English Version
English

باید نفس را بشناسیم تا معادله اعتیاد را حل کنیم

باید نفس را بشناسیم تا معادله اعتیاد را حل کنیم

جلسه پنجم از دوره شصتم، از سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی خلیج‌فارس بوشهر با استادی مسافر نادر، نگهبانی مسافر حسن و دبیری مسافر هادی با دستور جلسه «وادی چهارم و تاثیر آن روی من» روز سه‌شنبه 29 خرداد ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان نادر هستم یک مسافر؛ تشکر می‌کنم از عوامل شعبه، مرزبانی، ایجنت و راهنمایان ارجمند و شما دوستان که با حضور خودتان به من نادر انرژی می‌دهید. از آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را فراهم نمودند و این تفکر را آغاز کردند سپاسگزارم. این عزیزان باعث شدند تا ما گرد هم بیاییم و بدانیم که می‌شود سرمای اعتیاد را به گرما تبدیل کرد. از دبیر جلسه تشکر می‌کنم که به خوبی خلاصه گزارش عملکرد جلسه قبل را به ما انتقال داد. یکی از کارهایی که ما باید گوش به زنگ باشیم و همیشه آویزه گوشمان باشد دستور جلسه قبل می‌باشد که به قول شاعر:
از کجا آمده‌ام آمدنم بهر چه بود
به کجا می‌روم  آخر ننمایی وطنم
دستور جلسه امروز وادی چهارم هست و این وادی به ما می‌گوید که در مسائل حیاتی مسئولیت دادن به خداوند، یعنی سلب مسئولیت از خویشتن؛ مسائل حیاتی یعنی اینکه یک پدر در مقابل فرزندش مسئولیت دارد، در مقابل همسرش مسئولیت دارد، در مقابل جامعه مسئولیت دارد؛ باید بداند که مسئول، کسی است که مورد سوال قرار می‌گیرد و کسی که مورد سوال واقع می‌شود باید دو کار را یاد بگیرد: آموزش ببیند و خدمت کند.
آموزش و خدمت برای این است که انسان، خودش را به اعتدال برساند. اول وادی به ما می‌گوید: ای انسان آمده‌ای که صور پنهان و آشکار خودت را بشناسی! وقتی که یک فرد به کنگره می‌آید، نمی‌داند صور آشکار و پنهانش چیست! فقط به دنبال این است که بگوید دیگران من را معتاد کردند و یا فلان فرد من را به وادی اعتیاد برد!
باید نفس را بشناسیم! زیرا نفس خواسته دارد و این خواسته، ما را به سمت تاریکی‌ها هدایت می‌کند. در دعای هر روز می‌خوانیم که خداوندا تاریکی‌ها را تجربه نموده‌ایم ما را با روشنایی‌ها آشنا گردان! یعنی ما در تاریکی‌ها بوده‌ایم، تجربه‌اش کرده‌ایم و باید نفس را بشناسیم، این نفس تعیین موجودیت می‌کند، در ظاهر و باطن، همان صور پنهان و آشکار.
نفس اماره نفسی است که امر می‌کند ، نفس لوامه نفسی است که سرزنش می‌کند و نفس مطمئنه نفسی است که اطمینان حاصل می‌کند از آن کاری که باید انجام بدهید.
باید بدانیم که مسئولیت من با خداوند فرق می‌کند، خداوند کار خودش را می‌کند و من هم باید کار خودم را انجام دهم، قدیمی‌ها خیلی قشنگ می‌گفتند که خداوند از مژه‌های چشم به ما نزدیکتر است! او مسئولیت و کارهای خودش را انجام می‌دهد و دقیقا می‌داند که چه کار کند و من هم آمده‌ام که این نفس اغواگر، نفس آشوبگر و نفسی که هیچگونه اعتدالی نسبت به دانایی ندارد را به دانایی برسانم.
مهندس در وادی چهارم به ما آموزش می‌دهد، دانایی با سواد فرق می‌کند و اگر ما می‌خواهیم تبدیل به فردی بشویم که اعتیاد را شکست می‌دهد، باید نفس را بشناسیم. باید خواسته‌های نفس را بشناسیم، اگر خواسته‌های نفس را نشناسیم، چگونه می‌توانیم آدامس نیکوتین را جایگزین سیگار کنیم؟! چگونه می‌توانیم داروی OT را جایگزین هروئین کنیم؟! باید نفس را بشناسیم تا معادله اعتیاد را حل کنیم.
ما تا زمانی که صورت مسئله اعتیاد را نمی‌دانستیم، می‌گفتیم دیگران مقصرند؛ اما در کنگره با شناختی که از صورت مسئله اعتیاد و شناختی که از پیرامون انسان پیدا کردیم، دریافتیم که اعتیاد یک بیماری مزمن و لاعلاج نیست، بلکه اعتیاد یک جایگزینی مزمن است.
آقای حکیمی می‌فرماید کسانی که در سفر اول سیگار را درمان نکردند چون نفس را نشناخته‌اند! دقیقا این نفس می‌خواهد آن‌ها را به تاریکی‌ها بکشاند و اکثر کسانی که کف پایشان مور مور می‌کند یا می‌سوزد عامل آن سیگار کشیدن است. می‌توانید در سایت کنگره ۶۰ صحبت‌های این عزیزان را بخوانید تا علت اینکه چرا ایشان اینقدر به ما تاکید می‌کنند که درمان اعتیاد با درمان سیگار حاصل می‌شود را بفهمید.
از اینکه با سکوت به حرفهایم گوش دادید متشکرم.

نگارش: مسافر هادی (لژیون چهارم)
ثبت: مسافر اسماعیل

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .