس: مسافر یوسف لژیون چهارم
تایپ : مسافر یوسف لژیون چهارم
ویراستاری و ارسال: مسافر کامران لژیون یکم
- تعداد بازدید از این مطلب :
223