English Version
English

فرمان عقل همان شو شود است

فرمان عقل همان شو شود است

جلسه چهاردهم از دوره پنجاه دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی سمنان با استادی راهنمای تازه واردین مسافر عارف،نگهبانی مسافر صفر و دبیری مسافر جابر با دستور جلسه "وادی چهارم و تاثیر آن روی من"در روز سه شنبه مورخ ۲۹ خردادماه سال ۱۴۰۳راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد

سلام دوستان عارف هستم مسافر خیلی خوشحال هستم که در این جایگاه خدمت میکنم.
از ایجنت محترم و راهنمای گرامی علی آقا کمال تشکر را دارم که مرا لایق این جایگاه دانستند یک تشکر ویژه از دیدبان محترم نظم آقای صداقت دارم که در این جلسه حضور دارند. راجع به دستور جلسه‌ی این هفته بخواهم صحبت کنم وادی چهارم و اهمیت آن‌که در سه سی دی و چهارده وادی هم آمده است.
همان‌گونه که ۵۲ هفته در سال داریم ۵۲ دستور جلسه هم داریم که ممکن است بعضی از دستور جلسه‌ها تغییر کند وادی‌ها ممکن است جابجا شوند ولی تغییر نمی‌کنند.
در وادی چهارم یک نکته توجه من را جلب کرد که اشاره می‌کند به اولین مرتبه نفس انسان که بالاترین نفس در حیوان است مثلاً یک گوسفند یا یک بز وقتی چیز سبزی را می‌بیند فکر می‌کند علف است و می‌رود که آن را بخورد؛ اما ما انسان‌ها دارای ۳ مرحله نفس هستیم البته بعضی‌ها میگویند ما انسان‌ها دارای ۵ مرحله‌ی نفس هستیم که از دیدگاه آقای مهندس که کامل‌ترین و درست‌ترین نظریه هست ما انسان‌ها دارای ۳ مرحله‌ی نفس هستیم. ۱- نفس اماره ۲- نفس لوامه ۳- نفس مطمئنه که ما همه داریم آموزش می‌گیریم که به نفس مطمئنه برسیم که همان فرمان عقل است که در دعاها آن را می‌خوانیم و فهمیدیم که فرمان عقل همان شو شود است که باید آن را به اجرا درآوریم.

در مورد دستور جلسه‌ی امروز وادی چهارم و تأثیر آن روی من باید بگویم که در اوایل سفرم یک روز که می‌خواستم برای شرکت در جلسه با اتومبیل خود از شهرستان ساری به بهشهر بروم دیدم لاستیک جلو سمت شاگرد پنچر است با خودم گفتم یک ساعت بخوابم و خدا بزرگ است وقتی از خواب بیدار شدم آن را عوض میکنم وقتی از خواب بیدار شدم رفتم که چرخ را عوض کنم دیدم چرخ عقب هم پنچر است رفتم که زاپاس را بیاورم دیدم زاپاس هم پنچر است.
من در آنجا گفتم که خدا بزرگ است ولی خودم کاری نکردم، جناب مهندس هم در یکی از سی‌دی‌ها می‌گوید یک شخصی ده سال به حرم امام رضا می‌رفت و درخواست می‌کرد که برای بردن بلیت بخت‌آزمایی او را کمک کند یک‌شب امام رضا به خوابش آمد و به او گفت که تو اول بلیط را بخر تا من بتوانم کمکت کنم.
ما در هر جا که نمی‌خواستیم انجام بدهیم، می‌گفتیم خدا بزرگ است و می‌رفتیم جلو و ضرر می‌کردیم، ولی از زمانی که آمدم به کنگره 60 هر کاری را که معقول است میگویم به امید خدا و به‌پیش می‌روم و خدا هم همه جورِ و در همه حال به من کمک کرده است.
همان‌گونه که کمکم کرد تا وارد کنگره شوم و خداوند با الهام کمکمان می‌کند تا بتوانیم خودمان، خود را احیاء کنیم از اینکه با سکوتتان به صحبت‌های من گوش فرا دادید از شما سپاسگزارم.

نگارش متن مسافر حسن لژیون دوم،مسافر مجتبی لژیون یکم
عکاس مسافر حسینعلی لژیون یازدهم
ارسال خبر مسافر جواد لژیون چهاردهم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .