جلسه دهم از سری پنجاه و سوم کارگاههای آموزش عمومی کنگره۶۰، نمایندگی سلمان فارسی به استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر سعید و دبیری مسافر مهران با دستور جلسه وادی چهارم و تاثیر آن روی من پنجشنبه 31 خرداد ماه 1403 ساعت 16 آغاز به کار نمود
![](/EditorFiles/Image/IMG_2972%20(Copy)(1).JPG)
سخنان استاد:
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که فرصت حضور و خدمت در کنگره۶۰ را به من عطا کرده است، درمورد دستور جلسه وادی چهارم، یکی از دلایل موفقیت کنگره ۶۰ درزمینه درمان اعتیاد این است که آقای مهندس مثلث درمان اعتیاد را تعریف کردند که شامل جسم، روان و جهانبینی میباشد و شرط رسیدن به درمان و تعادل را در هر سه ضلع مثلث تعریف کردند برای اینکه جسم به تعادل برسد، جهانبینی نیز خیلی مهم است و روی این قضیه بسیار تأکید شده است، از ۵۲ دستور جلسهای که در طول سال وجود دارد بیشتر دستور جلسهها در مورد مبحث جهانبینی است که ریشه جهانبینی در وادیهای کنگره۶۰ میباشد و مانند ستونهایی هستند که کنگره۶۰ روی آنها بناشده است.
بعد از وادی سوم ممکن است من بخواهم گریزگاهی برای خود پیدا کنم و مسئولیتی که دارم را گردن خداوند بگذارم اما در وادی چهارم دقیقاً جلوی این گریزگاه برای من بسته شد. چهار وادی اول وادیهای تفکر هستند و میتوانند تفکر هر شخصی را تغیر دهند، اما در وادی چهارم که بحث مسئولیتپذیری مطرح میشود و اینکه شخص نباید مسئولیت خودش را گردن دیگری بیندازد بهخصوص گردن خداوند.
در هستی و کائنات تمام مسئولیتها دوطرفه است. اگر خداوند در مقابل انسان مسئولیت دارد انسان هم در مقابل خداوند مسئولیت دارد، همانطور که معلم مسئولیتی بر عهده دارد شاگرد هم در قبال آن مسئولیتی دارد، پدر به فرزند و فرزند به پدر. خداوند به بهترین شکل ممکن مسئولیتش را در قبال انسان انجام داده است و هیچ موجودی کاملتر از انسان آفریده نشده است ازلحاظ ظاهر، زیبایی، تفکر و قدرت اختیار.
در قبال این امتیازاتی که به انسان دادهشده مسئولیت زندگی انسان را هم به دست خودش داده است یعنی در هر شرایطی اختیار دارد که راه شر را انتخاب کند یا راه خیر. این وادی میخواهد به من مسافر بگوید که اگر مسئولیت کارهای خود را قبول کنم قطعاً نیروهایی به کمک من خواهند آمد، انسانهایی که مسئولیتپذیر هستند و وظایف خود را بهدرستی انجام میدهند اکثراً انسانهای موفقی هستند، ما اگر بتوانیم خودمان و فرزندانمان را به نحوی تربیت کنیم که مسئولیتپذیر باشیم کمتر به مشکل برمیخوریم، بر اساس همین مسئولیتپذیری در این وادی گفته شد که دروازه اینکه من خداوند را بشناسم اول باید خودم را بشناسم که من بهعنوان انسان چه هستم؟
صور پنهان و صور آشکار را تعریف کرده است، اگر انسان به گوهر وجودی خود پی ببرد و بداند که خداوند چه قدرتی در وجود او نهاده و مسئولیتهای خودش را بپذیرد متوجه این خواهد شد که زندگی چقدر لذتبخش است، بسیاری از انسانها فکر میکنند که فرار از مسئولیت چقدر خوشایند و لذتبخش میباشد، خود من قبل از ورود به کنگره ۶۰ همینگونه فکر میکردم اما با آموزشهایی که در کنگره ۶۰ گرفتم متوجه شدم پذیرش مسئولیت و انجام وظایف لذت بیشتری دارد زیرا که انسان به تواناییهای خود پی میبرد، درزمینه درمان اعتیاد هم همینطور است زمانی که من مسئولیت درمان خود را بپذیرم و گردن خانواده، اطرافیان و جامعه نیندازم قطعاً به یک درمان باکیفیت و خوشایندی که در کنگره ۶۰ وجود دارد میرسم. اگر انسان مسئولیت کارهای خودش را پذیرفت در ادامه مسئولیتهای بزرگتری به او داده خواهد شد همانطور که آقای مهندس میفرمایند: هستی مانند کارخانهای است که احتیاج به مسئول و خدمتگزار دارد زمانی من میتوانم در این کارخانه بزرگ هستی باشم و ارتقاء پیدا کنم که مسئولیتهای خود را بپذیرم هر شخصی در جایگاه خودش یکی بهعنوان مسافر، یکی بهعنوان همسفر، بهعنوان پدر، برادر یا خواهر وظایف خودش را بپذیرد و بهدرستی انجام دهد در دنیا تکامل پیدا میکند و به مراحل بعدی ارتقاء مییابد.
دستور جلسه دوم
![](/EditorFiles/Image/Negar_1718812384360.jpg)
ظهر با آقا مهرداد تماس گرفتم و پرسیدم از ایشان که آغاز و اتمام سفر شما چه زمانی بود، زیرا یک سفر استاندارد و منظم و مرتب را انجام داد. وادی چهارم برای آقا مهرداد بسیار اثرگذار بود؛ زیرا بسیار مسئولیتپذیر هستند و به یاد نمیآورم که ایشان در سفر اول غیبت داشته باشند و یا بدون نوشتن سی دی به لژیون آمده باشد.
تمام مسئولیتها را به نحو احسن انجام میدادند، در پله های آخر سفر و زمان آزمون راهنمایی بود که اشتیاق زیاد برای آزمون را درایشان ملاحظه کردم. ایشان آزمونهای داخلی را شرکت میکردند و بسیار خوشحال شدند که آقای مهندس اجازه دادند افرادی که TDS سه دهم هستند در آزمون شرکت نمایند و خداراشکر در آزمون شرکت کردند و شال راهنمای تازه واردین را دریافتند.
بعد از آن در جایگاههای مختلفی همچون نگهبانی و دبیری خدمت کردند. یکی از دلایل موفقیتهای ایشان این بود که در همه جایگاههای خدمتی مشغول به خدمت شدند، سفر اول عضو لژیون سردار و در سفر دوم دنور شدند و اکنون در قسمت پورتال خدمت میکنند، در جایگاه خزانهداری خدمت کردند و نتیجه خدمات ایشان این بود امروز که نزدیک به دو سال از رهایی ایشان میگذرد. درحال حاضر برای آزمونی که در پیش رو است آماده می شوند و اینها همه نشانه این است که در این مسیر خود شخص به تکامل میرسد، خودش لذت میبرد، امیدوارم در ادامه این سفر موفق باشند و این مسیر را ادامه بدهند و انشاالله تولد بعدی ایشان همراه با شال نارنجیرنگ باشد.
![](/EditorFiles/Image/IMG_2980%20(Copy)(1).JPG)
اعلام سفر مسافرمهرداد:
آنتی ایکس مصرفی تریاک، مدت تخریب 12 سال، نام راهنما رضا رئیسیان، مدت سفر 10ماه و 10 روز، مدت رهایی 1سال و 7ماه، رشته ورزشی والیبال
آرزوی مسافر مهرداد:
امیدوارم بتوانم آموزشهای کنگره60 را به بهترین شکل به دیگران انتقال دهم
سخنان مسافر مهرداد:
منت خدای را عزوجل که طاعتش موجب غربت است و به شکر اندرش مزید نعمت.
هر نفسی که فرو میرود ممد حیات است و چون برمیآید مفرح ذات، پس در هر نفسی دو نعمت وجود دارد و در هر نعمتی شکری واجب. از دست و زبان که برآید
کز عهده شکرش بدر آید. خدا را شاکرم که اجازه داد امروز در خدمت شما عزیزان باشم.
همزمان با تولد فرزند اول مصرف من آغاز شد، در ابتدا با مصرف مواد حال خوبی داشتم، اما رفتهرفته آسیب و تخریبها به خودم، خانواده و جامعهام آغاز شد. مهردادی که مرتب و منظم و با اعتمادبهنفس و مسئولیتپذیر بود تبدیل شد به یک آدم دروغگو، نامرتب و نامنظم و دیگر مسئولیت کارهایم را نمیپذیرفتم. همهچیز را ازدستداده و دیگر هیچ اعتباری در خانواده نداشتم. رشته تحصیلی همسرم به گونه ای بود که علائم سوء مصرف موادمخدر را میشناخت و در اقوام آنها نیز مصرفکننده وجود داشت، به همین دلیل بسیار راحت علائم مصرف را میدانست و هر مرتبه که من مصرف میکردم متوجه میشد. همیشه اصرار میکردند که مصرفکننده هستی و من انکار میکردم و همین دروغ گفتنها باعث شد که حتی چند مرتبه تصمیم به ترک منزل بگیرد. بسیار تخریب ایجاد کردم که در همینجا و از همین جایگاه از ایشان حلالیت میطلبم و عذرخواهی میکنم. انشا الله که خداوند کمک کند تا بتوانم جبران خسارت کنم.
به دلیل وجه شغلی و عدم توان مصرف در خانه زجر زیادی میکشیدم و بار ها به خاطر این وضعیت از خداوند خواستم که مرا نجات دهد یا اینکه از بین ببرد. وسیله باارزشی از طرف پدرم به من رسیده بود که به خاطر خمار بودن و مصرف مواد، آن شیء باارزش معنوی را به ساقی دادم، اکنون متوجه شدم که آن روز عقل داشتم اما فرمانده جسمم مواد مخدر بود که دستور میداد چهکار بکنم و چهکار نکنم، کجا بروم و کجا نروم. ترکهای متعددی انجام دادم که هیچکدام مؤثر نبود تا اینکه در سال ۸۳ وارد انجمنی شدم و بهصورت سقوط آزاد ترک کردم، مدت ۱۵ سال در سقوط آزاد بودم و بسیار اذیت شدم، ۱۵ سال خمار بودم و جسم من چیزی کم داشت و خلع آن را احساس میکردم، اکنون این مسئله را متوجه میشوم. قبل از کنگره من فقط برای آن روز مواد مصرف نمیکردم و همه مسئولیتم را به خداوند واگذار میکردم.
با هر گرفتاری و مشکل وسوسه میشدم که مواد مخدر مصرف کنم، امروز متوجه شدم که مسئولیت تمام کارهایم بر عهده خودم است و هیچکس نمیتواند بار مسئولیت من را به دوش بکشد. طی این سالها همیشه به دنبال بهانه بودم تا اینکه سال ۹۸ جرقهای زده شد که دومرتبه با تخریب بیشتری مصرفکننده شدم. طولی نکشید تا اینکه پیام کنگره۶۰ به من رسید و به این مکان آمدم. در بدو ورود با آغوش پرمهر راهنمای تازهوارد مواجه شدم و دریافتم که در این مکان اتفاقهای خوبی رقم خواهد خورد. بعد از 3 جلسه مشاوره تازه واردین با حس خودم راهنمایی انتخاب کردم که به نظرم مظهر تمام خوبیها است و خودم را در ایشان یافتم. ایشان برای من الگویی از صبر، گذشت، فداکاری، ازخودگذشتگی، مهربانی، محبت و آرامش بودند. از ایشان سپاسگزارم که درس زندگی کردن را به من آموختند.
من به این باور رسيدم اگر سی دی وظایف رهجو را شخص متوجه بشود هیچ مشکلی در سفر پیدا نمیکند؛ زیرا آقای مهندس در این سی دی وظایف و مسئولیتهای یک رهجو را کاملاً مشخص کردند و فرمان میدهند که به وظایف خود عمل کنید و به کنگره۶۰، وظایف، قوانین، حرمتها، به متد DST، به سی دی نوشتن، به راهنما، به دارویOT اعتقاد داشته باشید. یکی از معانی ایمان اعتقاد میباشد، اگر من ایمان و باور قلبی داشته باشم که این آموزشها میتوانند در درمان من بسیار مؤثر باشند، پایان سفر خوبی خواهم داشت.
من در مسیر سفر خودم ۳ چیز را سرلوحه کارم قراردادم؛ نظم و انضباط، ادب و فرمانبرداری؛ با چشم راهنما میدیدم، با گوش راهنما میشنیدم و در یک کلمه فرمانبردار راهنما بودم و همین موارد باعث گردید که به درمان باکیفیتی برسم. در پله آخر مصرف دارو بودم که در امتحان نهایی شرکت کردم و به شال راهنمای تازهواردین نائل شدم. با اجازه راهنما عضو لژیون سردار شدم، سال دوم انگشتر دنوری را از دستان پرتوان آقای مهندس دژاکام دریافت کردم و اکنون در قسمت پورتال انجاموظیفه میکنم و امیدوارم بتوانم در امتحان راهنمایی پیش رو شال نارنجی را کسب کنم تا مقدار کمی از زحمات راهنما را جبران بکنم.
مرزبان کشیک
![](/EditorFiles/Image/IMG_1942%20(Copy)(9).JPG)
نگارش: گروه مسافرین سایت سلمان فارسی
ویراستار: مسافر ارسلان مکوندی لژیون 25
عکاس: مسافر علی چلمغانی لژیون 25
کاور و تنظیم: مسافر حسین نریمانی لژیون 17
از طرف خدمتگزاران سایت تقدیم نگاه زیبایتان
- تعداد بازدید از این مطلب :
359