English Version
English

باید مسئولیت خود و خداوند را بدانیم

باید مسئولیت خود و خداوند را بدانیم

یازدهمین جلسه از دوره سیزدهم سری کارگاه‌های آموزشی و خصوصی مسافران کنگره ۶۰ نمایندگی بیهقی سبزوار روزهای یکشنبه 27 خرداد ۱۴۰۳ با استادی مسافر مهدی و نگهبانی مسافر علی‌اکبرو دبیری مسافر علی‌اصغر با دستور جلسه «وادی چهارم و تأثیر آن روی من» ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر ممنون هستم از نگهبان جلسه و دبیر محترم از اینکه فرصت در اختیار من گذاشتند تا آموزش بگیرم و خدمت بکنم.

دستور جلسه این هفته وادی چهارم و تأثیر آن روی من است قبل از اینکه راجع به وادی چهارم صحبت کنیم می‌خواهم مروری داشته باشم به سه وادی قبل، وادی اول ما وادی تفکر است که می‌گوید با تفکر ساختارها آغاز می‌شود و بدون تفکر هر چه هست روبه‌زوال است، تفکر یک حرکت ذهنی و درونی می‌باشد. تفکر آن‌طوری که در جزوه جهان‌بینی آمده، حرکتی است از یک مجهول به یک معلوم یا از یک معلوم به معلوم دیگر یا از یک مبدأ به مبدأ دیگر، اما در سفر ما نقطه مجهول می‌تواند همان زمان مصرف باشد، برای مثال برای خود من مشکلات زیادی بود که عدم توانایی من در حل مشکلات و ریشه‌یابی آن‌ها بود، چون هر کدام از ما خواسته یا ناخواسته مشکلاتی برای خودمان درست کردیم و درصدد رفع آن‌ها هم برآمدیم، ولی ندانستیم علت چه چیزی بود چون نمی‌توانستیم درست فکر کنیم نمی‌دانستیم چگونه باید فکر کنیم و چرا فکر کنیم ولی در این وادی به ما گفت که با یک تفکر واقع‌بینانه تمام مشکلات خود را به‌آرامی حل کنیم، اگر نتیجه درست نگرفتیم از مشورت افرادی که صاحب اندیشه‌اند استفاده کنیم ولی تصمیم نهایی بر عهده خودمان هست، چرا، چون اعتمادبه‌نفس لازم در ما به وجود می‌آید، چون زمانی که ما به انبوه مشکلات نگاه می‌کنیم به ناامیدی می‌رسیم که اینجا بلافاصله وادی دوم مطرح می شود که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ بیندیشیم، ما به جنگ نرم خود ادامه می‌دهیم تا مشکلات رفع شود و دنیای درون تبدیل به شهری آباد گردد، این جنگ، جنگ اندیشه است، این وادی اگر به‌درستی درک شود 50 درصد بار درمانی ما را انجام‌شده است یعنی همه مسئله در درون ماست که مانند قله‌های آتش‌فشان است، اما آرام و بی‌صدا یعنی اینکه هر کدام از ما بالقوه یک سری توانایی‌هایی داریم که نتوانستیم آنها را پیدا کنیم و همیشه غر می‌زنیم که چرا فلانی درکارش پیشرفت کرد اما من هنوز نتوانستم در کار و حرفه خودم پیشرفت کنم دلیلش این هست که ایشان توانست راه را پیدا کند ولی من هنوز نتوانستم راه درست را پیدا کنم که اینجا بلافاصله وادی سوم مطرح می شود که باید دانست هیچ موجودی به‌اندازه خود انسان به خویشتن خویش فکر نمی‌کند اینجا زمانی است که باید به خودم متکی باشم باید توقعات خودم رو از مردم کم کنم این‌ها همه به خاطر این است که به صلح برسم که موضوع واقعی هم در کنگره 60 در ابتدا رسیدن به درمان و تعادل می‌باشد این ضرب‌المثل که می‌گویند هر آن‌کس که دندان دهد نان دهد ممکن است ما را گمراه کند چراکه باید مسئولیت خود و خداوند را بدانیم و درست استنباط شود و بایستی مرزبندی کنم که من در مقابل خداوند چه وظیفه‌ای دارم و خداوند چه وظیفه‌ای دارد، زمانی که مسئولیت‌ها مشخص شد من باید در ابتدا خودم رو بشناسم و خدا رو هم بشناسم چراکه خداوند قدرت اختیار تام به انسان داده است و راهنمایانی نیز سر راه او قرار داده است که یکی از آن‌ها عقل انسان می‌باشد که در این وادی انسان به دو بخش صور آشکار و صور پنهان تقسیم می‌شود، صور آشکار آن چیزهایی هستند که دیده می‌شوند و صور پنهان آن چیزهایی هستند که دیده نمی‌شوند و یکی از صورهای پنهان که عامل بدبختی من شد نفس بود که نفس تعیین موجودیت می‌کند در ظاهر و در باطن و خواسته هم دارد حال این خواسته معقول باشد یا غیرمعقول، می‌تواند ما را به سمت ارزش‌ها یا ضد ارزش‌ها سوق دهد، بنابراین نفس می‌تواند تعیین موجودیت کند که در مرحله نفس اماره می‌تواند به سمت ضد ارزش‌ها ما را امر کند، وقتی در مرحله نفس لوامه قرار داریم به این معنا نیست که دیگر از ضد ارزش‌ها فاصله گرفته‌ایم، بلکه ممکن است در این مرحله نیز خواسته‌های ضد ارزشی داشته باشیم و فقط در مرحله نفس مطمئنه است که نفس خواسته‌های ضد ارزشی ندارد و به سراغشان نمی‌رود، چراکه در کتاب نوشته است که جایگاه کسانی که در مرحله نفس مطمئنه قرار دارند از جایگاه فرشته‌ها هم بالاتر است، به این دلیل است که جناب مهندس می‌فرمایند که اگر فرشته هم در لباس جسمیت قرار گیرد احتمال خطا و خونریزی و خرابکاری در او وجود دارد.
انشا... که همه ما آموزش بگیریم و بتوانیم در مرحله نفس مطمئنه قرار بگیریم و سفر خوبی را به انتها برسانیم که لااقل پیش خودمان روسفید باشیم.
ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر حسن، لژیون هشتم
عکاس: مسافر محمود، لژیون چهارم
تنظیم: سایت بیهقی سبزوار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .